🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
📲💭 توییت محمدعلی شعبانی، موسی پورِ سریال گاندو😆☝️🏻 حالا ببینید واکنش جالب کاربران فضای مجازی به تو
📲💭
واکنش جالب کاربران فضای مجازی به توییت محمدعلی شعبانی، جاسوس دو تابعیتی سریال گاندو۲☝️🏻
بیشتر از اینم هست😁😂
eitaa.com/motahare313yar
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
📲💭 واکنش جالب کاربران فضای مجازی به توییت محمدعلی شعبانی، جاسوس دو تابعیتی سریال گاندو۲☝️🏻 بیشتر از
فقط این توییت؛ اصن موسی پور رو شست گذاشت آفتاب😐😂
ما هم میگیم😎👈🏻نیست تا الان خیلی آدم بودی، تا حالاشم فقط وقت دنیااااارو گرفتی...👻
eitaa.com/motahare313yar
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
#_پارت_هفتاد #خاک_های_نرم_کوشک✨ • سهم خانواده ي من همسر شهید🖊_______ یک روز با دو تا از همرزمهاش
#_پارت_هفتاد_و_یک
#خاک_های_نرم_کوشک✨
•
شرایط سخت🙁
همسر شهید🖊______
این آخري ها، چند وقت قبل از شهادتش، همیشه یکی از ماشینهاي سپاه دستش بود.یک بار رفت روستا از مادرش خبر بگیرد آن جا چه گذشت، نمی دانم.
بعد از شهادتش، عروس عمویش تو مجلس، خیلی بی تابی می کرد. حالش هیچ طبیعی نبود. حدس زدم باید خاطره اي از عبدالحسین داشته باشد. آن جا که نشد چیزي ازش بپرسم.بعداً که رفتیم خانه و او هم آرامتر شده بود، به اش گفتم:«خیلی گریه😭 و زاري می کردي، موضوع چی بود؟»
باز چشمهاش خیش اشک شد. سرش را این طرف و آن طرف تکان داد. با ناله گفت: «این پسر عموي ما چقدر پاك و خوب بود، خدا رحمتش کنه.»
پرسیدم: «چطور؟»
خاطره اي از همان دفعه که عبدالحسین تنها رفته بود روستا، برام تعریف کرد. اولش پرسید:«می دونی که پسرم تو
مشهد درس می خوند؟»
سرم را به تأیید حرفش تکان دادم.پی صحبتش را گرفت: تا فهمیدم آقاي برونسی با یک ماشین آمده روستا، زود یک بقچه ي نان و کمی گوشت و ماست و چیزهاي دیگر آماده کردم. همه را آوردم پیش خدا بیامرز شوهرت. براي اینکه خاطر جمع بشوم، ازش پرسیدم: «شما بر می گردین مشهد؟»
گفت:«اتفاقاً همین الان دارم می رم؛ کار دارین مشهد؟»
به خرت و پرتهایی که دستم بود، اشاره کردم و گفتم:«بی زحمت همینها رو بگذارین عقب ماشین و ببرین براي پسرم.»
چند لحظه اي ساکت ماند و چیزي نگفت. بعد سرش را بلند کرد. گاراژ ده را نشانم داد و گفت: «همین الان یک اتوبوس داره می ره مشهد، بده به راننده تا برات ببره.»
من اصلاً ماتم برد😶!شاید انتظاري که نداشتم، شنیدن همچین جوابی بود. خودش با مهربانی گفت: «کرایه رو هم من میدم، وقتی هم که رسیدم مشهد، خودم می رم به پسرت می گم بره گاراژ اون جا و جنسها رو تحویل بگیره.»
با چشمهاي گرد شده ام گفتم😳:«خوب شما که ماشین داري پسر عمو، دیگه چرا بدیم گاراژ؟!»
خیلی جدي گفت: «این ماشین مال بیت الماله.»
خونسرد گفتم:«خوب باشه.»
گفت: «من حق دارم که با این ماشین بیام روستا و فقط از مادرم خبر بگیرم؛ همین قدر سهم دارم، نه بیشتر.»
هر کار می کردم مسأله برام حل شود، نمی شد.او هم انگار فهمید.
گفت:«اگر بخوام براي بچه ي شما گوشت و نان ببرم، فرداي قیامت باید حساب پس بدم، اون هم چه حسابی!»
خدا بیامورز، با ناراحتی گفت: «باید جواب تک تک مردم این کشور رو بدم!»
آن موقع این حرفها حالی ام نمی شد.
از این که خراب شده بودم و روم زمین خورده بود، دلم بدجوري می جوشید. با ناراحتی گفتم: «لااقل براي خودت که ببر.»
گفت: «براي خودم هم اگر خواستم، یا با اتوبوسهاي گاراژ می فرستم، یا هم که بعداً با ماشین شخصی می آم میبرم.»
حرفهاش به این جا که رسید، باز گریه اش گرفت.
«اگر همون جا می فهمیدم آقاي برونسی داره چکار می کنه، خودم رو به پاش مینداختم، ولی حیف که دیر فهمیدم.»...
یک بار یکی از بچه هاي خودمان، درست یادم نیست، دستش شکست یا بلاي دیگري سرش آمد، فقط می دانم باید
سریع می رساندیمش بیمارستان.تو آن شرایط سخت هم، به ماشین بیت المال که جلوي خانه بود، دست نزد. سریع
رفت یک تاکسی گرفت و مشکل وسیله را حل کرد؛ تا این حد در استفاده از اموال عمومی دقیق و حساس بود!
...........................................
✍🏻✨🦋✨🦋✨🦋
لطفا فقط با ذکر #آیدی_کانال و #نام_کانال کپی شود در غیر این صورت کپی شرعا جایز نیست....
حواست باشه مومن⛔️
ʝøɪŋ↷
•⎢@motahare313yar⎟•
به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
#_پارت_هفتاد_و_یک #خاک_های_نرم_کوشک✨ • شرایط سخت🙁 همسر شهید🖊______ این آخري ها، چند وقت قبل از شه
#_پارت_هفتاد_و_دو
#خاک_های_نرم_کوشک✨
•
جعبه هاي خالی📦📦
همسر شهید🖊_______
بعد یکی از عملیاتها آمد مرخصی. در را که به روش باز کردم، چشمم افتاد به دو تا جعبه، از این جعبه هاي خالی مهمات بود. آوردشان تو. بعد از سلام و احوالپرسی، به جعبه ها اشاره کردم و پرسیدم: «اینها رو براي چی آوردین؟»
گفت: «آوردم که بچه ها دفتر و کتابشون رو بگذارن توش.»...
موقعی که جعبه ها را از ماشین میگذاشته پایین، یکی از زنهاي همسایه هم دیده بود. بعداً به ام گفت: «آقاي برونسی انگار این سري دست پر اومدن.»
منظورش را نگرفتم. منّ و منّی کرد و به اشاره گفت: «جعبه ها...»
تا اسم جعبه را آورد، معنی دست پر بودن را فهمیدم. تو جوابش گفتم: «اون جعبه ها خالی بودن!»
گفت: «از ما دیگه نمی خواد پنهان کنید، بالاخره حاج آقاتون هرچی بوده، آوردن.»...
وقتی رفتم خانه، ناراحت و دلخور به عبدالحسین گفتم: «کاش همون جعبه ها رو نشون بعضی از این همسایه ها می دادین.»
با آن قیافه ي بشاش و با طراوتش، به شوخی گفت😊: «حتماً باز کسی چیزي گفته و حاج خانم ما رو ناراحت کرده.»
دلخورتر ازقبل گفتم: «یکی از زنهاي همسایه فکر کرده شما تو این جعبه ها چیزي قایم کردي و آوردي خونه.»
با خنده گفت: «اینها یک مشت فکر و خیالاته، شما که ازاین حرفها نباید ناراحتی بشی.»
بلند گفتم: «نباید ناراحت بشم؟!»
چیزي نگفت. ادامه داد: «اگه شما خداي نکرده اهل این حرفها بودي و این وصله ها بهت می چسبید، خوب نباید ناراحت می شدم، ولی حالا جاش هست که اون جعبه ها رو به زنه نشون بدم و بهش بگم که شما اینارو براي چی آوردي؟»
باز خندید و گفت: «اتفاقاً جاش هست که این کارو نکنی.»
خواستم بپرسم: چرا، مهلت حرف زدن نداد به ام.
«می دونی جواب اون زن چی بود؟»
چیزي نگفتم. نگاهش می کردم.ادامه داد: «باید می گفتی که این راه بازه، شوهر من رفته آورده، شما هم برین جبهه و بیارین، براي جبهه رفتن جلوي هیچ کس رو نگرفتن.»
دنبال حرفش را با لحن طنز آلودي گفت.
«ما دو تا جعبه براي کتاب و دفتر بچه ها آوردیم، اونا برن صد تا جعبه بیارن.»
حالت پدرانه اي به خودش گرفت و ادامه داد: «اگه این دفعه چیزي گفتن، این طوري جواب بده.»
...........................................
✍🏻✨🦋✨🦋✨🦋
لطفا فقط با ذکر #آیدی_کانال و #نام_کانال کپی شود در غیر این صورت کپی شرعا جایز نیست....
حواست باشه مومن⛔️
ʝøɪŋ↷
•⎢@motahare313yar⎟•
به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
هدایت شده از 🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
قرار هر شبمون....🌼
قرائت #دعای_فرج
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد! .....
دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد🕊
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
به امید حکومت جهانی حضرت ولی عصر(عج)🕋🌍🌸
ʝøɪŋ↷
•⎢@motahare313yar⎟•
به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
هدایت شده از 🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
4_6025990732928518067.ogg
زمان:
حجم:
525.4K
قرار هرشبـمون♥️
.
عاشقاۍ مهدے بخۅنیم تا
میلیوݧها دعا خوندھ بشہ🌿
.
🌙 #گوشبدیدنوازشرۅحرۅ🙂
ʝøɪŋ↷
•⎢@motahare313yar⎟•
به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
بِسمِ رَبِ نـٰآمَتْـ ڪِھ اِعجٰاز میڪُنَد...
یـٰااُمٰاهْ ••🍃
#سلامروزتونمعطربهنامامامرضا"(؏)"💛.•
#سلام_اربابم♥️🖐🏻
تا که لب گفت:
سَلامٌ عَلَیالَأرباب،حُســـــین(؏)
یک نفس
رفت دلم...
تا خود بین الحرمین
بھ نیت زیارتش هرروز مۍخوانیم♥
💫 | صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰااَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟
🍀 صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰا اَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟ |🍃
🌷|| صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰا اَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟|| ✨
السلام علے من الاجابھ تحت قبتھ 💗.•
السلام علے من جعل اللھ شفاءفے تربتھ 💛.•
ʝøɪŋ↷
•⎢@motahare313yar⎟•
به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
5.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#گاندو💪🏻
تا پـای جـان دلداده فـرمان مـولایـیم😉☺
#سرباز_رهبرم
ʝøɪŋ↷
•⎢@motahare313yar⎟•
به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻