﷽ #نماز_شهیدان
📿 خاطره ی #حاج_قاسم_سلیمانی از #شهید #محمدحسین_یوسفاللهی📿
🍎 قبل از عملیات والفجر یک بود زمان عملیات نزدیک می شد و هنوز معبرها آماده نشده بود. به علت حساسیت این کار یک شب با شهید محمدحسین یوسف اللهی و دیگر بچه های اطلاعات برای شناسایی همراه شدم.
🍎 آن شب داخل محور تا پشت میدان مین عراقی ها که حدود ۱۰۰ متر با آنها فاصله داشت پیش رفتیم. موانع عمق خاک و سایر مسائل را شناسایی کردیم. زمان برگشت به شیاری رسیدیم که از قبل برای خوابیدن نیروهای عمل کننده پیش بینی شده بود.
🍎 همین که وارد شیار شدیم یک دفعه دیدم تمام بچه ها روی زمین افتادند. فکر کردم حتماً به گشتی های عراقی برخوردیم. به اطراف نگاه کردم میخواستم خودم را روی زمین بیاندازم اما دیدم خبری از دشمن نیست و بچه ها خیز نرفته اند بلکه در حال #سجده هستند.
🍏 بعد همگی بلند شدند و دو رکعت #نماز هم خواندند. خیلی تعجب کردم محمد حسین را کناری کشیدم : «این چه کاری بود که کردید؟!» گفت: «سجده شکر به جا آورده ایم و نماز خواندیم. این کار هر شب ماست».
🍏 گفتم : «خوب چرا اینجا؟ صبر می کردید تا به خط خودمان برسیم». گفت: «نه! ما هر شبی که وارد معبر می شویم موقع برگشت همانجا پشت میدان مین دشمن یک #سجده_شکر و دو رکعت نماز بجا می آوریم و بعد به عقب برمی گردیم».
🍏 این نمونهای از حال و هوای بچه های اطلاعات لشکر ۴۱ ثارالله کرمان بود .حال و هوایی که بیشتر به برکت وجود این شهید ایجاد شده بود.
📚 حسین پسر غلامحسین ، خلاصه ی ص ۵۷ تا ۶۰.
🕊مرکزتخصـ @namazmt ـصینماز🕊
هدایت شده از مرکز تخصصی نماز
﷽ #نماز_شهیدان
📿 خاطره ی #حاج_قاسم_سلیمانی از #شهید #محمدحسین_یوسفاللهی📿
🍎 قبل از عملیات والفجر یک بود زمان عملیات نزدیک می شد و هنوز معبرها آماده نشده بود. به علت حساسیت این کار یک شب با شهید محمدحسین یوسف اللهی و دیگر بچه های اطلاعات برای شناسایی همراه شدم.
🍎 آن شب داخل محور تا پشت میدان مین عراقی ها که حدود ۱۰۰ متر با آنها فاصله داشت پیش رفتیم. موانع عمق خاک و سایر مسائل را شناسایی کردیم. زمان برگشت به شیاری رسیدیم که از قبل برای خوابیدن نیروهای عمل کننده پیش بینی شده بود.
🍎 همین که وارد شیار شدیم یک دفعه دیدم تمام بچه ها روی زمین افتادند. فکر کردم حتماً به گشتی های عراقی برخوردیم. به اطراف نگاه کردم میخواستم خودم را روی زمین بیاندازم اما دیدم خبری از دشمن نیست و بچه ها خیز نرفته اند بلکه در حال #سجده هستند.
🍏 بعد همگی بلند شدند و دو رکعت #نماز هم خواندند. خیلی تعجب کردم محمد حسین را کناری کشیدم : «این چه کاری بود که کردید؟!» گفت: «سجده شکر به جا آورده ایم و نماز خواندیم. این کار هر شب ماست».
🍏 گفتم : «خوب چرا اینجا؟ صبر می کردید تا به خط خودمان برسیم». گفت: «نه! ما هر شبی که وارد معبر می شویم موقع برگشت همانجا پشت میدان مین دشمن یک #سجده_شکر و دو رکعت نماز بجا می آوریم و بعد به عقب برمی گردیم».
🍏 این نمونهای از حال و هوای بچه های اطلاعات لشکر ۴۱ ثارالله کرمان بود .حال و هوایی که بیشتر به برکت وجود این شهید ایجاد شده بود.
📚 حسین پسر غلامحسین ، خلاصه ی ص ۵۷ تا ۶۰.
🕊مرکزتخصـ @namazmt ـصینماز🕊