هدایت شده از ساحل رمان
ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ🍂🌱🍂 ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ
#راز_تنهایی
#نرجس_شکوریان_فرد
#قسمت_هفتاد_و_دوم
•
.
🏝
.
•
آفتاب که به سرش زیادی میتابید،
کمی بد حال میشد
و این روزها بدحالتر....
شبش را هم خراب میکرد!
کنار درب منتظر دیدن هیچکسی نبود.
چشمش که افتاد به او یک لحظه یادش رفت نفس بکشد؛
زبانش چسبید به سقف دهان و نچرخید.
نگاهش را در کوچه چرخاند دنبال چه؟
نمیدانست...
باورش سخت بود،
یوسف که نبود،
پس چرا او آمده بود؟
- سارا!
واقعا ایستاده بود کنار کوچه.
در لباس مشکی بلندش، چهقدر متفاوت از اولین دیدارشان شده بود.
دنیل هنوز مردد بود چهکند
که متوجه شد کم کم بقیه هم سر از خانه بیرون آوردهاند و دارند تماشا میکنند.
بیشتر از این معطلی را درست ندید
و قدمهایش را بلند برداشت و مقابلش ایستاد:
-شما... شما اینجا چکار میکنید؟
تا این جمله را گفت،
تازه چشمان به خون نشستۀ سارا را دید،
پف پلکها و صورتی که انگار لاغر شده بود.
دیگر نتوانست حرفی بزند.
سارا با دیدن دنیل در آن اوضاع جا خورده بود
و حالی بهتر از او نداشت.
دنیل را چند بار در زندان دیده بود.
باور اینکه او را اینجا، با این افراد و در این وضعیت ببیند،
حالش را خرابتر کرده بود...
یوسف همانطور که متفاوت زندگی میکرد،
متفاوت هم تعریف و تحلیل میکرد.
💯 ادامه دارد... 💯
‼️‼️ کپی ممنوع❌❌
📚https://eitaa.com/saheleroman 📚
|📙📘📗📕📒📔📓
|📙📘📗📕📒📔
|📙📘📗📕📒
|📙📘📗📕
|📙📘📗
|📙📘
|📙
اگر فکر کردید که ایندفعه هم مثل دفعههای قبل، جواب چالش رو در اختیارتون قرار میدیم، که فقط خیال کردید😄
با کلیک بر روی توضیح مختصر هر کتاب به دنیای نمکتابی اون کتاب پا بذارید و اسم کتابرو ببینید 😉
💔🤗⬅️: روایاتی از زندگی و رشادت های شهید مدافع حرم، روحالله قربانی
🗣👶🔥⬅️: رمانی ناب درباره حوادثی مهم در اطراف شیراز که بعیدِ مثلش رو خونده باشی
👩🏽⬅️: داستان نفوذ، داستانِ عجیبست، مخصوصاً اگر پای یک زن در میان باشد!
🎁 برنده چالش و هدیه کتاب این هفته: کاربر سادات
🛒 سفارش و خرید کتب چالش(اینجا)
😍منتظر چالشهای بعدی نمکتاب باشید😍
ا📙
ا📙📘
ا📙📘📗
ا📙📘📗📕
ا📙📘📗📕📒
ا📙📘📗📕📒📔
ا📙📘📗📕📒📔📓
#کتاب
#کتابخوانی
╭┅──────┅╮
📚 @namaktab_ir
╰┅──────┅╯
هدایت شده از ساحل رمان
🖤•📓•🖤•📓•🖤
📓•🖤•📓•🖤
🖤•📓•🖤
📓•🖤
🖤
میدانی عزیزدلم؛
دارم فکر میکنم که اگر تو مدینه بودی و مردم با بانویم فاطمه‹س›،
آن میکردند که کردند برحال تو چه میگذشت؟...
❥
مردم مدینهای که در غدیر بودند و دیدند و شنیدند که پیامبر‹ص› فرموده بود:
❥
- به خدا قسم!
هیچکس باطن قرآن را برای شما روشن نمیکند و تفسیرش را برایتان آشکار نمینماید،
❥
مگر کسیکه اکنون دستش را گرفتهام و او را به سوی خود بالا میآورم،
بازویش را بلند میکنم و به شما اعلام میدارم که...
❥
﴿من کنت مولاه فهذا علی مولاه﴾
❥
اسم بازو آوردم، حالم دگرگون شد؛ بازوان تو ارث الهی پدرت بود...
❥
دست راستت، دست چپت،
دست علمدارت، دست بیعلمت،
دست قلم شدهات...
🖤| #مادر_ادب
📖¦ #میروعلمدار
✍| #نرجس_شکوریان_فرد
ا🖤
ا📓•🖤
ا🖤•📓•🖤
ا📓•🖤•📓•🖤
ا🖤•📓•🖤•📓•🖤
•{☹️~😇}•
┃رعنا┃
گاهے ناامیدے...
.
.
.
💠 زندگی دختری با خنده ها و گریه هایش، عاشقی ها و شکست هایش...
📚•• کتاب #رعنا
✍🏻•• مژگان شیخی
❒خرید از طریق(ایتا)👇🏻:
@ketab98_99
❒خرید با چند کلیک ساده از سایت🌺👇🏻:
http://namaktab.ir/
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
#آلبوم
⌈🌿° @namaktab_ir ○°.⌋