4_5949317535106076316.mp3
زمان:
حجم:
14.11M
🎙روضه ی حضرت رقیه (س)
حتماً باحال مناسب این روضه را گوش کنید.
🚩 #لبیک_یا_حسین
🪶 #مُبلِغِ_مَـجـازی
🆔 eitaa.com/namazi_ir
🩸بیتابی شدید حضرت امّکلثوم بعد از شهادت حضرت رقیه سلاماللهعلیهما و علّت آن...
در نقلی آمده است:
گريه و جزع و فزع حضرت امکلثوم سلاماللهعلیها علیهالسلام بعد از شهادت حضرت رقیه سلاماللهعلیها از همه مخدرات و زنان، بيشتر بود.
🥀 روزی زينب کبری به خواهر خود حضرت امکلثوم سلاماللهعلیهما فرمود:
همه ما داغ دار رقیه سلاماللهعلیها هستیم؛ اما تو گونهای دیگر جزع و فزع داری!؟
🥀 حضرت امکلثوم سلاماللهعلیها فرمود: خواهرم! یک روز عصر همراه با رقیه عليهاالسلام در کنار این خرابه ایستاده بودیم؛ بچههای شامی، یک به یک از کنار خراب رد میشدند و بعد به سمت خانه هایشان میرفتند.
📋 فَكانَ بَعضُهُم يَقِفُ بِبَابِ الخَربةِ لِلتَّفَرُّجِ عَلَينا ثُمَّ يَذهَبُ
▪️برخی از آنان، کنار خرابه ایستاده و با مسخره کردن اطفال ما، شادمانی میکردند و بعد میرفتند.
🥀 در همان ساعت بود که رقیه عليهاالسلام رو به من کرد و گفت:
عمه جان! این اطفال به کجا میروند؟ گفتم:به خانه هایشان و نزد پدران و مادران شان. در آن هنگام رقيه عليهاالسلام به من گفت:
📋 عَمَّةُ! و نَحنُ ليسَ لَنا مَنزلٌ وَ لَا مَأوَىٰ غيرَ هَذهِ الخَربةِ؟
▪️عمهجان! پس منزل و خانه ما کجاست !؟ ما منزل و مأوایی غیر از این خرابه نداریم؟!
🥀 بعد، حضرت ام کلثوم به زینب کبری سلاماللّهعلیهما فرمودند:
خواهرم! هر وقت این کلام رقیه عليهاالسلام به یادم می آید دیگر نمیتوانم جلوی اشک و گريهام را بگیرم.
📚مقتل الحسين عليهالسّلام،بحرالعلوم، ص۲۹۴
🪶 #مُبلِغِ_مَـجـازی
https://eitaa.com/namazi_ir
📷 تصاویری از سردار شهید امیرعلی حاجیزاده در اربعین ۱۴۰۳
#مُبلِغِ_مَـجـازی
https://eitaa.com/namazi_ir
✍نکاتی کوتاه پیرامون میثم تمار، صحابی باوفای امیرالمومنین علیه السلام
از جمله یاران وفادار امیرالمومنین علیه السلام که تا پای جان دست از مودت و اطاعت مولایش برنداشت، شخصی است به نام میثم تمار.
نام پدرش یحیی و اصلیتش به سرزمین «نهروان» -منطقهای میان عراق و ایران- باز میگردد.
« بعضی نیز او را ایرانی و از مردمان فارس دانستهاند».
لقب تمّار را از این جهت به میثم دادهاند که وی در کوفه خرما فروش بود.
عبیدالله بن زیاد ۲٠ تن از یاران باوفای اهلبیت علیهم السلام را طی مدتی کوتاه، قبل رسیدن امام حسین علیهالسلام به کربلا و روز عاشورا به شهادت رساند.
اولین آنها «سلیمان بن رزین»۱ پیک امام حسین علیه برای مردم بصــره بود که مقابل دیدگان همســر ومردم شهر بصره در میدان اصلی شهر به دار آویخته شد و سپس سرش از بدن جدا شد.
آخرین شخص میثم تَـمار است که ۱٠ روز قبل از محرم ۶۱ هجری به نحوی که امیر المؤمنین علیه السلام بیان فرموده بود در شهر کوفه در زیر همان درخت نخلی که خرما فروشی می کرد، ابتدا به دار آویخته شد وسپس به شهادت رسید.
۱-اولین شهید قیام امام حسین علیه السلام
✍حرم میثم تَمـّـار
یکشنبه ۱۲مردادماه ۱۴٠۴
سید علی اصغر نمازی
🇮🇷 #جهاد_تبیین
🪶 #مُبلِغِ_مَـجـازی
🆔 eitaa.com/namazi_ir
مسجد کوفه، یکی از مکان هایی که تحت عنوان آنتن تمدنیِ بشریت مشحور است.
حتی در ایام ظهور حضرت حجت و منجی آخر الزمان(عج).
جالب اینجاست که نویسندگان غربی در حوزه منجی گرایی به این مسجد، مسجد الاقصی و مسجد الحرام به عنوان سه تقطه ی تأثیر گذار در آخرالرمان یاد می کنند.
🏳 #آخر_الزمان
🚩 #لبیک_یا_مهدی
🪶 #مُبلِغِ_مَـجـازی
🆔 eitaa.com/namazi_ir
📲وقتی در حالِ شارژ هستی و...
#اربعین_نامه
در موکبی، جنب حرم میثم تمّـار بن یحیی، یار با وفای امام علی علیه السلام نشسته بودیم.
قلب شهر کوفه، شهری که از بعد ازطوفان حضــرت نوح(ع) به قُبةُ السلام مُلَقب گردید.
داشتیم موبایل رو شارژ می کردیم،
با یک نگاه همراه با لذت زائرین حرم عشق و اربعین حسینی را نگاه می کردیم و حــال و شــور و صَـفــا.
این حال قابل توصیف نیست،
کلاً اینجور صحنه ها باعث میشه دهانت آب بیفتد، این درحالی است که هیچ خوراکی و خوردنی مقابل دیدگان تو نیست، حس لذتی مثل خواندن یک کتاب رُمـان جذاب و پُـــر مخاطب!
حس رو ولش کن، چون مدینه گفتن و مکه شدن میشـــه...
صحنه و داستان چیست؟
افرادی را می بینیم با تیپ ها، چهره ها،گویش ها، مُدها و رنگِ چهره های مختلف!
می شود به ظاهر متوجه شد تقریباً چه وضعیتی دارند، همه غنی و ثروتمند بودند.
ثروتی از جنسِ عشق ومحبت به امام عشق، امام حسیــــن علیه السلام و ائمه ی هدیٰ.
با زائری که در موکب برای لحاظاتی ساکن شده بودند هم کلام شدم.
از وجناتش مشخص بود وضع مالی خوبی دارد.
چرا که اهل کار،تـلاش و رزق حلال بود،همان چیزی که تاکید ائمه ی معصومین(ع) بود.
سخت معتقد بود که تو نیکی می کن و در دجله انداز، دجله را حساب پر سود و بی چشم داشت خدا می دانست.
سالها بود با دوستان، خانواده و همکاران به عشــقْ، پای در این مسیر میگذارند و چه دریافت ها که نداشتند!
نوشِ جانشان...
چقدر زیبا از استاندار فقیدشان شهید رحمتی وامام جمعه ی محبوبِ استان خود سخن می گفت.
چند بار این جمله را تکرار کرد؛ آل هاشم مخلص بود، آل هاشم مردمی بود، مال همه بــود.
در همین حین پیرمردی زائر، متوسط القامه، تقریباً ۶۲ ویا ۶۳ کیلو وزن،کمتر یا بیشتر ، لاغر اندام، بـا سِنی حدوداً ۸٠ ساله، عصا زنان به سمت ورودی موکب آمد وبه سمت وسائل بخش مدیریتی رفت.
تا ما به خود آمدیم دیدیم با عصا وسائل را لمس می کند!
پسر صاحب موکب متوجه شد و عصایش را گرفت و محترمانه به سمت بیرون از موکب و جاده هدایتش کرد!
پیرمرد خیلی تشکر کرد و معذرت خواهی کرد.
شکـــراً، عـفـواً، شُکـراً، عفـواً، حبیبی، حبیبی، رحمک الله والدیک...
همینطور که آن جوان عراقی عصایش را گرفته بود با لحجه غلیظ عراقی می گفت: بیش از ۶٠ سال است که اربعین در این مسیرم.
به ظاهر نابینا هستم ولی چون حسین را دوست دارم، بینای عالم هستم.
آمدم تصیویری از این صحنه و پیرمردِ نابینا، زائر و هشتاد و اندی ساله بگیرم ولی هم از روی تعجب و هم عشق وشوق و هم حیرت عاج و واج ماندم که ما کجائیم و این عاشقان و دلدادگان کجا!
به نوعی هم شــارژ خالی کردم و هــم پُــر!
۱۳مردادماه ۱۴٠۴
زیارت اربعین
✍ سید علی اصغر نمازی
#اربعین_نامه
🪶 #مُبلِغِ_مَـجـازی
🆔 eitaa.com/namazi_ir
✍همقدمی در مسیر عشق
#اربعین_نامه ۲
دیروز هوا داغ بود.
آفتاب عراق وکوفه ، بدون رحم بر سر زائران میتابید.
عرق از پیشانی من و دوستم به صورت ولباسمان میریخت، کف پاهای دوستم میسوخت، اما لبخند از لبش نمیرفت. این اولین بار بود که برای زیارت اربعین آمده بود، و هر قدمی که بر خاک داغ میگذاشت، انگار دلش سبکتر میشد.
در بعضی صحنه حلقه های اشک شوق در چشمانش هم موجب غبطه بود و هم دلمان را آرام که بالاخره یک نفر از ما سیمش وصل شده است.
در جادهی میان نجف تا کوفـه، جمعیت موج میزد.
پرچمهای «حبالحسین یجمعنا»،«لبیک یاحسین» و... در باد میلرزید.
موکبها صف کشیده بودند، همه خبردار منتظر خدمت به زوار امام حسین علیه السلام بودند.
مردم عراق و موکب داران با نان داغ،خرما، دوغ خنک، آب خنک و بقول خودشان مای بارِد و محبت بیپایان از زائران پذیرایی میکــنند.
گاهی درب یک منزل، چند کودک خردسال و کم سن وسال را می دیدیم که تمام دارائیش یک تنگ آب و چند لیوان پلاستیکی به رنگ های مختلف بود.
او در حال تمرین برای بزرگ شدن بود، وشاید هم بزرگ بود و ما نمی دانستیم.
دوست ما کنار موکبی ایستاد تا نفسی تازه کند.
روی تختچوبی نشست و کفشهایش را درآورد.
آنطرف، زن و مردی با لباس ساده وچهره ای مهربان نشسته بودند، هر دو چهرهای آرام داشتند، در عین خستگی، لبخند برلبان داشتند.
زن نگاهی به پای دوست ما کرد و گفت:
– پاتون خیلی تاول زده... اگه اجازه بدید من پزشکم، کمکتون میکنم.
رفیقم با تعجب گفت:
– شما پزشکید؟
تو این گرما، بین اینهمه آدم...
بابا میگن دکترو پزشک ها همه به فکر پول پارو کردن هستند... 😊
🥸مرد با لهجهای شیرین خندید و گفت:
– ما هم مثل شما زائر امام حسینیم. حالا فرقش اینه که تو مسیر، هر جا نیاز باشه کمک هم میکنیم!
خانم دکتر مشغول ضدعفونی کردن پاهای رفیق ما شد وگفت:
– من دکتر هانیه هستم، ایشون هم همسرم، دکتر سید علی... هستند!
امسال تصمیم گرفتیم به جای سفر تفریحی، بیایم اربعین.
میخواستیم درد مردم رو با دستهامون کم کنیم.
رفیقم با لبخند گفت:
– خوشبهحالتون... آدمهایی مثل شما باعث میشن آدم ایمانش بیشتر بشه.
در مسیر، چند قدم را با هم قدم زدیم. از خاطراتشان گفتند، از بیماران، از امید، از زندگی، امید به آینده و از حس رشد، حرکت، ارزشمند بودن.
صدای نوحه از بلندگوها میآمد:
«هذا حسینٌ بالعراء...»
«الی الله سفرٍ الی الله»
آقای دکتر گفت:
– هر بار که صدای این نوحه رو میشنوم، بغضم میگیره.
ما، با تمام خستگیمون، با آب و غذا و درمان، باز هم اندازه یک لحظهی تشنگی حسین(ع) نمیفهمیم چه کشیده.
خانمشون خانم دکتر هانیه آرام گفت:
– ولی همین قدم زدن، همین عرق ریختن، همینه که ما رو بهش نزدیکتر میکنه.
رفیقم با وجودی که پایش یک مقدار تاول زده بود دیگر خسته نبود.
دلش گرم بود به این همقدمی، به این انسانهای بیادعا، به حس مشترک یک عشق بزرگ: عشق به حسین(ع).
وقتی به مسجد کوفه رسیدند، سهتایی کنار هم ایستادند و به گنبد طلایی حرم مسلم بن عقیل علیهالسلام نگاه کردند.
ومن در دلم گفتم
«یا حسین... ممنونم.
هم توفیق دادی خانوادگی در این مسیر قدم برداریم و هم بندههای خوبت رو ببینیم...»
✍ سید علی اصغر نمازی
۱۳مردادماه ۱۴٠۴
سفرنامه ی اربعین
---
🚩 #سفر_نامه_اربعین
🪶 #مُبلِغِ_مَـجـازی
🆔 eitaa.com/namazi_ir
زیارت؛
تلاشی است برای رفتن،
رفتن به سمتِ امام
و تلاش برای عمیق کردن
رابطه با امام است.
لذا به تو متذکر می شوند،
حَــرِّک یـا زائـر، حِّـرک، حَـرّک...
.
.
. 🚶
.
#مُبلِغِ_مَـجـازی
🆔 eitaa.com/namazi_ir
📹 مهم این است که...
✏️ مهم نیست که در امروز چه کارهایی کردهام؛ مهم این است که این کارها را برای چه انجام دادهام!
📄 برشی از کتاب
📚 انفاق
✨ #استاد_علی_صفایی_حائری
🪶 #مُبلِغِ_مَـجـازی
🆔 eitaa.com/namazi_ir
✍ اربعین قدرتی مافوقِ قدرتها
این روزها شاهد اخلاقی ترین، اعتقادی ترین و سیاسیترین راهپیمایی عظیم جهان و نظام خلقت در کمال آرامش و متانت هســتیم.
کشورهای دنیا در رابطه با تجمعات کوچک خود مشکلات اساسی دارند و اجازه تجمعات را به این راحتی نمیدهند.
راهپیمایی دهها میلیونی و چند روزه اربعین عجیب و غریب است.
زوتر و خدامی با فرهنگها و ملیتهای گوناگون، زبانهای گوناگون، آداب و سنن مختلف با سنین مختلف در کنار هم این حماسه ی جهانی را ایجاد می کنند.
این تجمع و راهپیمایی، مردمیترین راهپیمایی جهان است، مردمیترین مانور عزت بخش عالم است و قدرت اسلام را به رخ اهل عالم میکشد.
راهپیمایی که آثاری دارد که این آثار را نه موشک دارد نه توپ و توپخانه ونه هیچ فستیوال جهانی وکنگـره، که به نظر نگارنده برای فهم ودرک آن باید کنگره ها گرفت.
ما میدانیم آنچه از هر قدرت و سلاحی قویتر و محکمتر است، فرهنگ جهاد،ایثار و شهادت است ، فرهنگ عاشوراست ،فرهنگ مجاهدین است، فرهنگ یاران شیدایی سیدالشهداست، این فرهنگ است که حاج قاسمها و حاجیزادهها و بلباسیها و حججیها و رئیسیها و ابومهدیها و عماد مغنیه ها و سید حسن نصرالله ها و همه مصلحان را به عالم عرضه میکند.
فرهنگ عاشورا و فرهنگ اربعین فرهنگ رشد، تربیت و تعالی است، فرهنگ سرعت و سبقت به سوی همه پاکیها و همه زیباییها و همه خوبیهاست فرهنگ، زداینده همه بدیها و زشتیهاست.
«کلُّ الخیر فی بابِ الحسین علیه السلام»
اربعین یعنی تجمع دور یک هویت و هدف و این در شعارها هویداست.
«هویتناالحسینیا و حب الحسین یُجمعنا.»
هویت و محبتی که هدایت کننده به سمت انی اتقربُ الی الله است و الی یوم القیامه حرف برای گفتن دارد.
باید از این شکوه،حضور و زیبایی هایش نوشت، قلم زد و گفتگو کرد.
باید از این حماسه روایت کرد،
حتماً باید روایت کرد، مخصوصاً آنان که در این حماسه حضور سرد و گرم آن را حس می کنند، می چشند و درک و لمس می کنند.
اینجا قدرتی مافوق قدرتها قابل درک و لمس است.
اگر ذره ای اهل تفکر و تدبر باشیم در می یابیم که «یداللهِ فوقَ ایدیهم»
✍ سید علی اصغر نمازی
۱۵ مرداد ماه ۱۴٠۴
🚩 #اربعین
🪶#یادداشت
🕊 #اربعین_نامه
🪶 #مُبلِغِ_مَـجـازی
🆔 eitaa.com/namazi_ir
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 چقدر نامِ تو زیباست اباعبدالله
💚 #اربعین_مقاومت
❤️🩹 #ایران_غزّه_کربلا
❣ #حب_الحسین_یجمعنا
🚩#اربعین_تمدّنی
🪶 #مُبلِغِ_مَـجـازی
🆔 eitaa.com/namazi_ir
✍ #روایت_نجات
روایت اربعین، عاشورا و روایت امام حسین علیه السلام روایت نجات است.
روایت نجات انسان از ابتدای خلقت تا یوم القیامه.
وقتی که آدم ابوالبشر با تلقی کلمات نجات پیدا می کند، اهل نوری دو چندان می شود وصحرایی که در آن معرفت به این حقیقت پیدا میکند هم عرفات نام گزاری می گردد، داستان روایت انسان عجیب گره می خورد با #روایت_نجات.
این #روایت_نجات است که در عظیم ترین طوفان ها کشتی بشر را به ساحل نجات رسانده است.
در ماجرای حضرت نوح نبی(ع) این جنس ظاهریِ کشتی نیست که همراهان و اهلِ همراه او را نجات می دهد، بلکه عرفان و اتصال به طوفانی عظیم تر از آن طوفان و معرفت به کشتیِ نجاتی وسیع تر و تند رو تر ومطمئن تر است که معادلات طوفان زمانه ی حضرت نوح(ع) را از دسترس بشرِ گرفتار در حوادث دنیا خارج می کند.
فهم، معرفت و اعتقاد به این روایت نجات، سفینة النجاة، مصباح الهدی یعنی اینکه عالَم پیر دگر باره جوان خواهد شد، همانگونه که زلیخا را عشق به محمد وآل محمد و این روایت نجات جوان کرد.
روایت نجاتی که در آن زمانه حضرت یوسف (ع) مُبلغِ کلماتِ آن بـــود!
آری حقیقت زندگی، حیات، ممات وجوانی و.... عشق به این خاندان و روایتِ نجات است.
🍀شاید از این باب است که عرفا در قنوت نماز وسجود آخر نماز خود از این #روایت نجات می خواندند؛
«اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ”
🚩 #اربعین
🚩 #اربعین_نامه
🏳 #اربعین_تمدنی
🏳 #روایت_نجات
🪶 #مُبلِغِ_مَـجـازی
🆔 eitaa.com/namazi_ir