*دیگران را ببخشید.*
بی عقلی ، تهمت ها ، دروغ و بی ادبی نشانه عدم بلوغ روحی انسان هاست.
انسان های نارس این موارد را زیاد دارند؛
شما انسانی رسیده باشید!
با سبک بالی و بدون اینکه قضاوت یا سرزنش کنید،
و بدون اینکه از این حرف ها ناراحت شوید…
از کنار این ها رد شوید …
📖 @nam_baran
*﷽✾دعای رزق و روزی**
_هر ڪس در وقت صبح قبل از تڪلم 3 بار آیہ ذیل را بخواند، روزے او از جایے ڪہ گمان نداشتہ باشد برسد_
*رَبَّنَا أَنزل عَلَيْنَا مَآئِدَةً مِّنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِّأَوَّلِنَا وَ آخِرِنَا وَ آيَةً مِّنكَ وَارْزُقْنَا وَ أَنتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ*
_از امورے ڪہ موجب ڪثرت رزق میشود این است ڪہ 7 مرتبہ بگوید_
*اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ يَرْزُق مَن يَشَاء وَهُوَ الْقَوِيُّ العَزِيز*
*اللَّهُمَ أَدِمْ نِعْمَتِكَ واَلْطُف بِنَا قُدْرَتَهَ (قُدْرَتِكَ) عَلَيْنَا*
━✾دعای رزق و روزی✾═┅┄*
_معاويہ بن عمّار گويد: از امام صادق(ع)درخواست نمودم كہ دعاي رزق وروزي براي من بياموزد.حضرتش دعايي آموخت كہ جالب تر از آن دعا براي روزي نيافتم._ 👇🏻
*اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي مِنْ فَضْلِكَ الوَاسِعِ الحَلالِ الطَّيَّبِ رِزْقاً وَاسِعاً حَلَالَاً طَيِّبَاً بَلَاغاً لِلدُّنْيَا وَالآخِرَةِ صَبَّاً صَبَّاً هَنِيْئَاً مَرِيْئَاً مِنْ غَيْرِ كَدٍّ وَلَا مَنٍّ مِنْ أحَدٍ مِِنْ خَلْقِكَ إلَّا سَعَةً مِنْ فَضْلِكَ الوَاسِعِ فَإنَّكَ قُلْتَ:(وَاسْأَلُوا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ)،فَمِنْ فَضلِكَ أسْأَلُ وَمِنْ عَطِیَّتِکَ اَساَلُ وَ مِن يَدِكَ المَلأَئِ أسْأَلُ.*
@nam_baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سه_شنبه_های_مهدوی🌸
#اَللهُمَعجِلالوَلیِکاَلفرج
🔰یڪراهموثر براۍ بهیادبودن
امامزمان درطولروز..!
👤استادعالے
وضو از شر شیطان
هر موقع می خواست از فضای مجازی استفاده کند، وضو میگرفت و معتقد بود که این فضا آلوده است و شیطان ما را وسوسه می کند.😞
شهید مسلم خیزاب🌹
کانال شهیدمحمدابراهیمهمت👇
https://eitaa.com/kheiybar
🌷
💙 سعی کنید همدیگر را بفهمید
فرض کنید همسر شما کمی زود از کوره در میره و این ویژگی شخصیتی ایشون هست، با همچین فردی نباید تو شرایط بحث و دعوا دهن به دهن گذاشت چون اینکار فقط و فقط باعث تشدید تنش میشه.
سکوت و گفتن جمله «حق با شماست!» میتونه بهترین تصمیم یک زن یا مرد با سیاست باشه که در شرایط بحرانی همسرشو آروم میکنه. اما این نکته رو در نظر بگیرید که حتماً وقتی حال هر دوتون خوب هست، در مورد اون موضوع با هم حرف بزنید...
ادامه مطلب روز قبل
💝حیا و عفت در قرآن(۲)💝
🧕عفت در پوشش🧕
1⃣ پوشش خِمار(مقنعه) ❤️
وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ🍃🌸
و[ﺑﺮﺍﻱ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻥ ﮔﺮﺩﻥ] ﻣﻘﻨﻌﻪ ﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﻱ ﮔﺮﻳﺒﺎﻥ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺑﻴﻨﺪﺍﺯﻧﺪ ، ﻭ ﺯﻳﻨﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻧﻜﻨﻨﺪ.(نور٣١)
2⃣ پوشش جِلباب(چادر) ❤️
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ🍃🌸
ﺍﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ! ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺍﻧﺖ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﺖ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﺆﻣﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﮕﻮ : ﭼﺎﺩﺭﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻭ ﭘﻮﺷﻨﺪ [ ﺗﺎ ﺑﺪﻥ ﻭ ﺁﺭﺍﻳﺶ ﻭ ﺯﻳﻮﺭﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺩﻳﺪ ﻧﺎﻣﺤﺮﻣﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﮕﻴﺮﺩ ] (احزاب٥٩)
#نکات_قرآن_کریم
امام سجاد عليه السلام :
مردى به پدرم امام حسين عليه السلام نوشت:
سرورم! مرا از خير دنيا و آخرت آگاه كنيد.
امام در جواب نوشتند:
به نام خداوند مهر گستر مهربان، هر كس در طلب رضاى خداوندباشد، هر چند با ناخرسندى مردم، خداوند او را از مردم بى نياز مى كند،
و هر كس درطلب رضاى مردم باشد، هر چند با ناخرسندى خداوند، خداوند او را به مردم وامى گذارد. والسَّلام
منبع: بحارالأنوار، ج 71، ص 208، ح 17
همسر شهید :
مسلم علاقه زیادی به #قرآن داشت
و هر شب پس از نماز عشاء، سوره واقعه را تلاوت میکرد و پس از نماز صبح زیارت عاشورا و سوره حشر را میخواند همچنین پس از هر نماز، آیت الکرسی، تسبیحات حضرت زهرا، سه بار سوره توحید، صلوات و آیات دو و سه سوره طلاق را حتماً تلاوت میکرد
تاکید ویژهای به #نمازشب داشت و اگر نماز شبش قضا میشد میگفت: شاید در روز گناهی مرتکب شدهام که برای نماز شب بیدار نشدم.
نخستین باردر مدینه و روبروی گنبد حرم حضرت رسول _صلی الله علیه و آله و سلم_ بحث رفتن به سوریه را مطرح کرد و جواب من را خواست؛ قبل از اینکه حرفی بزنم،
گفت: گر جوابت منفی باشد، باید فردای قیامت جواب حضرت زینب (س) را بدهی.✅
من هم در جواب گفتم: رضایت دارم بروی و انشاءالله صحیح و سلامت بر میگردی اما وی تاکید داشت که شهید میشود...
#شهید_مسلم_خیزاب🕊
🌹 شادی روحش صلوات🌹
🟢 اخلاق واقعی انسان چه وقت خود را نشان میدهد؟
🔹 به طور كلى هر چيزى كه انسان را در شرايط غیر عادی قرار دهد، پرده از روى اخلاق واقعى انسان برمیدارد.
🔸 انسان در حال عادى حكم آب راكد را دارد كه در حوضى جمع شده است؛ به واسطه ركود، مخلوطهاى آب تهنشين مىشود و آب بسيار صاف و زلال مشاهده میشود. اما همينكه يك چوب داخل آب ببريد و آب را تكان بدهيد و زير و رو كنيد، آنوقت میبینید چقدر كثافت داخل اين آب است.
🔹 بسا افرادى كه در شرايط عادى به دل و نفس خود مراجعه میکنند، آن را مانند همان آب حوض صاف و پاك میبینند و خودشان غافلند كه اگر شرايط جديدى به وجود آيد و موجباتى پيدا شود كه صفات پليد تهنشين شده باطن ظهور كند معلوم خواهد شد كه چقدر آلودگیها در روح آنها بوده است.
📗 استاد مطهری، حج، ص۳۹
خدایا جهان پادشاهی تو راست
ز ما خدمت آید خدائی تو راست
پناه بلندی و پستی توئی
همه نیستند آنچه هستی توئی
همه آفریدست بالا و پست
توئی آفرینندهٔ هر چه هست
🌼بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم🌼
🍃الهـی بـه امـیـد تـو🍃
#آغاز_روز_با_نام_خدا
✅ نتیجه #بندگی خداوند
🏴 امام حسن مجتبی علیه السلام:
🕋«مَنْ عَبَدَ اللَّهَ، عَبَّدَ اللَّهُ لَهُ كُلَّ شَىْءٍ.» (هركس خدا را بندگى كند، خداوند همه چيز را مطیع او مى گرداند.) 📖مجموعه ورّام، ج 2، ص 108
✍️ عبوديّت و سر نهادن به آستان دوست است كه بنده را به مقام سلطنت حقيقى و مقام خليفة اللّهى مى رساند.
✍️ اين مقام از آنِ انبياء و اولياء عليهم السلام است، و ديگران به متابعت آنان به گوشه اى از آن دست خواهند يافت.
📚 برگرفته از شرح غزلیات حافظ، تالیف حضرت آیة الله سعادت پرور ره🌱
✨حکایت مرد صابونی و ملاقات با امام زمان(عج)!✨
شخص عطاری از اهل بصره
می گوید:
روزی در مغازه عطاریم نشسته بودم که دو نفر برای خریدن سدر و کافور به دکان من وارد شدند. وقتی به طرز صحبت کردن و چهره هایشان دقت کردم، متوجه شدم که اهل بصره و بلکه از مردم معمولی نیستند به همین جهت از شهر و دیارشان پرسیدم؛ اما جوابی ندادند.
من اصرار می کردم؛ ولی جوابی نمی دادند. به هر حال من التماس نمودم، تا آن که آنها را به رسول مختار صلی الله علیه و آله و سلم و آل اطهار آن حضرت قسم دادم. مطلب که به این جا رسید، اظهار کردند:
ما از ملازمان درگاه حضرت حجت علیه السلام هستیم. یکی از جمع ما که در خدمت مولایمان بود، وفات کرده است؛ لذا حضرت ما را مأمور فرموده اند که سدر و کافورش را از تو بخریم.
همین که این مطلب را شنیدم، دامان ایشان را رها نکردم و تضرع و اصرار زیادی نمودم که مرا هم با خود ببرید.
گفتند: این کار بسته به اجازه آن بزرگوار است و چون اجازه نفرموده اند، جرأت این جسارت را نداریم.
گفتم: مرا به محضر حضرتش برسانید، بعد همان جا، طلب رخصت کنید اگر اجازه فرمودند، شرفیاب می شوم والا از همان جا بر می گردم و در این صورت، همین که در خواست مرا اجابت کرده اید خدای تعالی به شما اجر و پاداش خواهد داد؛ اما باز هم امتناع کردند.
بالاخره وقتی تضرع و اصرار را از حد گذراندم، به حال من ترحم نموده و منت گذاشتند و قبول کردند. من هم با عجله تمام سدر و کافور را تحویل دادم و دکان را بستم و با ایشان به راه افتادم، تا آن که به ساحل دریا رسیدیم. آنها بدون این که لازم باشد به کشتی سوار شوند، بر روی آب راه افتادند؛ اما من ایستادم.
متوجه من شدند و گفتند: نترس؛ خدا را به حق حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف قسم بده که تو را حفظ کند. بسم الله بگو و روانه شو.
این جمله را که شنیدم، خدای متعال را به حق حضرت حجت ارواحنا فداه قسم دادم و بر روی آب مانند زمین خشک به دنبالشان به راه افتادم تا آن که به وسط دریا رسیدیم. ناگاه ابرها به هم پیوستند و باران شروع به باریدن کرد.
اتفاقاً من در وقت خروج از بصره، صابونی پخته و آن را برای خشک شدن در آفتاب، بر پشت بام گذاشته بودم.
وقتی باران را دیدم، به یاد صابونها افتادم و خاطرم پریشان شد. به محض این خطور ذهنی، پاهایم در آب فرو رفت؛ لذا مجبور به شنا کردن شدم تا خود را از غرق شدن، حفظ کنم؛ اما با همه این احوال از همراهان دور می ماندم. آنها وقتی متوجه من شدند و مرا به آن حالت دیدند، برگشتند و دست مرا گرفتند و از آب بیرون کشیدند و گفتند: از آن خطور ذهنی که به فکرت رسید، توبه کن و مجدداً خدای تعالی را به حضرت حجت علیه السلام قسم بده. من هم توبه کردم و دوباره خدا را به حق حضرت حجت علیه السلام قسم دادم و بر روی آب راهی شدم.
بالاخره به ساحل دریا رسیدیم و از آن جا هم به طرف مقصد، مسیر را ادامه دادیم. مقداری که رفتیم در دامنه بیابان، چادری به چشم می خورد که نور آن، فضا را روشن نموده بود.
همراهان گفتند: تمام مقصود در این خیمه است و با آنها تا نزدیک چادر رفتم و همان جا توقف کردیم. یک نفر از ایشان برای اجازه گرفتن وارد شد و درباره آوردن من با حضرت صحبت کرد، به طوری که سخن مولایم را شنیدم؛ ولی ایشان را چون داخل چادر بودند، نمی دیدم حضرت فرمودند:
« ردّوه فانه رجل صابونیّ »
یعنی او را به جای خود برگردانید و دست رد به سینه اش بگذارید؛ تقاضای او را اجابت نکنید و در شمار ملازمان ما ندانید؛ زیرا او مردی است صابونی.
این جمله حضرت، اشاره به خطور ذهنی من در مورد صابون بود؛ یعنی هنوز دل را از وابستگیهای دنیوی خالی نکرده است تا محبت محبوب واقعی را در آن جای دهد و شایستگی همنشینی با دوستان خدا را ندارد.
این سخن را که شنیدم و آن را بر طبق برهان عقلی و شرعی دیدم، دندان این طمع را کنده و چشم از این آرزو پوشیدم و دانستم تا زمانی که آیینه دل، به تیرگیهای دنیوی آلوده است، چهره محبوب در آن منعکس نمی شود و صورت مطلوب، در آن دیده نخواهد شد چه رسد به این که در خدمت و ملازمت آن حضرت باشد.»
📚 این حکایت را علامه طهرانی(ره) در جلد اول کتاب «مطلع انوار» ص 119، نقل فرمودند.