•°•|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|•°•
#_پارت_پنجاه_و_هفت #خاک_های_نرم_کوشک✨ • «از ضامن خارج کردي؟» «بله حاج آقا.» سرش را بلند کرد رو به
#_پارت_پنجاه_و_هشت
#خاک_های_نرم_کوشک✨
•
از علاقه ي زیادش به خودم خبر داشتم، رو همین حساب بود که جرأت می کردم این طور پافشاري کنم.آمد چیزي بگوید که یکدفعه حاج آقاي ظریف پیداش شد. سلام و احوالپرسی گرمی کرد و گفت: «دست مریزاد، دیشب هم گل کاشتین!»
منتظر تکه، پاره هاي تعارف نماند.رو به من گفت: «بریم سید»
طبق معمول تمام عملیاتهاي ایذایی، باید می رفتیم دنبال مجروح یا شهدایی که احتمالاً جا مانده بودند.از طفره رفتن عبدالحسین و جواب ندادنش به سؤالم، حسابی ناراحت شده بودم.دمغ و گرفته گفتم: «آقاي برونسی هست، با خودش برو.»
عبدالحسین لبخندي زد و گفت:«اون جاها رو شما بهتر یاد داري سید جان، خوبه که خودت بري.»
«نه دیگه حاج آقا!حالا که ما محرم اسرار نیستیم، براي این کار هم بهتره که نریم.»
ظریف آمد بین حرفمان.به ام گفت: «حالا من از بگو، مگوي شما بزرگوارها خبر ندارم، ولی آقاي برونسی راست میگه.»
تا حرفش بهتر جا بیفتد، ادامه داد:«تو که می دونی وقتی نیرو تو خطر می افته، حاجی خیلی حساس می شه و موقعیت محل تو ذهنش نمی مونه؛ پس بهتره تا دیر نشده، زود راه بیفتی که بریم.»
دیگرچیزي نگفتم.ظریف راه افتاد و من هم پشت سرش.
خود ظریف نشست پشت «پی ام پی»، من هم کنارش.دو، سه تا «پی ام پی» دیگر هم آماده ي حرکت بودند.سریع راه افتادیم طرف منطقه ي عملیات.
رسیدیم جایی که دیشب زمینگیر شده بودیم.به ظریف گفتم:«همین جا نگهدار.»
نگه داشت.پریدم پایین. رو برومان حلقه -حلقه، سیم خاردار و موانع دیگر بود.ناخودآگاه یاد دستور عبدالحسین افتادم.
«بیست و پنج قدم می ري به راست.»
سریع سمت راستم را نگاه کردم. بر جا خشکم زد!
کمی بعد به خودم آمدم. بی اختیار شروع کردم به قدم زدن و شمردن قدمها. شماره ها را بلند و بی پروا می گفتم.
«یک، دو، سه، چهار و...»
درست بیست و پنج قدم آن طرفتر، سیم خاردارهاي حلقوي، و موانع دیگر دشمن تمام می شد و می رسید به یک جاده باریکه ي خاکی! فهمیدم این جاده، در واقع معبر عراقی ها بوده براي رفت و آمد خودشان وخودروهاشان. ما هم درست از همین جاده رفته بودیم طرف دشمن. انگشت به دهان گرفتم و زیر لب گفتم: «االله اکبر!»
«چرا هاج واج موندي سید؟ طوري شده؟»
صداي ظریف بود. ولی انگار صداش را نشنیدم. باز راه افتادم به سمت جلو، به طرف عمق دشمن.
چهل، پنجاه قدم آن طرفتر، درست به چند متري یک سنگر رسیدم.رفتم جلوتر. نفربري که دیشب سید به آتش کشیده بود، نفربر فرماندهی، و آن سنگر هم سنگر فرماندهی بود، که بچه ها با چند تا گلوله ي آرپی چی، اول حمله، منهدمش کرده بودند.بعداً فهمیدیم هشت، نه تا از فرماندهان دشمن همان جا و تو همان سنگر، به درك واصل شده بودند!
ظریف پا به پام آمده بود. تازه متوجه ي او شدم. با نگاه بزرگ شده اش گفت: «خیلی غیر طبیعی شدي سید، جریان چیه؟!»
واقعا هم حال طبیعی نداشتم.همان جا نشستم. نگاه سید لبریز سؤال شده بود.آهسته گفتم: «بچه ها رو بفرست دنبال کارها، خودت بیا تا ماجرا رو برات تعریف کنم.»
...........................................
✍🏻✨🦋✨🦋✨🦋
🍃ادامه دارد....
لطفا فقط با ذکر #آیدی_کانال و #نام_کانال کپی شود در غیر این صورت کپی شرعا جایز نیست....
حواست باشه مومن⛔️
ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
•Sleep🌙•
.
تایم خاموشی:)
••
میگفت: همیشه دعام اینه؛
خدایا...!
کمکم کن، درهایی رو که بستی،
نخوام بھ زور باز کنم...!
و درهایی کھ باز کردی رو ، اشتباهی نبندم...! :)
+شایداندکیتلنگر
دلبسپاریمبھش :)
•🌱•
#شبتونمهدوی🌙
#دعایفرجیادتوننــره💛
#یازهراسلاماللهعلیهـا🦋
ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
هدایت شده از •°•|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|•°•
•🖐🏻🙂•
.
#تــآیمدعــا:)
مثــلهــرشب...🌚✨
همگـــےبــاهمدعـــایفــرجرومیــخونیمــ💛
بہامیــدفــرجنــورچشممـــون😍
اگرهمگییکدلویکصدابراےظهوردعاکنیم...
انشاءاللهظہــورمحققخواهدشد ...|✋🏻📿|
.
#دعاےسلامتےامامزمان(عــج):
✨بِسْمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ✨
•🦋اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا🦋•
الّلهُمصَلِّعلیمحمَّدوَ
آلِمحمَّدوعجِّلفرجهُم
ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
هدایت شده از •°•|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|•°•
4_6025990732928518067.ogg
زمان:
حجم:
525.4K
#دعای_فرج🎧
●━━━━━━─────── ⇆ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ
.
عاشقاۍ مهدے بخۅنیم تا
میلیوݧها دعا خوندھ بشہ🌿
.
🌙 #گوشبدیدنوازشرۅحرۅ🙂🖐🏻
••• #التماس_دعا
ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
💙🍃
.
#حدیث_روز📚
امامزمانآمدنےنیست،آوردنےاست.
#حضرت_زهرا (س)♥ فرمودند :
❖امام همچون ڪعبه است ڪه مردم باید به سویش روند، نه آنڪه (منتظر باشند تا) او به سوے آنها بیاید❖
بحارالانوار، ج36، ص353📘
#اللهمعجللولیکالفرج🌸
.
ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
هدایت شده از •°•|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|•°•
@Panahian_irMonajatShabaniye.mp3
زمان:
حجم:
6.99M
بخونیم باهم🎧
صوت زیبای مناجات شعبانیه🍃
#شعبان مبارک باد 🌸
ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
🌻🌓
.
مـــولایاصاحــبالزمان💛
در کار عشق دوری و هجران به ما رسید
یوسف که رفت غصه ی کنعان به ما رسید
ما سال ها پای فراغت گریستیم
یعقوب بار دیده ی گریان به ما رسید
#اللهمعجـــللولیکالفرج
.
ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
عیدتوݩمبارڪ🎊
یہ سر بریم عید دیدنے🍃✨↯
بر و بچه های:
مطهره
@motahare313yar
حرف حساب
@harfehessab
پروانه های مهدی
@parvanehaymahdi
و در آخر خودمون:)🌱⇩
نجــوا؎نـوࢪ
@najvaye_noorr
🦋🖇
.
#بخــــونیدحتما😄
یه روز استاد توی دانشگاه پرسید:
بچه ها چرا حضرت محمد😊
دانشجوها: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم😁
استاد : چرا پیامبر☺
دانشجوها: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم😁
استاد : چرا حضرت رسول😊
دانشجوها: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم😁
استاد : چرا آن حضرت😅
دانشجوها: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم😁
استاد : چرا ایشان☺
دانشجوها: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم😁
دیدین مجبــورتون کردم پنج تا صلوات بفرستین😁
سوالی نبــود صلواتتو بفرس😄
اللهمصلعلیمحمدو
آلمحمدوعجلفرجهم)☺
بفرسصلواترو😁
فرواردش کن☝️🏻
ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
🌻🍃
.
[واعلَموا أَنَّ اللّہ یُحولُ بَینَ المَرءِ و قلبِہِ]
و بدانید ڪہ خدا میان
آدمے و قلبش حائل مـےشود(:♥
🍃
آیـــہ۲۴ســـورهمبــارکهانفــال📚
#یک_حبه_نور
.
ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr|🌓|