eitaa logo
نماز و روزه‌ استیجاری گروهی جمیل
24.6هزار دنبال‌کننده
372 عکس
75 ویدیو
4 فایل
هماهنگی برای ادای نماز وحشت و نماز و روزه قضای (پدر و مادر و..) خیرات برای اموات ارتباط با ما👇 09197659084 جهت قبول سفارشات👈 @ADMINVlP مدیر مجموعه گروهی جمیل : حجة الاسلام سیدصادقی @ya_zahra_madaraam قم جوادالائمه‌ع،۱۸متری قدس
مشاهده در ایتا
دانلود
اگه خواستی چیزی بگی اینجا بنویس برام @ya_zahra_madaraam
بیدار شد تو خرابه تاریک جایی رو ندید دلش تنگ شده بود اول پاهاشو بغل گرفت و سرشو گذاشت رو دستاش ، گریه کرد😭
خوابش یادش افتاد هق هق کنان گفت : عمه ، عمه ، عمه جوابی نشنید😭 عمه اینجا نیستی؟ عمه نماز شب میخوند😭 ذکراشو یکم بلندتر گفت، تا رقیه توی تاریکی به طرف صدا بره😭
همه خواب بودن، یجوری خودشو رسوند کنار عمه تا رقیه برسه ، عمه هم نگران ، نمازشو تموم کرد😔
خودشو انداخت بغل عمه جانش😭 عمه هراسان محکم بغلش کرد و گفت: چی شده رقیه جانم چی شده؟ هی گریه عمیق میکنه و هق هق میکنه، عمه دلم برا بابام تنگ شده، خواب بابامو دیدم😭😭 (تو ذهنش گفت حسین جانم داداشم ، من بد خواهری بودم برات که به خواب دخترت میای و خواب من نمیای😭) سریع زینب پرسید: رقیه بابات چی گفت🖤 رقیه گفت: عمه بابام فرمود رقیه مهمون نمیخوای؟ میخوام بیام ببینمت😭😭
عمه که گریه کرد ، بغض رقیه ترکید، یهو بلند گریه کرد😭
همه بیدار شدن، با گریه رقیه همه گریه کردن ، صدای گریه از خرابه بلند شد، چخبره؟ صدا رسید به دربار یزید ملعون، گفت : سر بریده رو ببرید خرابه...😭
دو تا نقل هست: ان شاءالله این نیست منم اینو نمیگم ، چون سنگینه: نقل اول: و طرحوه 😭😭😭 ترجمه هم نمیکنم🙏😭
نقل دوم: سر مطهر رو در طبقی گذاشتن و رو اندازی روش کشیدن ، آوردن وسط خرابه گذاشتن... رقیه با صدای بلند گریه میکنه و میگه، من گرسنمه تشنمه ولی آب و غذا نمیخوام من بابامو میخوام😭
عمه دستشو گرفت ، آورد کنار طَبَق.... فرمود ، رقیه جان آرام باش، رو انداز رو بردار عزیز دلم😭😭
دستای کوچیک ، زخمی، روبند رو گرفت.... کنار زد😭😭😭😭
سر بریده پیشانی شکسته محاسن خونی گونه سمت راست شکسته چشم ها نیمه باز و پرِ خون دهن پر خون لبی نمانده چندتا از دندونا شکسته جای چوب خیزران بر دندان های سالم رگ ها نامنظم گلو هم که جای نیزه مشخص 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
لا اله الا الله 😭😭😭
یا امام زمان ببخش😭😭 ببخشید رفقا😭😭😭
نماز و روزه‌ استیجاری گروهی جمیل
سر بریده پیشانی شکسته محاسن خونی گونه سمت راست شکسته چشم ها نیمه باز و پرِ خون دهن پر خون لبی نمانده
حالا یه دختر سه ساله وقتی اینجوری دید ، تو اون تاریکی ترسید، دیدن همونجور نشسته داره از ترس عقب عقب میره... چی شد رقیه؟ سه بار با لکنت زبان گفت (عم تی، ع متی، عمت ی) یعنی عمتی 😭 ما هذا الرأس ؟ 😭 این سرِ چیه؟
رقیه هذا رأس ابیک الحسین😭😭😭😭
سر بابای توئه رقیه جان، آروم باش😭
همین که شنید سر باباشه، جلوتر اومد از دور نگاه کرد : تو اگر بابای منی پس بدنت کو؟ قاسم و اصغر ، پس اکبرت کو؟ وای وای وای😭
دختر همیشه درداشو جمع میکنه ، یهو میره بغل باباش، همشو به باباش میگه.. رقیه هم از غروب عاشورا هر چی غم داشت حفظ کرده بود وقتی باباشو میبینه همشو برا باباش بگه و بابا نازش کنه😭😭😭
ولی وقتی سر بابا رو اینجوری دید ، دیگه همش یادش رفت، دو جمله فقط گفته: من الذی ایتمنی؟ کی منو یتیم کرده؟ و رگها جوری نامرتب بریده شده بودن، رقیه هم تا حالا بالای نیزه دیده بود از نزدیک اینجوری ندیده بود ، صورتشو گذاشت رو صورت زخمی باباش و گفت: من الذی قطع وریدک😭 چه کسی رگ های گردنتو بریده قربونت برم😭 یهو دیدن دیگه صدایی نیومد... گفتن خسته شد خوابید، جلو اومدن ، دیدن رقیه بغل باباش جان داده😭😭😭 🖤 انا لله و انا الیه راجعون 🖤 اللهم عجل لولیک الفرج و سهل مخرجه بحق رقیه بنت الحسین علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام بنام مرحوم مغفور: لطفا فاتحه ای هم قرائت کنید. بخوانیم تا برایمان بخوانند رحم الله والدیکم🖤 @namazevahshattt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا