🕊🕊🕊🕊🕊🕊
⚠️انسان نجات مییابد:
از "تکبر"با سلام کردن
از "مصیبت"با صدقه دادن
از "بیماری"با دعا کردن
از "حرص" با شکر کردن
از "غصه"با صبر کردن
🌹امیدوارم زندگی تون
خالی از تمام بدیها باشه
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
🍃🍃🍃🌸🍃
گذری بر زندگی پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز....
🍃🌸🍃
نَــــــــــღــــــجــــــــواꕥ࿐♥️
🍃🍃🍃🍃🌸🍃🌸 #داستان_زندگی_واقعی ❤️ به قلم #یاس صدای خنده ی میترا و ابراهیم کل خونرو برداشته بود
❤️❤️
روایت زندگی واقعی ایلای
به قلم #یاس
دیگه داشتم از نفس میافتادم
صدای در حیاط باعث شد هم ابراهیم وهم میترا همزمان سمت پنجره بچرخند و منو ببینن.
ابراهیم اخم غلیظی کردو میترا بعد از یک بوس کوچک از لبهای ابراهیم پوزخندی زد و رفت
صدای زنگ حیاط دوباره بلند شد
ثریا خانم اومد بیرون و منو جلوی پنجره اتاق خواب دید و همزمان که داشت سمت در حیاط میرفت با عصبانیت می گفت
_ تو اینجا چه غلطی می کنی اصلا چرا اومدی خونه مگه آرایشگاه نبودی
و در حیاطو باز کرد
ابراهیم اومده بود جلوی در ورودی خونه
ثریا خانوم با عصبانیت منو نگاه می کرد
کسی که در میزد معصوم بود
با حالت قهر و ناراحتی همراه شوهرش حسین آقا وارد حیاط شد
ولی من همچنان مثل مجسمه که به زمین میخکوب کرده باشند هم اونجا وایساده بودم
حتی برنگشتم تا معصومو ببینم
لب هام میلرزید و چشام میبارید
زبانم لال شده بود نمی تونستم چیزی بگم
معصوم اومد جلو و گفت
_ عزیزم اینجا چرا ایستادی چیزی شده اینجا چیکار می کنی
با دیدن معصوم انگار که بچه ای مادرش رو دیده باشه گریههام شدت بیشتری گرفت با دست اشاره به خونه کردم
معصوم با دیدن میترا و خانوادش که همگی دم در بودن خودش همه چی رو فهمید
اومد جلو و شونه های ابراهیم رو گرفت و از دو طرف شونه تکونش میداد
_ ابراهیم ابراهیم تو چیکار کردی فکر کردم مامان دروغ میگه فکر کردم فقط خواسته ایل آی حرص بده
امروز اومدم تا واقعیت از دهن خودت بشنوم برام بگو
بگو که برادر من اینکارو نمیکنه
ابراهیم خواهش می کنم خواهش می کنم بگو اینکارو نکردی
میترا در حالی که با ناز وعشوه به سمت ابراهیم میومد دستشو دور دست ابراهیم حلقه کرد و گفت
_معصوم جون این چه حرفیه خودت میدونی از اولم قرار بود ما با هم ازدواج کنیم
این دختره اومد و همه چیو خراب کرد
الانم باید برگرده همون دهات کوره ای که بوده
ابراهیم هیچ حرفی نمیزد
معصوم انگار که مهر تایید حرف های میترا رو از چشمای ابراهیم خونده باشه
اومد جلو و منو بغل کرد
_این دختره
حتی انگشت کوچیکه ی این هم نمیشی مطمعن باش
و من همچنان به ابراهیم زل زده بودم
میترا جلو اومد و با عصبانیت تقریباً داد زد
_ چی داری میگی حد خودتو بدون
_ندونم چیکار میکنی ها چیکار میکنی
تو که همه ی کاراتو کردی
اصلا مگه دروغ میگم
تو ناخن ایل آی هم نمیشی خاک بر سر ابراهیم که قدرشو نمیدونه
میترا جلو اومد و خواست به معصوم حمله کنه که معصوم دستشو به یکباره بلند کردورو صورت میترا نشوند
میترا داد می زد و فحش های بدی به پدر مادر معصوم میداد
ثریا خانم با عصبانیت اومد جلو و داد زد
معصوم چیکار میکنی
همینو میخواستی
از کی داری حمایت میکنی
از این دختره
اون اگه ارزش داد باباش دو دستی تقدیم ابراهیم نمیکرد
قلبم داشت از تپش زیاد از کار میافتاد
چشمم به ابراهیم بود
به اینکه ازم حمایت کنه چیزی بگه دلخوش باشم وادامه بدم
_مامان از خدا بترس این دختر کسیو نداره از خدا بترس اونو از خانوادش جدا کردین که این بلاهارو سرش بیارین
میترا رو نمیشناسین مگه نمیدونی اون چه جور دختریه
اون اگه ارزش داشت نامزدی به اون با شخصیتی ولش نمیکرد
میترا داد زد و پشت سرش ابراهیم داد زد
_معصوم پاتو از گلیمت درازتر نکن
نمیخام بهت بی احترامی کنم
میترا زنه منه دیگه هم نشنوم حرفی بزنی
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
نَــــــــــღــــــجــــــــواꕥ࿐♥️
❤️❤️ روایت زندگی واقعی ایلای به قلم #یاس دیگه داشتم از نفس میافتادم صدای در حیاط باعث شد هم اب
با اینکه خودم سرنوشت ایلای عزیز رو نوشتم ولی همیشه به اینجاش که میرسم گریم میگیره🥺🥺🥺به معنای واقعی کلمه بی پناه بی پناه بی پناه😭
🕊🕊🕊🕊🕊🕊
❤️بسم الله الرحمن الرحیم
🌿یـٰا رَفیٖقَ مـَنْ لٰا رَفیٖقَ لَهْ
یک حدیث قدسی هست که خیلی عجیب،
اصلا آدم را از خجالت آب میکند....
خداوند تبارک و تعالی میفرماید:
يا مُطْلَقاً فِي وِصٰالِنا، اِرْجِع؛ وَ يا مُحلفا عَلی هجرنا، كَفَر؛ أَنَّما ابعَدنا اِبْليس لِانَه لَمْ يَسْجُدُ لَكَ، فَواعَجَبا كَيْفَ صَالحته وَ هَجَرتَنا؛
ای كسی كه وصال ما را ترك كردهای، برگرد.
و ای كسی كه بر جدايی از ما سوگند خوردهای، سوگند خود را بشكن.
ما ابليس را برای اين از خود رانديم كه بر تو سجده نكرد، پس چقدر عجیب است كه تو او را دوست خود گرفتهای و ما را ترك كردهای....
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
🕊🕊🕊🕊🕊
❤️امیر مومنان علی(ع)میفرمایند:
پیش از ظهور قائم(ع)جهان دچار دو نوع مرگ می شود.
🏳🚩مرگ سفید و سرخ
🗡مرگ سرخ با شمشیر(اسلحه)است
🦠و مرگ سفید با طاعون (بیماری)است.
📚الغیبه ص۴۳۸ ح۴۳۰
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
🕊🕊🕊🕊🕊🕊
معروف است كه خداوند به موسی گفت: قحطی خواهد آمد، به قومت بگو آماده شوند!
موسی به قومش گفت و قومش از دیوار خانه ها سوراخ ایجاد کردند که در هنگام سختی به داد هم برسند که این قحطی بگذرد !
مدتی گذشت اما قحطی نیامد ، موسی علت را از خدا پرسید خدا به او گفت من دیدم که قوم تو به هم رحم کردند, من چگونه به این قوم رحم نکنم؟
«به همدیگه رحم کنیم که
خدا هم بهمون رحم کنه»🙏❤️🙏
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
🕊🕊🕊🕊🕊🕊
❤️امام علی(ع) میفرمایند:
🌿هیچ بیماری نیست مگر اینکه درمان آن در سیاه دانه وجود دارد.
📚خصال شیخ صدوق ص۶۷۳
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
🕊🕊🕊🕊🕊
🍃 #پیامبر اکرم صلى الله عليه و آله:
🍃 فحشا و زشت كارى هرگز در ميان مردمى شايع نشد، مگر اين كه طاعون و دردها و بيماريهايى كه در ميان گذشتگان آنها سابقه نداشته است، در بين آنان شيوع يافت...
📚 الترغيب_و_الترهيب : ۲/۲۶۸
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
ســــلام عزیزان🌸🍂
امـروزتـون خـوش 🌸🍂
و پراز مـهر و دوستی🌸🍂
انشـاالله حـال دلتــون 🌸🍂
خـوب ،خـوب ،خـوب 🌸🍂
رزق و روزیتون فراوان 🌸🍂
تـن و جـانتـون سـلامت🌸🍂
و زنـدگیتون غـرق در🌸🍂
خوشبختی باشـه 🌸🍂
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
به نام آن که
او نامی ندارد
به هر نامی که
خوانی،سر برآرد🍃🌸
روز بخیر 🌸
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b