eitaa logo
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
330 دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
4.8هزار ویدیو
161 فایل
یانورَڪُلِّ‌نور...! :)☀️ تا‌ ڪه‌ آید‌ بھـ‌ جهان‌ عشق‌ و امید آورد‌ او بگذرد دوره غــم دورِ جدید آورد اوツ • . شࢪایط ٺبادل وکپے کانال رو بخونید⇩⇩ @sharayetnajvaye_noorr جهٺ انٺقاد وپیشنهاد در خدمٺم⇩⇩ بخاطر دلایلی کلا برداشته شد((:
مشاهده در ایتا
دانلود
•°کلام شهید💚 پناه میبرم به خدا از روزی که گناه فرهنگ و عادت مردم شود... +شهید حمید سیاحکالی مرادی 🕊•° ʝøɪŋ↷ •⎢@motahare313yar⎟• به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
بصیرت؛ حرکت...💚 ʝøɪŋ↷ •⎢@motahare313yar⎟• به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
به تو دل ندهم به که دل بدهم.... 💛 ʝøɪŋ↷ •⎢@motahare313yar⎟• به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
🔴 سرلشکر باقری: 🔸 روز ملی «راهیان نور» یوم‌الله ترویج فرهنگ ایستادگی است 🔸 رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در پیامی به مناسبت گرامیداشت روز ملی ، این روز را یوم‌الله ترویج فرهنگ ایستادگی و دفاع از مظلوم و تقابل با گفتمان استکبار جهانی دانست. ʝøɪŋ↷ •⎢@motahare313yar⎟• به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🍁 🍁 🎥 ✅ موضوع: اینجا زیارتگاه است... 🔸🌺🔹 🌺مقام معظم رهبری: «اردوهای » و بازدید از مناطق عملیاتی یک سنت حسنه به منظور پیشگیری از دو آسیب «فراموشی» و « »است. 👌بیستم اسفند؛ روز ملی راهیان نور گرامی باد. ʝøɪŋ↷ •⎢@motahare313yar⎟• به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
🌻 : اگر اهمیت ایام به این باشد که خدا لطفی را بر بشریت نازل کرده باشد، یقینا، عظیم‌ترین و مهمترین همه‌ روزهای سال است. 🗓۹۰/۴/۹   ʝøɪŋ↷ •⎢@motahare313yar⎟• به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
⭕️صفحه اینستاگرام پایگاه اطلاع رسانی دکتر بدون دلیل و توضیح توسط اینستاگرام حذف شد! ʝøɪŋ↷ •⎢@motahare313yar⎟• به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 السلام‌علیڪ‌یارسول‌اللھ😌♥️ مبارکتون باشه رفقا😍🖐🏻 ʝøɪŋ↷ •⎢@motahare313yar⎟• به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
#_پارت_سی_و_هشت #خاک_های_نرم_کوشک✨ • گفت:«جریانش مفصله، ان شاءاالله وقتی اومدیم مشهد، برات تعریف می
✨ • آخرین آرزو🥀 حمید خلخالی🖊_____ عشق او به خانم فاطمه ي زهرا (سلام االله علیها) بیشتر از این حرفها بود که به زبان بیاید یا قابل وصف باشد.یک بار بین بچه ها گفت: «دوست دارم با خون گلوم، اسم مقدس مادرم(حضرت زهرا(س))رو بنویسم.» به هم نگاه کردیم.نگاه بعضی ها تعجب زده بود؛ اینکه می خواست با خون گلویش بنویسد، جاي سؤال داشت. همین را هم ازش پرسیدم. قیافه اش جدي تر شد. گفت:«یک صحنه از روز عاشورا همیشه قلب منو آتیش می زنه!» با شنیدن اسم عاشورا، حال بچه ها از این رو به آن رو شد.خودش هم منقلب شد و با صداي لرزان ادامه داد: «اون هم وقتی بود که آقا اباعبداالله (سلام الله علیه) خون علی اصغر(علیه السلام) رو به طرف آسمان پاشیدند و عرض کردند: خدایا قبول کن؛ من هم دوست دارم با همین خون گلویم، اسم مقدس بی بی رو بنویسم تا عشق و ارادت خودم رو ثابت کنم.» جالب بود که می گفت: «از خدا خواستم تا قبل از شهادتم، این آرزو حتماً برآورده بشه.» ... بعدها چند بار دیگر هم این را گفت.ولی توچند تا عملیات که همراش بودم، خواسته اش عملی نشد. تو عملیات والفجر یک باهاش نبودم.اما وقتی شنیدم مجروح شده، تشویش و نگرانی همه ي وجودم را گرفت. بچه ها می گفتند:«تیر خورده به گلوش.» گلو جاي حساسی است.حتی احتمال دادم شهید شده باشد.همین را هم بهشان گفتم.گفتند:«نه الحمداالله زخمش کاري نبوده.» «چطور؟» «ظاهراً گلوله از فاصله ي دوري شلیک شده، وقتی به گلوي حاجی خورده، آخرین حدود بردش بوده.» یکی از بچه ها پی حرف را گرفت. «بالاخره آرزوي حاجی برآورده شد؛ من خودم دیدم که رو یک تخته سنگ، با همون خونی که از گلوش می اومد، اسم مقدس بی بی را نوشت.»... اتفاقا آن روز قسمت شد وقت تخلیه يخ مجروح ها، عبدالحسین را ببینم.روي برانکارد داشتند می بردنش. نیمه بیهوش بود و نمی شد باهاش حرف بزنی، زخم روي گلو را ولی خیلی واضح دیدم، و اثر خون روي انگشت سبابه ي دست راستش را. به بیمارستان که رسیده بود،🚑 امان نداده بود زخمش خوب شود. بلافاصله برگشت منطقه. چهره اش شور و نشاط خاصی داشت.با خوشحالی می گفت: «خدا لطف کرد و دعاي من مستجاب شد، دیگه غیر از شهادت هیچ آرزویی ندارم.»😍 ........................................... ✍🏻✨🦋✨🦋✨🦋 لطفا فقط با ذکر و کپی شود در غیر این صورت کپی شرعا جایز نیست.... حواست باشه مومن⛔️ ʝøɪŋ↷ •⎢@motahare313yar⎟• به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
#_پارت_سی_و_نه #خاک_های_نرم_کوشک✨ • آخرین آرزو🥀 حمید خلخالی🖊_____ عشق او به خانم فاطمه ي زهرا (سل
✨ • گروهان آرپی چی زنها🔥 🔥 سید کاظم حسینی🖊_____ جوان رشیدي بود و اسمش «دادیرقال». موردش را نمی دانم، ولی می دانم از گردان اخراجش کرده بودند. یک نامه دستش داده بودند و داشت می رفت دفتر قضایی. همان جا توي محوطه، حاجی برونسی دیدش.از طرز رفتن و حالت چهره اش فهمید باید مشکلی داشته باشد. رفت طرفش. گفت: «سلام.» ایستاد. جوابش را داد. حاجی پرسید: «چی شده جوان؟» آهسته گفت: «هیچی، منو اخراج کردن، دارم می رم دفتر قضایی.» حاجی نه برد و نه آورد، دستش را گرفت و باهاش رفت. تو دفتر قضایی نامه اش را پس داد و گفت: «آقا من این رو می خوام ببرم.» گفتند: «این به درد شما نمی خوره آقاي برونسی.» گفت: «شما چکار دارین؟ من می خوام ببرمش.»... آوردش گردان.. مثل او، چند تا نیروي دیگر هم داشتیم. همه شان جوان بودند و از آن اخراجی ها. از همان اول جذب حاجی می شدند.حاجی هم حسابی روي فکر و روحشان کار می کرد.جوري که همه، دل بخواهی می رفتند تو گروهان ویژه، یعنی گروهان آرپی چی زنها.همیشه سخت ترین قسمت عملیات با گروهان ویژه بود. مدتی بعد همان «دادیرقال»شد فرمانده‌ي گروهان ویژه، و مدتی بعد هم اسمش رفت تو لیست شهدا. یک روز به خاطر دارم حاجی به فرمانده‌ي قبلی «دادیرقال» می گفت: «شما این جوانها رو نمی شناسین، یک بار نمازش رو نمی خونه، کم محلی می کنه، یا یه کمی شوخی می کنه، سریع اخراجش می کنید، اینها رو باید با زبان بیارین تو راه، اگه قرار باشه کسی براي ما کاربکنه، همین جوانها هستن.»✔️ ........................................... ✍🏻✨🦋✨🦋✨🦋 لطفا فقط با ذکر و کپی شود در غیر این صورت کپی شرعا جایز نیست.... حواست باشه مومن⛔️ ʝøɪŋ↷ •⎢@motahare313yar⎟• به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻