فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیشنهاد_دانلود
ا﹉ا﹉ا﹉ا﹉ا﹉ا
و حالا رونمایی میکنیم از:🎥
تیزر رمانِ محبوبی که با اکثریت آرا برگزیدهی #انتخاباتِ_رمانی شد!
¦
¦
🎉 رمانِ #بگذارید_خودم_باشم 🎉
اثر جدید سرکار خانم نرجس شکوریانفرد
¦
¦
اگه دلت شنیده شدن میخواد،🌚
اگه سرت پر از ابهام و مِه و تاریکیه،
اگه خستهای و روحت یه نسیم آروم میطلبه، ❤️🩹
اگه اهل ماجراهای پر رمز و رازی و دنبال یه رمان جذاب میگردی،
با ما همراه شو!😉👐🏻
¦
¦
داستان زندگیِ پر فراز و نشیب فرشته رو، به صورت آنلاین و اختصاصی، در #ساحل_رمان بخونید!
به زودی ...⌚️
¦
¦
🎬| #تیزر
📚| #بگذارید_خودم_باشم
✍🏻| #نرجس_شکوریان_فرد
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1299841067Cf9aa36c49c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیشنهاد_دانلود
ا﹉ا﹉ا﹉ا﹉ا﹉ا
و حالا رونمایی میکنیم از:🎥
تیزر رمانِ محبوبی که با اکثریت آرا برگزیدهی #انتخاباتِ_رمانی شد!
¦
¦
🎉 رمانِ #بگذارید_خودم_باشم 🎉
اثر جدید سرکار خانم نرجس شکوریانفرد
¦
¦
اگه دلت شنیده شدن میخواد،🌚
اگه سرت پر از ابهام و مِه و تاریکیه،
اگه خستهای و روحت یه نسیم آروم میطلبه، ❤️🩹
اگه اهل ماجراهای پر رمز و رازی و دنبال یه رمان جذاب میگردی،
با ما همراه شو!😉👐🏻
¦
¦
داستان زندگیِ پر فراز و نشیب فرشته رو، به صورت آنلاین و اختصاصی، در #ساحل_رمان بخونید!
به زوووودی ...⌚️
¦
¦
🎬| #تیزر
📚| #بگذارید_خودم_باشم
✍🏻| #نرجس_شکوریان_فرد
https://eitaa.com/joinchat/1299841067Cf9aa36c49c
هدایت شده از ساحل رمان
'
"
و بــــــــــــــــلهههههه💯
به مناسبت میلاد فرخندهی امشب،
نویسنده رمان #بگذارید_خودم_باشم
رو به اهالی ساحل هدیه دادن!🤩
پ.ن:
صدای دست زدنتون رو نشنوم
پارت اولو نمیذارم!🌚😂
"
'
📚| #نرجس_شکوریان_فرد
😍| #رمان_جدید
https://eitaa.com/joinchat/1299841067Cf9aa36c49c
| ♥️ • 🪞|
.
.
.
« قسمت اول »
«رمان بگذارید خودم باشم»
عطر سیبی که زیر بینیام میگیرد، برم میگرداند به همین جایی که نشستهام!
مقابل صورتی که دو ابروی درهم دارد و لبی فشرده!
خنده برایش عیب نیست اما دور از دسترس وجدانش است انگار، که دریغ میکند و حتما میبخشد به کسی که صلاح میداند!
نشستهام زیر درخت مجنونی که وسط این باغ بزرگ وصله ناجور نیست، اما شده است مثل پایۀ انگشتری بی نگین.
درختان دیگر میوهاند و ثمر دارند و بید مجنون فقط خودش را پریشان و شیدا نشان میدهد.
من ثمرها را نفی نمیکنم اما خب عاشقی بساط خودش را دارد.
بید ظاهر بیخاصیتش که پریشان میشود، آدمها هم دلشان هوایی میشود.
من هوایی شده بودم که حال و هوای همه را به هم زدم و حالا آوردهاند من را اینجا تا حالم خوب شود و هوای همه چیز از سرم برگردد و هوای او بپرد.
با این خیالها، غصهها یکی یکی سر فرو میکنند در تک تک سلولهایم و نشانهاش میشود اشکی که نم میکشد سطح چشمم را! اعتصاب کردهام وسط زندگی همه!
به آب که نه، به خوراک هم نه، به حرف زدن هم نه، به اعتراض خاموش.
تحملم نکردند و اخراجم کردند از میان خودشان به باغ و گلزار منسوب به خودشان!
من اهلی خودشان بودم و یک مهر زدم خودم وسط پیشانیام که دارم نااهلی میکنم!
آنها هم شدند چند دسته، یکی بلند شد به فریاد، یکی به دفاع، یکی به سکوت؛ سر حسرت و حیرت و تعجبی که یعنی چه؟ چرا؟ تو؟ چرا این کار؟ چرا باید و نباید و هست و نیست!
سرآخرش هم که دیدند من دارم مقاومت میکنم تصمیم به تبعید گرفتند.
شهر محل خوبی است برای راحتی و تفرج.
روستا هم نمیدانم. تازه شاید این روزها اگر از لجبازی دست بردارم قوۀ دراکّهام باز شود، اما فیالحال نه جز لجبازی پناه آسایشی دارم، نه قوهای که بخواهد دراکّه حساب شود. تصمیم گرفتهام چیزی درک نکنم.
درستش این است که بگویم:
- نمیخواهم.
یک لیوان آب میآید مقابلم. چشمان غمدارش خیره میشود و لبم باز نمیشود به نخواستنش، اما چارهای هم نیست، جرأت ندارم که نگیرمش.
زندانبانم حوصلۀ حرف زدن ندارد، اما قید محبت نکردن را هم نزده است. هرچند من هم عادت و فهم این مدل محبت را ندارم.
خودم را میکشانم عقبتر تا کمرم را در برآمدگیهای پوست درخت فرو ببرم!
تکیهگاه خوبی است، اما خشن.
من هم آدم خوبی هستم، اما خسته!
بلند میشود و میرود دنبال کارش. کارش که این نیست، اما دارد انجام میدهد.
اره برداشته و افتاده است به جان شاخۀ خشکی که شکل سبز درخت را زشت کرده است!
.
.
.
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!
📚| #بگذارید_خودم_باشم
✍🏻| #نرجس_شکوریان_فرد
https://eitaa.com/joinchat/1299841067Cf9aa36c49c
هدایت شده از ساحل رمان
| ♥️ • 🪞|
. بر و بچههایی که عضو کانال خصوصی شدن دارن قسمتهای هیجانی رو میخونن😍
فقط بگم که ۲۵هزار تومان حق عضویت توی کانال خصوصی تا فرداشب است بعد افزایش قیمت داریم.
خداییش دیگه ۲۵تومان پول یه پفکه😳
.
.
«یه ذره از قسمت چهلونهم رو یخونید»
«رمان بگذارید خودم باشم»
..
برای صدمین بار لحظاتی که با عشق و شوق گذشته بود را مرور میکرد.
اولین گل را در پارک آب و آتش وقتی مقابلش قرار گرفت که فرشته ده دقیقهای بود که منتظر و چشم به راه مانده بود. همانجا زیباترین لبخند را تقدیمش کرده بود.
گل آن روز صدها روز برای فرشته مانده بود و دلش نیامده بود دورش بیندازد، اولین دستبند نقره را هم در کافه جمشید به دستش کرده بود، هرچند شروعش با اولین پیامک بعد از جمعه کوهنوردی جمعی ساعت یک شب بود.
بین خواب و بیداری کانالهایش را زیرورو میکرد که پیام از شخص ناشناس آمد و دیگر تا صبح نه خودش خوابید و نه او. تجربههای شب بیداری بعدیش را دوست نداشت.
- واقعا دوست داشتی؟
- لذت میبردم.
.
. [ برای خوندن هر شب سه قسمت از رمان، کافیه عضو
کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman
.
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#بگذارید_خودم_باشم
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊 •• SAHELEROMAN | ساحل رمان ...