eitaa logo
نمکتاب
17.5هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
962 ویدیو
371 فایل
💢نمکتاب: نهضت ملی کتابخوانی💢 『ارتــــباط بــــا نمکتاب🎖』 💌- @p_namaktab 『سفارش کتاب نمکتاب』 🛒 @ketab98_99 『قیمت + موجودی کتب』 『📫- @sefaresh_namaktab 『مشاوره کتاب نمکتاب』 📞 @alonamaktab 『سایت جامع نمکتاب』 🌐- https://namaktab.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
نمکتاب
♨️ #تازه_های_کتاب 📚 #حاج_قاسم ✍️ #نرجس_شکوریان_فرد 🔖 #جوان #شهدا #ستاره_درخشان 🌀 #نشر_عهدمانا ☘️ ب
🖼 📚 بــــ☘ـرگی از کتــاب: داعشی ها هم داشتند‼️ به امامت سر کرده ی آمریکایی شان، ! آن روز در به اصطلاح، نماز جمعه شان، ابوبکر خطبه می خواند که گفت: ما اگر را دستگیر کنیم مانند خلبان اردنی او را در آتش خواهیم سوزاند!🔥💥 چند روز بعد حاج قاسم هم جوابش را داد: آقای بغدادی! زمانی که این حرف را زدی، بنده روبه روی شما در صف سوم، بین جمعیت نشسته بودیم!👏👏👏 ┅┅═•❥◎🌹🌹🌹•◎❥•═┅┅ قیمت: ۱۰۰۰۰ تومان این کتاب تخفیف ندارد... چرا⁉️ چون با سودش میخوایم کتاب رو سر مزارشون هدیه بدیم🌸🎁 در این امر خیر شریک باشید🌸 از طریق👇 📦 @sefaresh_namaktab ╔ ✾" ✾ "✾ ════╗   🇮🇷 @namaktab_ir ╚════ ✾" ✾" ✾
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دنیا یک آسمان آبی دارد که ؛ شب ها پر از ستاره است و یک ماه! ستاره ها همیشه هستند و تنها ماه است که از کمانی، تا بدر کاملش آسمان را به بازی می گیرد. و روزهای که گرم حرارت حضور پر استقامت خورشید است. حتی ابرها هم که می آیند وسط آسمان، باز هم خورشید کار خودش را می کند! 📚 @namaktab_ir 📎namaktab.ir 📎Namaktab.blog.ir
هدایت شده از  تک رنگ
#بریده_کتاب📕✂️ شهاب از ماشین پیاده شد و در سکوت شب پهباد را راهی ساختمان کرد. سینا و امیر تصاویری که پهباد از فضای داخل حیاط نشان میداد را روی لب تاب کنترل می کردند. سینا گفت: - یه دوربین بالای در ورودی حیاط، اینم دومی بالای ورودی ساختمون، چه قفل کتابی زدن به درش، تمام پنجره ها هم نرده داره که! امیر به نور ضعیفی که از یکی از پنجره های این ساختمان دیده میشد اشاره کرد: - این ساختمونی که کنار حیاطه انگار تازه ساخته شده! یکی هنوز توی این ساختمونه سینا! سینا با وحشت نالید: - من مطمئنم که همه رفتند! امیر به سرعت از ماشین پیاده شد و به شهاب اشاره کرد تا پهباد را از ساختمان بیرون بیاورد: -خدا کنه متوجه نشده باشن! شهاب داخل ماشین که نشست گفت: - هیچ راه نفوذی به داخل ساختمون نبود؟ وقتی سکوت هر دو را دید پرسید: -چیزی شده؟ #زنان_عنکبوتی 🙎‍♀️🕸 #نرجس_شکوریان_فرد 🇮🇷 @yaran_samimii samimane.blog.ir 🇮🇷
هدایت شده از  تک رنگ
خیلی دوست داشت یک زمانی،‌ یک جایی، یک حالی✨ نصیبش شود. می دانست که چه کار کند! خود حاج قاسم می گوید: _ همیشه دلم می خواست کف پای مادرم را ببوسم، ولی نمیدانم چرا این توفیق نصیبم نمی شد. آخرین بار قبل از مرگ مادرم که دیدنش آمدم، بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پای مادرم را بوسیدم. با خودم فکر کردم که حتما رفتنی ام که خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد. قطره قطره اشک از چشم حاجی می چکید روی صورتش. آرام دستش را بالا آورد و اشک ها را پاک کرد و لب زد: _ نمی دانستم دیگر این پاهای خسته را نخواهم دید تا فرصت بوسیدن داشته باشم.💔 #حاج_قاسم #نرجس_شکوریان_فرد 🌼 @yaran_samimii samimane.blog.ir🌼
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از هر سو دوست داري به كتاب نگاه كن ولي خوندنشو از دست نده 📚 @namaktab_ir 📎namaktab.ir 📎Namaktab.blog.ir
هدایت شده از  تک رنگ
#بریده_کتاب ✂️📕 امیر صلاح نمی دید تیم ارسال کند. باید موقعیت را در نظر می گرفتند. شهاب از تیررس دوربین های شهری دور شده بود و تنها راه ارتباطی خودش بود: - تمام دوستان شاسی بلند اون خونه🏛 این جان و من! آقا اگر سوار شدند برن پشت کوه منم می رم ارتباط قطع شد نگران نشید! صدای شهاب کمی می لرزید و سینا دوباره غر زد: - لباسش کمه. سرده اونجا! و مشت کوبید روی میز. شهاب تماس گرفت و گفت: - آقا من شارژ موبایلم رو نیاز دارم. شاید نتونم مدام تماس بگیرم. اما تصاویر🏞 رو می فرستم. به فاصله ی نیم ساعت آخرین تصویر از شهاب رسید و ارتباط قطع شد. امیر رو به سید گفت: -صدرا! بگو صدرا بیاد! صدرا تصاویر تمام دوربین ها را در صفحه بالا آورد اما اثری از شهاب نبود. امیر گفت: - اونجا کافی شاپ و رستوران هم داره!😎 صدرا دوربین های موجود در پیست را هم باز کرد. آخرین تصویر از شهاب را وقتی دیدند که سوار بر تله کابین🚡 شد و دیگر هیچ! #زنان_عنکبوتی 🕸🙎‍♀️ #نرجس_شکوریان_فرد 🌼 @yaran_samimii samimane.blog.ir 🌼
3.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 📚 میدانِ کار شده قلب ❤️ایران🇮🇷... ظاهرا یک کار زنانه👠 و آرام🤐 ست... بشتابید🏃🏃🏃 قیمت با تخفیف ویژه از طریق👇 📦 @ketab98_99 ╔ ✾" ✾ "✾ ════╗  🎬 @namaktab_ir ╚════ ✾" ✾" ✾
📚 قصه شال: 📗 کتاب:/ / ✍️نویسنده: 🌀 🙎‍♂ 🔖 📌معرفی: ۱۶سال بیشتر نداشت که پرونده🗂🗞 زندگی اش توی این دنیا بسته شد. اما خیلی عجیب است 🤔 که از خیلی جاهای این دنیا می آیند و برای بازشدن گره مشکلات دنیایی شان پرونده او را ورق می زنند📑 و آن را بازخوانی می کنند📖. شما هم اگر مشکلی دارید این کتاب را تورّق کنید. ☘️ برگی از کتاب بغضش ترکید و سیل اشک😭 از چشمانش سرازیر شد. حس کرد دختری است که برای شکایت از سختی هایی که پیش آمده مقابل پدرش نشسته است. دلش می خواست که پیامبر (ص) در حق محمد، پدری کند. یک دفعه دید یک اسب سوار سراپا سفید، با صورتی که مثل مهتاب🌝 می درخشید، دور جانماز می گردد. تمام وجودش پر از حرارت شد💥، دلهره به جانش افتاد😳. بی اختیار بلند شد، ایستاد و گفت: یا رسول ا…! من بچه ام را از شما می خواهم، ولی سالم. اگر ماندنی است، از خد بخواه بچه ام را صحیح و سالم به من برگرداند…. وقتی به خودش آمد تنها ردی از بوی عطر اسب سوار باقی مانده بود. از پشت بام پایین آمد. دلش آرامش عجیبی پیدا کرده بود. به مادرش گفت: مادر! بچه من یا همین الان خوب می شود یا می میرد….😊 ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 🔰 بشتابید🏃🏃🏃 قیمت با تخفیف ویژه از طریق👇 📦 @ketab98_99 ╔ ✾" ✾ "✾ ════╗ 📗 @namaktab_ir ╚════ ✾" ✾"
9.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 📚 شبکه کاریابی زنان 👩‍💻... دخترها به میل خود به دبی می رفتند🤐 تجارت ناموس 😨... انقلاب رنگی 🏳‍🌈... تار عنکبوت 🕸!!! بشتابید🏃🏃🏃 قیمت با تخفیف ویژه از طریق👇 📦 @ketab98_99 ╔ ✾" ✾ "✾ ════╗  🎬 @namaktab_ir ╚════ ✾" ✾" ✾
📚هنوز سالم است: 📗 نام کتاب: 🔖. ✍️نویسنده: 🌀انتشارات: 📌معرفی: من در سال ۱۳۸۱ در تشییع پیکر محمد رضا شفیعی شرکت کرده بودم و می دانستم که پیکر مطهرش سالم است. ولی همیشه دوست داشتم دلیل سالم بودن پیکرش رو بدونم. وقتی این کتاب رو خوندم اصلا فکر نمی کردم که این قدر زندگی ساده و خاکی داشته باشن. 👌 متوجه شدم که💕 مادر💕 نقش سازنده ای داشتند. مادر شهید یک الگوی بسیار عالی برای زنان و مادران جامعه هستند و خود 🌷شهید🌷 الگوی بسیار بزرگی برای جوانان. 💚روح که سالمِ سالمِ سالم باشد سالم ماندن جسم غریب نیست… 📝 خلاصه: جنازه محمدرضا را از زیر خاک در می آورند. بعد از ۱۶سال جنازه سالم است. محمدرضا پسر خانواده ای ساده بود. مادرش قالی می بافت و پدرش دست فروش بود. ✅اما یک رازهایی باید باشد که این اتفاق عجیب در عالم بیفتد… بخوانید تا بدانید. ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب بشتابید🏃🏃🏃 قیمت با تخفیف ویژه از طریق👇 📦 @ketab98_99
11.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مهدی فاطمه زینب می خواهد و عباس! من و شما اجازه نداریم خودمان را کم و حقیر ببینیم! ☝️ همین احساس عدم توانایی، همین گفتن من نمی توانم ... من به درد امام نمی خورم ... من گناهکارم ... ما را عقب می اندازد و به دنبال دنیای حقیر می کشاند... 😟 باید یک فرد فعال و موثر باشی💪، و نسبت به جامعه ،به فرهنگت به نقش خودت در فرج حساس باشی! ✌️ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 مژده💫 به دوستداران کتاب های صوتی 🔉 ، به زودی نسخه صوتی کتاب ♦️امیر من♦️ به مناسبت اعیاد شعبانیه🎊🎉 در اختیار شما عزیزان قرار خواهد گرفت ... منتظر باشید و صبور ...😉 ╔ ✾" ✾ "✾ ════╗  🎬 @namaktab_ir ╚════ ✾" ✾" ✾
نمکتاب
🎈|°•مسابقه بزرگ کتابخوانی•°|🎈 ↯با محوریت کتابِ📖: ‌" رنجِ مقدس۲ " به قلمِ✍🏻:
🖼 💌🍃 بــــ☘ـرگی از کتــاب: 🌸 مانده بود که چه طور 🍂 را رام کند ... ✍🏻گاهی دوستانش راه حلی داده بودند اما فایده نکرده بود و خیالش راحت بود که مصطفی دل دارد و هنوز دلبر ندارد ... فقط نمیدانست چه طور این دل را برای خودش بکند ... همین که می دید مصطفی با هیچ‌ کس نبوده و خاص است، بیشتر دلش می خواستش ... ❣۲ ❣ ╭┅──────┅╮ 🖼 @namaktab_ir ╰┅──────┅╯