📚قایق راندن به اقیانوس: روایتی خواندنی از سفررهبرمان به یزد
#قایق_راندن_به_اقیانوس
نویسنده: #مظفر_سالاری
#رمان
#جوان
#سفرنامه
#امام_خامنه_ای
📖خلاصه:
مظفر سالاری نویسنده ی رویای نیمه شب در حالی که خودش یزدی است و در سفر سال هشتاد و شش همراه خبرنگاران و عکاسان دعوت میشود تا کتابی از سفر به استان یزد بنویسد. بسیار جامع نوشته. هم با زندگی خود نویسنده کمی آشنا میشویم و هم در غالب خاطرات بسیار شنیدنی جذاب و خنده دار با یزد و علمای آن و زندگی طلاب و جاهای دیدنی یزد آشنا میشویم. از طرف دیگر با نوع استقبال و شور و اشتیاق و لحظات حضور رهبری و سخنان ایشان آشنا میشویم. بسیار جامع، جذاب، لطیف، خنده دار، پرمحتوا و پراطلاعات است.
🖌بریده کتاب:
آن ها که شیخ را با عبا و عمامه دیدند چندان تعجب نکردند هنگام سوار شدن شیخ به سید شبیر گفت: از قیافه و چهره من معلوم است چه کاره ام . در استخر هم که باشم به من می گویند حاج آقا . در دوره دبیرستان معروف بودم به شیخ کلاس یکی از رفقا می گفت : تو اصلا شیخ به دنیا آمده ای…
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
📚دعبل و زلفا:
#دعبل_و_زلفا
#جوان_رمان
#رمان
#مظفر_سالاری
#به_نشر
#اهل_بیت
#امام_رضا علیه السلام
روایتی عاشقانه💖 از شاعری که مورد عنایت امام رضا(ع) بوده است.
🍀داستان روایت عشقی آتشین که در اثر باد های سهمگین روزگار خاموش نشد ...
🗣معرفی:
اگر دلت می خواهد جان تازه بگیری و محبت امام به دلت مزه کند این رمان را از دست نده…
با امام که باشی پادشاه عالمی، دور که شدی خوار و زبون دیگرانی.
✂بریده کتاب
زلفا با چابکی درون خمره ای گلی که خالی بود پرید. در آن لحظه که می خواست درون خمره بنشیند، چرخید و دعبل را کنار جعبه های انار دید. او را شناخت و تعجب کرد که در آن موقعیت می بیندش.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir