سر بریده
پیشانی شکسته
محاسن خونی
گونه سمت راست شکسته
چشم ها نیمه باز و پرِ خون
دهن پر خون
لبی نمانده
چندتا از دندونا شکسته
جای چوب خیزران بر دندان های سالم
رگ ها نامنظم
گلو هم که جای نیزه مشخص
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
نماز و روزه استیجاری گروهی جمیل
سر بریده پیشانی شکسته محاسن خونی گونه سمت راست شکسته چشم ها نیمه باز و پرِ خون دهن پر خون لبی نمانده
حالا یه دختر سه ساله
وقتی اینجوری دید ، تو اون تاریکی ترسید، دیدن همونجور نشسته داره از ترس عقب عقب میره...
چی شد رقیه؟ سه بار با لکنت زبان گفت (عم تی، ع متی، عمت ی) یعنی عمتی 😭 ما هذا الرأس ؟ 😭
این سرِ چیه؟
همین که شنید سر باباشه، جلوتر اومد
از دور نگاه کرد :
تو اگر بابای منی پس بدنت کو؟
قاسم و اصغر ، پس اکبرت کو؟
وای وای وای😭
دختر همیشه درداشو جمع میکنه ، یهو میره بغل باباش، همشو به باباش میگه..
رقیه هم از غروب عاشورا هر چی غم داشت حفظ کرده بود وقتی باباشو میبینه همشو برا باباش بگه و بابا نازش کنه😭😭😭
ولی وقتی سر بابا رو اینجوری دید ، دیگه همش یادش رفت،
دو جمله فقط گفته:
من الذی ایتمنی؟
کی منو یتیم کرده؟
و رگها جوری نامرتب بریده شده بودن، رقیه هم تا حالا بالای نیزه دیده بود از نزدیک اینجوری ندیده بود ،
صورتشو گذاشت رو صورت زخمی باباش و گفت:
من الذی قطع وریدک😭
چه کسی رگ های گردنتو بریده قربونت برم😭
یهو دیدن دیگه صدایی نیومد...
گفتن خسته شد خوابید،
جلو اومدن ، دیدن رقیه بغل باباش جان داده😭😭😭
🖤 انا لله و انا الیه راجعون 🖤
اللهم عجل لولیک الفرج و سهل مخرجه بحق رقیه بنت الحسین علیه السلام
نماز و روزه استیجاری گروهی جمیل
الان روی خاک نمناک خرابه ، سرشو گذاشته روی خاک خرابه و خوابیده😭
شروع روضه...👆👆
التماس دعا عزیزان🖤