eitaa logo
مرکز تخصصی نماز
10.4هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.4هزار ویدیو
572 فایل
کانال مرکز تخصصی نماز وابسته به ستاد اقامه نماز آیات🌺روایات🌼احکام🌷آداب اسرار🌻پرسمان🌸شیوه دعوت به نماز سایت qunoot.net آپارات aparat.com/markaztn ارتباط با ما @qunoott
مشاهده در ایتا
دانلود
💓 تجارت شبانه! 💓 🥀 همیشه دوست داشتم به او اقتدا کنم، امّا مصطفی دوست داشت تنها بخواند. می گفت: نمازتان خراب می شود. 🥀 نمی فهمیدم شوخی می کند یا جدّی می گوید. ولی باز بعضی نمازهای واجب را به او اقتدا می کردم. می دیدم مصطفی بعد از هر نماز به می رود، صورتش را به خاک می مالد و گریه می کند. 🥀 چقدر طول می کشید این سجده ها، وسط شب که برای نماز بیدار می شد، من طاقت نمی آوردم و می گفتم: بس است دیگر! استراحت کن، خسته نشدی؟ 🥀 و مصطفی جواب می داد: تاجر اگر از سرمایه اش خرج کند، بالاخره ورشکست می شود. باید سود دربیاورد تا زندگی اش بگذرد. ما اگر قرار باشد نماز نخوانیم، ورشکست می شویم. 📒 کتاب یادگاران، خاطره همسر شهید چمران
💓 نماز در سفر حج 💓 💙 وقتی سید علی از سفر حج برگشته بود، می گفت: مکه جایی نیست که دوباره بتوانی مشرف شوی خیلی کم اتفاق می افتد. 💙 وقتی به مکه می روی باید کاری بکنی که وقتی برگشتی نگویی ای کاش نمی خوابیدم ای کاش بیشتر زیارت کرده بودم بیشتر می خواندم. 💙 آنجا طوری عمل کن که اگر آمدی افسوس گذاشته را نخوری. سید علی که در آنجا پاهایش تاول زده بود، 💙 می گفت: من آنجا کارهایی کردم که واقعاً کامل شدم. 📚 اطلاعات دريافتي از كنگره سرداران و 32000 شهيد استانهاي خراسان. 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. ┏━━━━━━━━🌼🍃━┓ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @namazmt ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
💞 با وضو در عبادتگاه 💞 💟 مادر می گوید: من نمی دانستم هر وقت می خواهد مدرسه برود با می رود، تا اینکه چند بار توی حیاط وقتی داشت وضو می گرفت دیدمش. 💟 بهش گفتم: مگر الآن وقت نمازه که داری وضو می گیری؟! می گفت: «می دونی مادر! مدرسه عبادتگاهه؛ بهتره انسان هر وقت می خواد مدرسه بره، وضو داشته باشه.» 📚 شهید رضا عامری ، سفر بیست و پنجم، ص 26. 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. ╔═🌷══════╗ 💟 @namazmt ╚══════🌷═╝
مدافع حرم احمد محمد 💓 روزی با احمد برای تحویل یک امانتی به شهر «تبنین» رفته بودیم. در راه برگشت، صدای آمد. 💓 احمد گفت: «کجا نگه می داری تا نماز بخوانیم؟» گفتم: «۲۰ دقیقه‌ی دیگر به شهر می رسیم و همانجا می خوانیم.» 💓 از حرفم خوشش نیامد و نگاه معناداری به من کرد و گفت: «من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه ی دیگر زنده باشم! و نمی خواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که دارم. دوست دارم نمازم با نماز علیه‌السلام این و در همان وقت به سوی خدا برود.» 📚 ملاقات در ملکوت، صفحه ۴۸، خاطره‌ای علی مرعی.
✅ برای خواندن کاری به کار من نداشت، اصرار نمی‌کرد باهم بخوانیم. خیلی مقید نبود که بخواهم بگویم هر شب بلند می شد برای تهجد، نه، هروقت امکان و فضا مهیا بود، از دست نمیداد. ✅ گاهی فقط به همان شفع و وتر اکتفا می کرد، گاهی فقط به یک . کم پیش می آمد مفصل و با اعمال بخواند. ✅ می گفت: «آقای بهجت می فرمودند: اگه بیدار شدی و دیدی هنوز اذان نگفتن وفقط یه سجده شکر به جابیاری که سحر روبیدار شدی، همونم خوبه!» 💠 مقید بود به . در مسافرت ها زمان حرکت را طوری تنظیم می کرد که وقت بین راه نباشیم. 💠 زمانهایی که اختیار ماشین دست خودش نبود و با کسی همراه بودیم، اولین فرصت در نمازخانه های بین راهی با پمپ بنزین می گفت: «نگه دارین!» 💠 اغلب در قنوتش این آیه از را می خواند:« رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً» 📚 قصه دلبری، خاطرات محمدحسین به روایت همسر، صفحه ۴۴. 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. ╔═🌷══════╗ 💟 @namazmt ╚══════🌷═╝
🌹 _آزاد 🌹 ❇️ در منطقه عملیاتی گلان شب‌های قبل از عملیات را در سوله بسر می بردیم که کنار کوه توسط برادران جهاد آماده شده بود. ❇️ مراسم دعا و و بخصوص در آن زمان در گروهان ما امری همیشگی بود. یک روز یکی از برادران بسیجی گفت: ‌فلانی شما با امیر دوست هستی لطفاً او را نصیحت کن تا نماز شب بخواند چون تنها کسی که نماز شب نمی خواند ایشان است. ❇️ من هم با یک حالت پدرانه و با طمأنینه شروع کردم به نصحیت کردند و امیر هم فقط گوش می داد و چیزی نمی گفت. پس از پایان صحبت هایم با خود نتیجه گیری کردم که حتماً دوست ندارد نماز شب بخواند و از این همه بی تفاوتی او نسبت به خودم کمی ناراحت شدم. ❇️ بعد از شهادتش فرمانده گروهانمان را دیدم که بر سر مزار امیر می گرید و می گوید همیشه من او را بیدار می کردم تا تنها نماز شبش را بخواند تا هیچکس در آن ساعت او را نبیند. 📚 اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23 هزار شهید استانهای خراسان. ↙️بپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @namazmt ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
💟 اهل مراقبت و محاسبه نفس بود . او هیچ زمانی را مانند شرایطی که با خدا خلوت می کند دوست نداشت در این شرایط از خودش بی‌خود می شد و متوجه اطرافش نبود، او فقط و فقط در محضر دوست بود . 💟 همیشه قبل از صبح بیدار بود برای اقامه . می‌گفت : وقتی تو جمع هستی خدا می‌گوید این سرش شلوغ است ولی وقتی تنها باشی خدا می آید سراغت. 👌 [نماز شب در تاریکی و خلوت قرار داده شده است تا جذب رحمت الهی و همنشینی با خدا مشهود باشد] در حدیث قدسی آمده است اَنا جَلیسُ مَن ذَکرنی 📒 کتاب بی خیال زندگینامه و خاطرات شهید علی حیدری صفحه ۳۰ و ۳۹ و ۱۱۱. 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. ┏━━━━━━━━🌼🍃━┓ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @namazmt ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
🌹 دوست‌ هم ‌خوابگاهی ایشان، می گفت: وقتی 18 سالش بود نماز شبش ترک نمی ‌شد. 📒 شهید علم، ج 1، ص65، دکتر ↙️بپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @namazmt ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
💓 از روی کاغذ 💓 🦋 نصفه شب بیدار می شد، یک تکه کاغذ از زیر پتو بر می داشت می گذاشت جلویش، از رویش نماز می خواند. 🦋 نوشته بود چند رکعت است و چه طور باید خواند. 📚 یادگاران، جلد 20 ، ص 18. ↙️بپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @namazmt ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
🔻 زنگ نماز اهل خانه 🔻 🥀 وقتی هفت‌ ساله شد، خیلی خاص دل به نماز می سپرد. بدون اینکه کسی به او تذکر بدهد، 🥀 تا صدای را می شنید، بازی ‌اش را رها می کرد، وضو می گرفت و به می ایستاد. حتی مقیّد شده بود که نماز صبحش را هم بخواند. می گفت: باید بیدارم کنید. 🥀 اگر یک روز دیر صدایش می کردم، می زد زیر گریه و می گفت: چرا این ‌قدر دیر بیدار شدیم؟ مگر خواب مرگ گرفته بودمان؟ ببینید، آفتاب دارد در می آید و... . محمد شده بود زنگ نماز اهالی خانه. 📚 خاطره‌ای از مادر شهید ؛ امتداد شماره 34، ص33. 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. ┏━━━━━━━━🌼🍃━┓ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @namazmt ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
🔹 نماز جماعت خانگی 🔹 🦋 حجت ‌الاسلام حاج شیخ ‌مهدی شاه‌ آبادی به طور معمول توفیق نماز جماعت را از دست نمی داد. اگر نمی توانست به مسجد برود، در خانه خود را برپا می کرد. 🦋 وقتی یکی از پسرانش را می دید که مشغول خواندن است؛ فوری پشت سرش می ‌ایستاد و به او اقتدا می کرد. با این روش، هم به فرزند جوان خود شخصیت داده بود و هم اینکه اهمیت نماز جماعت را به خانواده نشان می داد. 🦋 به ‌مرور فرهنگ خواندن نماز جماعت بین اهل خانه مرسوم شد. دیگر حتی اگر شیخ شهید هم در خانه نبود، اهل منزل نمازشان را به جماعت می خواندند. 🦋 شیخ هیچ‌گاه برای نماز جماعت به طور تحمیلی یا به روش مستقیم و رسمی از فرزندانش دعوت نمی کرد. او روحیه جوانی آنان را لحاظ می کرد. 🦋 خودش می ‌ایستاد سر سجاده و و اقامه را می ‌گفت و در رکعت اول، سوره ‌ای بلند را انتخاب می کرد و می خواند؛ این‌گونه دیگران فرصت داشتند تا وضو بگیرند و نماز را پشت سر ایشان اقامه کنند. 📒 قصه عاشقان؛ دعوت به نماز در سیره شهیدان؛ ص 66. ↙️بپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @namazmt ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
💟 خط شکن نماز 💟 چمران 🔹 یک اتاق را موکت کردند. اسمش شد نمازخانه. 🔹 ماه اول فقط خود مصطفی جرأت داشت آنجا نماز بخواند. 🔹 همه از کمونیست ها می ترسیدند. 📚 یادگاران، جلد یک، کتاب شهید چمران، ص 9. ↙️بپیوندید↙️ ╭❀🌹❀🌼❀🌹❀╮ @namazmt ╰❀🌹❀🌼❀🌹❀╯
💛 گشتاسب گشتاسبی 💛 🌱 فقط 14 سالش بود. شب عملیات رمضان دیدمش. تا نزدیکی ‌های صبح پیش خودم بود. صدای اذان یکی از رزمنده ها آمد؛ اذان صبح شده بود. 🌱 من بودم و گشتاسب و پیرمردی که کنارمان می جنگید؛ پیرمرد گردان. باران آتش و گلوله، لحظه‌ای تمامی نداشت. پیرمرد گفت: مگر می شود توی این اوضاع نماز خواند و... ؟ 🌱 هنوز حرف‌های پیرمرد تمام نشده بود که گشتاسب حالت مردانه‌ای به خودش گرفت و گفت: «عمو! حواست کجاست؟! یادت رفته که ما برای همین آمدیم و داریم می جنگیم؟!» بعدش هم الله اکبر گفت و شروع کرد به نمازخواندن! 📚 خاطره از یکی از رزمندگان لشکر 33 المهدی جهرم. ╔═ 🌼 ══💔══ 🌸 ═╗‌‌‌ @namazmt مرکز‌تخصصی‌نماز ╚═ 🌸 ══💔══ 🌼 ═╝
🌸 نماز هدیه به معصومین 🌸 💛🔸 می گفت در هر قضیه ‌ای گیر كردید دو ركعت نماز بخوانید و تقدیم كنید به یکی از ائمه؛ 💛🔸 مطمئن باشید كه كارتان راه می افتد. اعتقاد خاصی به این دو رکعت نماز داشت. 📚 کتاب شهید علم، ج 1، ص 6. 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. ┏━━━━━🌼🍃━┓ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @namazmt ┗━━🌺🍃━━━━┛
📿 نماز هدیه برای واقف 📿 غلامعلی‌ 💛 یک روز به اتفاق بچه ها برای خوردن توت رفتیم. برادرم علی آنقدر گشت تا درختی پیدا کرد که صاحبش آن را وقف کرده بود و داخل باغ یا زمین کسی نبود. 💛 به محض اینکه بچه ها خواستند به بالای درخت بروند برادرم علی گفت: بچه ها اول بیایید دو رکعت نماز برای واقف درخت به جا بیاورم چون که آن شخص برای بار وری این درخت زحمت زیادی کشیده است. 📚 اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23 هزار شهید استانهای‌خراسان.
💖 توسل به نماز 💖 علی‌_براتی‌ 🕯 یک شب قبل از انقلاب با براتعلی و شهید اسدا… براتی می خواستیم در مقابل یک کار خلاف عکس العمل نشان بدهیم [این اقدام خیلی برای ما مهم بود] قبل از اینکه شروع کنیم ایشان پیشنهاد کرد بگیریم 🕯 و دو رکعت بخوانیم که ما به این پیشنهاد عمل کردیم و دو رکعت نماز جماعت خواندیم و حرکت کردیم و کاری را که قصد کرده بودیم انجام دادیم. 📚 اطلاعات دريافتي از كنگره سرداران و 32000 شهيد استانهاي خراسان. 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. ┏━━━━━🌼🍃━┓ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @namazmt ┗━━🌺🍃━━━━┛
💟 خیلی ‌ها با فرمانده لشکر کار داشتند؛ ولی نمی ‌توانستند در ساعت مشخصی او را پیدا کنند. مسئولیت او طوری بود که وقت بیکاری نداشت. بیکاری که نه، اصلاً فرصت نبود اگر کسی با او کاری دارد، به ‌راحتی بنشیند و با فرمانده خود صحبت کند. 🌼 فرماندهیِ لشکر کاری سخت و پیچیده بود. از طرفی فرمانده لشکر، فرمانده لشکر اسلام بود و باید به رسم مسلمانی، ارتباطش با زیردستان را تقویت می کرد و در هر فرصتی گامی برای خدمت به آنان برمی داشت. 💟 برای حل این مسئله، ابتکار جالبی از خود نشان داد. نیم ساعت قبل از به می رفت و می ‌نشست؛ این‌گونه هرکس با او کاری داشت می دانست اگر هیچ‌جا دستش به فرمانده لشکر نرسد، نیم ساعت قبل از نماز می ‌تواند او را در مسجد پیدا کند و به ‌آسودگی حرفش را با وی در میان بگذارد. 🌼 این ابتکار سردار ، علاوه‌ بر آنکه قدمی در راه رفع مشکلات و رسیدگی به امور زیردستان محسوب می شد، روشی غیرمستقیم برای جذب دیگران به مسجد بود و باعث می شد توفیق نیز عاید دیگران شود. 📚 قصه عاشقان؛ دعوت به نماز در سیره شهیدان؛ ص 22. ------🌸🍃🌸------- @namazmt مرکزتخصصی‌نماز ------🌸🍃🌸-------
🥀 شب ها از گریه ی محمد بیدار می شدم وقتی از او علت این همه و گریه را می پرسیدم جواب می داد: «مادر! قیامت بسیار هولناک است ما باید آماده شویم.» 🥀 عزیز محمد در جزیره ی مجنون با سه نفر از دوستانش به شهادت رسید. 📚 نماز شب شهیدان ؛ محمد محمدی ؛ نشر دارخوئین ؛ ص 42. ------🌸🍃🌸------- @namazmt مرکزتخصصی‌نماز ------🌸🍃🌸-------
🌹 🌹 💠 تا مهمان ها بيايند براي مراسم عقد، توي اتاق تنها بوديم. مُهر خواست. 🔸 گفتم «... تا نگيد چرا مي خوايد نماز بخونين نمي دم.» 💠 گفت «... خدا به من همسر داده. مي خوام بخونم». 📚 يادگاران، جلد 5، ص 47. ╔═ 🌼 ══💔══ 🌸 ═╗‌‌‌ @namazmt مرکز‌تخصصی‌نماز ╚═ 🌸 ══💔══ 🌼 ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷خاطره‌ای زیبا از هشت سالگی 🌷 ↙️بپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @namazmt ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯
🥀 🥀 💧 اگر بین بسیجی ها حرفی می شد می گفت «برای این حرف ها بهم تهمت نزنید. این تهمت ها فردا باعث تهمت های بزرگتری میشه. 💧 اگه از دست هم ناراحت شدید، دو رکعت بخوانید بگویید خدایا این بندی تو حواسش نبود من گذشتم تو هم ازش بگذر. 💧 این طوری مهر و محبت زیاد میشه. اون وقت با این نیروها میشه عملیات کرد». 📚 یادگاران، جلد چهار، کتاب حسن باقری، ص 30 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. ┏━━━━━🌼🍃━┓ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @namazmt ┗━━🌺🍃━━━━┛
💖 آخرین نماز شب 💖 💧 علی در شبی که فردای آن به شهادت رسید، تا صبح نخوابید، و تمام شب را مشغول عبادت با خدای خود بود. 💧 او هر شب، نزدیک در چادر می خوابید و با غلت زدن از آن خارج می شد، تا کسی متوجه بیدار شدن او برای نشود. 📚 کتاب سیرت شهیدان، ص 94، علی (بیام) . 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. ┏━━━━━🌼🍃━┓ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @namazmt ┗━━🌺🍃━━━━┛
💧 مهدی 💧 💓 شاگرد مغازه ی کتاب فروشی بودم. حاج آقا گفت: «می خواهیم بریم سفر. تو شب بیا خونه مون بخواب». بد زمستانی بود. سرد بود. زود خوابیدم. 💛 ساعت حدود دو بود. در زدند. فکر کردم خیالاتی شده ام. در را که باز کردم، دیدم آقا مهدی و چند تا از دوستانش از جبهه آمده اند. 💓 آن قدر خسته بودند که نرسیده خوابشان برد. هوا هنوز تاریک بود که باز صدایی شنیدم. انگار کسی ناله می کرد. 💛 از پنجره که نگاه کردم، دیدم آقا مهدی توی آن سرمای دمِ صبح، سجاده انداخته توی ایوان و رفته به سجده. 📚 یادگاران، ج 10، ص 11. ╔═ 🌼 ══💔══ 🌸 ═╗‌‌‌ @namazmt مرکز‌تخصصی‌نماز ╚═ 🌸 ══💔══ 🌼 ═╝
💠 ابراهیم‌ 💠 💐 ابراهیم امیرعباسی بحث دیدبانی را آموزش می داد. می گفت: شما باید اول خودتان را سازماندهی دهید. 🌳 تکیه کلام جالبی داشت، می گفت: از این کار برادران اهل تسنن بسیار خوشم می آید. 💐 اگر سه نفر از آنها با هم جایی می روند، هنگام یکی از آنها جلو می ایستد و بقیه پشت سر او قرار می گیرند و نمازشان را به جماعت می خوانند. 🌳 ولی ما که هستیم، اگر عده ای با هم باشیم و به یکی بگوئیم فلانی قرائت شما بهتر از ماست، برو جلو و پیش نماز بایست، با هم تعارف می کنیم، چرا باید این طور باشد؟؟ 📒 اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23 هزار شهید استانهای خراسان. ╭━🍃━⊰❤️⊱━🍃━╮ @namazmt مرکزتخصصی‌نماز ╰━🍃━⊰❤️⊱═🍃━╯
💟 💟 🕯 بچه ها را برای بلند می کرد. می خواند 🍃 ای لاله ی خوابیده چو نرگس نگران خیز 🍃 از خواب گران خواب گران خواب گران خیز 🕯 می گفت: اگه آیه ی آخر سوره کهف رو بخونین، هر ساعتی که بخواین بیدار می شین. آمد بالای سرم، گفت: مگه آیه رو نخوندی؟ گفتم: چرا؟ گفت: پس چرا دیر بلند شدی؟ 🕯 درست موقع بود. گفتم: نیت کرده بودم سر اذان بیدار بشم که شدم. خندید. گفت: مرد مؤمن، این رو گفتم برای بلند شین. 📚 یادگاران، جلد 12، ص 48. ↙️بپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @namazmt ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯