.

🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸🍃

❤️❤️ روایت واقعی زندگی ایلای به قلم #یاس سریع جمع وجور کردم و راهی آرایشگاه شدم فاطمه کلید آرایشگاه در اختیارم گذاشته بود تا اگه اومدم و اون نبود دم در نمونم طبق معمول اون پسره ی بیکاره بیعار تو خیابون بود _بح سلام خوشگل خانم سکوت کردم و قدمهامو بزرگتر برداشتم _جوابمو نمیدی عشقی یاد حرف فاطمه افتادم اگه بترسی بدتر میکنن پس نترس و تو چشاش زل بزن جواب در حد لیاقتشون بده ولی بازم ترسیدم آخه خیابون خیلی خلوت بود اگه کاری میکرد چی اگه دستمو میگرفت یا چه میدونم یه کشیده میزد یا چاغو میکشید چی _ناز نکن خوشگله دیگه صبرم تموم شد واستادم و سعی کردم لرزش صدا و دستمو قایم کنم _بببین آقا مزاحم من نشو من شوهر دارم اگه بازم به مزاحمتات ادامه بدی به شوهرم میگم اون وقته که بد میبینی خیلیم بد میبینی _اوه اوه ترسیدم کوچلو اگه منظورت از شوهر شوهر اون ابی مفنگیه که اونو دماغشو بگیری جونش درمیاد پشت بند حرفش خندید و ادامه داد _از کسی مایه بزار که حداقل کمی جذبه داشته باشه خرگوش کوچلوی ترسو فک کنم لرزش دستمو دید که این حرف زد _ابراهیم هر چی که باشه بازم صدتای تو رو حریفه پس با جونت بازی نکن تو هیچچی نیستی فهمیدی هیچی نیستی جلوی راهمو گرفته بود دلمو زدم به دریا و در یک حرکت هلش دادم کنار و سریع در حد دویدن خودمو رسوندم آرایشگاه وقتی هلش دادم صدای خنده ی زشتش شنیدم که میگف _خوب زور داری خرگوش کوچلو ولی آخرش لقمه ی خودمی فرار نکن اون ابی مفنگیم کارش تمومه اینو مطمعن باش در آرایشگاه به یکباره باز کردم و سریع اومدم تو خوشبختانه فاطمه اونجا بود و طبق معمول این روزا با نامزدش در حال چت بازی بود _وای ایل‌آی چی شد دختر چرا رنگت پریده _سلام چه خوب شد اینجایی _چی شده عزیزم چه اتفاقی افتاده _یکم آب بده فاطمه پاشد برام آب آورد چن تا هم قند داخلش ریخت _این حال وروز که من میبینم تو آب قند لازم داری نه آب بازاون پسره لات مزاحمت شده سرمو به نشونه آره بالاپایین کردم و نصف لیوان خوردم _نگاه کن واسه چی دستات میلرزه فاطمه پاشد مانتوش پوشید و شالشو سر کرد _کجا _واستا ببین من چیکارش میکنم پسره ی احمق فک کرده شهر هرته الان حالیش میکنم _نه فاطمه نرو کجا میری خطرناکه فاطمه حرفمو گوش نکرد طلبکارانه و عصبی رفت جلو ی مغازه ای که اون پسره همیشه وا میاستاد منم پشت سرش فاطمه فاطمه کنان میدویدم وقتی رسید به پسره بی هوا یک چک محکم تو گوشش زد چون یهو اینکار کرد پسره تعادلش بهم خورد و افتاد تو جوب _ببین آشغال عوضی شوهر من یه وکیله اینقدم آشنا داره تو پست فطرت بی غیرت بندازه هلفتونی آب خنک بخوری یادت بره مزاحم ناموس مردم نشی شیر فهم شدی یا نه فاطمه چنان عصبی و محکم این حرف تقریبا داد زد که من جای پسره ترسیدم پسره با نفرت به من و فاطمه نگاه میکرد و از تو جوب پا میشد که فاطمه دوباره جلو رفت _ها چیه میخای بزنی بزن آشغال عوضی ꕥ࿐❤️🕊 https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b

🎥حتما ببنید 🌎جهان پس از ظهور #کاندیدای_اصلح_دلم. •┈•ꕥ࿐❤️🕊 https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b

🤲دعا پدر و مادر... 🔆نشر صدقه جاریه. •┈•ꕥ࿐❤️🕊 https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b

به برکت این👆🏻 حدیث 69نفر میتونن شغل خودشون رو شروع کنن 🕊️زَکاةُ العِلمِ بَذلُهُ لِمُستَحِقِّهِ وَإجهادُ النَّفسِ فِی العَمَلِ بِهِ مهندس مدحج کارآفرین برتر که افراد زیادی رو وارد بازار کار کرده،صاحب چندین شرکت هست که تونسته تا الان 102میلیارد پول دربیارن میخواد به 69 نفر رایگان آموزش بده تااز خونه به درآمد ماهیانه 25 میلیون برسن https://eitaa.com/joinchat/2181890543Cba9cb54dc1 سریع وارد کانال شو بعد از تکمیل ظرفیت۶۹نفر بسته میشه❌

این 69 نفر بدون داشتن هیچ پیش زمینه کاملا رایگان میتونن 👇 👈«طراحی سایت »هوش مصنوعی 👈«ساخت اپلیکیشن »ساخت بازی موبایلی یاد بگیرن و شغل خودشون رو شروع کنن بزن رو متن آبی تا کانال قفل نشده❌