آنروز که آتش محبت افروخت
عاشق روش سوز ز معشوق آموخت
از جانب دوست سرزد این سوز و گداز
تا در نگرفت شمع پروانه نسوخت
#ابوسعیدابوالخیر
آن دوست که هست
عشق او دشمن جان
بر باد همی دهد
غمش خرمن جان
من در طلبش دربدر
و کوی به کوی
او در دل و کرده
دست در گردن جان
#ابوسعیدابوالخیر
@najvaye_deltangi
گفتم به دعا که چشم بد دور از تو
ای دوست مگر چشم بدت من بودم؟
#ابوسعیدابوالخیر
@najvaye_deltangi
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده در افتد نه تو مانی و نه من
#ابوسعیدابوالخیر
@najvaye_deltangi