#سردار_شهید_سلیمانی
#شعر_آیینی
#مثنوی
#کمیل_کاشانی
روح بلندت جلوه ی ایثار سردار
پرواز کردی تا حضور یار سردار
از کاروان شاهدان جا مانده بودی
در غربت تقدیر تنها مانده بودی
مردان روز رزم و غیرت رفته بودند
صیاد و خرازی و همت رفته بودند
بر حاج احمد کاظمی ها گریه کردی
با سوز دل پنهان و پیدا گریه کردی
نوبت به نوبت دوستان رفتند و ماندی
در حجلۂ دل داغ یاران را نشاندی
با خویش می گفتی چرا تأخیر کردم
رفتند همرزمان ولی من دیر کردم
گفتی که از روی رفیقان شرمگینم
رفتند تا معراج و پابست زمینم
انگار قسمت بود بال و پر بگیری
جای تأسف داشت در بستر بمیری
پر شد مشام جانت از سیب بهشتی
پرواز در آتش ! چه زیبا سرنوشتی
پرواز تو زیباترین پرواز ای مرد
پایان تو زیباترین آغاز ای مرد
مانند ققنوسی که در آتش بمیرد
از شعله ات صد " حاج قاسم " پر بگیرد
دستت مسیر استقامت را نشان داد
یعنی که باید پیش پای عشق جان داد
اهریمن جانی بداند ' سربداریم
صدها سلیمانی علم بر دوش داریم
از دست سرداری اگر پرچم بیفتد
حاشا که بر ابروی لشکر خم بیفتد
سردار دیگر پرچم افراز است اینجا
شور شهادت شوق پرواز است اینجا
کمیل کاشانی ۹۸/۱۰