. درون سینه‌ام‌ بغضی نشسته که راه زندگیِّ خویش بسته دعا می‌آید از قلبی شکسته شدم از دوری مشایه خسته دعای قلب مضطر مستجاب است. #محمدحسن‌_محمدی

. دارم به دلم عشق گران‌مایه هنوز افسوس، نشد که با تو همسایه هنوز تا کرب‌وبلا آمدم و برگشتم مانده به دلم حسرت مشایه هنوز #محمدحسن‌_محمدی

حال دلمـ خیلے بـــــده..

اربعین آمد ولی جا مانده‌ام در میان سیل غم‌ها مانده‌ام

. با قافله‌ی عمر سفر کن اما دل را تو گره نزن به کار دنیا می‌خواهی اگر به رستگاری برسی یک لحظه نشو غافلِ از یاد خدا #محمدحسن‌_محمدی

🌸 حاصل بداهه سرایی شاعران گروه سرچشمه‌ی شعر،بمناسبت سالروز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام(۱۳مهر) : تا وسعت قلبت به قدر آسمان باشد دست کریمت بر سر کل جهان باشد وقتی حسن باشی، همیشه حس غربت هست حتی اگر نامت نشانِ آسمان باشد آری حسن هستی، کریمی مثل اجدادت مظلومی ات مانند اجدادت عیان باشد بستی به زرق و برق عالم چشمهایت را باید که دنیا در کنارت ناتوان باشد حبّت سراپا منفعت بوده است در عالم شک نیست جز عشق تو هر سودی زیان باشد عمریست بر دل های عالم غربتت جاری ست دل دوست دارد بر غم تو میزبان باشد درمان ندارد دردهایت تا ابد وقتی هر لحظه حرف این و آن، زخم زبان باشد خورشید در هر حال تابان است در عالم حتی اگر زندانی یک پادگان باشد وقتی حسن باشی غریبانه ترینی تو حتی اگر مدیون تو کل جهان باشد صاحب عزای این عزا،فرزند تو مهدیست داغ پدر سنگین‌ بُوَد وقتی جوان باشد گرد یتیمی در هوای سامرا برخاست شال عزا بر گردن صاحب زمان باشد از کربلا تا سامرا سوز عطش رفته از تشنگی لبهای خشکت در فغان باشد خونِ دلت از کنجِ لب‌هایت زده بیرون سوز عطش در چهره‌ی ماهت عیان باشد شرمنده ایم آقا که بعد از سالهای سال فرزندتان تنها میان شیعیان باشد بخشندگی، لطف و عطا در خاندانت هست دعوت بکن سیل گدا سویت روان باشد هر عشقِ دیگر رنگ میبازد در این عالم وقتی که عشق عاشقانت در میان باشد درد تو چون بسیار سنگین است و جان فرسا اصلاً چگونه شاعرت شیرین بیان باشد! ✍بداهه سرایان: خدیجه خداکرمی پریسا مصلح کبری رحمتی رخساره خضری مرتضی درزی سجاد بادی فاطمه سادات براتی محمدحسن محمدی مریم ایوزخانی الهه گودرزی تمنا حیدر محمدنژاد 🆔@shokofeha_ye_kheal

این تحفه‌ی کم را به تو تقدیم کنم باران قلم را به تو تقدیم کنم پیش تو که قابلی ندارد اما باید که دلم را به تو تقدیم کنم #محمدحسن_محمدی @najvaydel1402

از آرزوی وصل تو دم می‌زنم هنوز در ماجرای عشق قلم می‌زنم هنوز شرح تمام غصه‌ی دل را نگفته‌ام با خنده‌ها کنایه به غم می‌زنم هنوز دوری توانِ زندگی‌‌ام را گرفته است من خاطرات خوب رقم می‌زنم هنوز با سرعت آمدم که ببینم تو را؛ نشد اطراف منزل تو قدم می‌زنم هنوز هرچند عاقبت نرسیدم به تو؛ ولی از آرزوی وصل تو دم می‌زنم هنوز #محمدحسن_محمدی @najvaydel1402

در اوج ســکــــوت، بی‌قــراری پـاییز آیـــــیــنــه‌ی درد روزگـــــــــــــاری پـاییز با سیلی اگرچه صورتت سرخ شده سـرســبـزتـر از فـصـل بـهـاری، پـاییز #محمدحسن‌محمدی