#پرسمان_نماز
💚 چگونه با نماز و عبادت تکبر ما را نگیرد؟ 💚
🔻 هر چه انسان پاکی و سبّوح بودن خدا را بهتر درک کند، آنچه [از پاکی] در خودش می بیند، در مقایسه با او کم می بیند و کم می شمارد.
🔻 نه اینکه فرض کند کم است؛ بلکه واقعاً احساس می کند که برای او کم است.
چرا؟ چون با کس دیگری مقایسه می کند.
🔻 [امیرالمؤمنین اهل تقوا را این گونه توصیف میکند] «عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ»
وقتی خالق در نظر کسی عظیم شد، [نماز و] عبادات و اعمالی که انجام می دهد در نزد او کم خواهد شد.
📖 #آیت_الله_حائری_شیرازی ، کتاب نماز ، صفحه 24.
↙️بپیوندید↙️
╭❀🕊🌼🍃❀╮
http://eitaa.com/joinchat/3794927616C787ef768cc
╰❀🍃🌼🕊❀╯
#پرسمان_نماز
🌟 آیا توسل به #امیرالمؤمنین جای نماز را می گیرد؟ 🌟
📿 [ خداوند در آیه ۳ سوره بقره می فرماید «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاة» مهمترین ویژگی اهل تقوا اقامه نماز است].
💧 تقوا و ولایت در عرض هم نیستند که فرد با هر یک از آنها که بخواهد به هدف [ بهشت] واصل شود.
📿 کسی که تقوا داشته باشد، محبت اهل بیت عالی را پیدا می کند و کسی هم که اهل بیت را دوست می دارد، خود به خود به دنبال تقوا خواهد رفت.
💧 اگر کسی گفت من «نادِعلی» می خوانم و نادعلی پدر جدّ #نماز است، باید گفت کسی که نماز نمی خواند و با نادعلی ادعای محبت اهل بیت می کند، محبّ صادق [ دوست واقعی] آنها نیست.
📿 چطور می شود که انسان علی را دوست داشته باشد، اما نماز را که علی دوستدار آن است، دوست نداشته باشد؟!
📖 #آیت_الله_حائری_شیرازی ، کتاب نماز ، صفحه117.
╔═🌷════╗
💟 @namazmt
╚════🌷═╝
#نماز_آزادگان
🔻 اردیبهشت 69 در اردوگاه تکریت 12 بودیم. یک روز سحرگاه از خواب برخاستم و مثل همیشه از لای می له های تنگ پنجره به آسمان نگاه کردم که بدانم وقت نماز صبح شده است یا خیر.
🔹 وقت #نماز که فرا رسید، یکی از بچه ها را نگهبان گذاشتم و اذان گفتم. آن ها که اهل #نماز_جماعت بودند، بیدار شدند و در جایی از اتاق صف جماعت بسته شد.
🔻 خودم به عنوان پیشنماز، نماز را شروع کردیم.
در حال قنوت بودیم که تکبیرگو اعلام کرد: «سرباز عراقی آمد.» و خودش به سرعت زیر پتو رفت و دراز کشید.
🔹 نمازگزاران هم نمازشان را فرادا کردند. نگهبان وقتی پشت پنجره رسید، نگاهی به داخل انداخت و فهمید که نماز جماعت بوده است.
🔻 من که جلو بودم، سجده ی آخر را طولانی کردم. او هم گویا مرا می پایید. در این حال مکبر از زیر پتو حواسش به نگهبان بود و آهسته می گفت: «هنوز نگهبان پشت پنجره است» من هم هر چه دعا بلد بودم، در سجده خواندم.
🔹 تا این که آن عراقی خسته شد و رفت؛ اما گویی مرا شناخته بود. من هم نماز را تمام کردم و زود لباس هایم را عوض نمودم.
🔻 معمولاً وقتی سربازی شب نگهبان بود، صبح برای آمار استراحت داشت و برای آمار ظهر دوباره می آمد. بعد از آمار صبح، من موقتاً اتاقم را مخفیانه با یکی از بچه های اتاق دیگر عوض کردم.
🔹 ظهر که آن نگهبان آمد در اتاق قبلی مان اعلام کرده بود: «همه، سرها را بالا بگیرند!» او هر چه دنبال من گشته بود، مرا پیدا نکرد و قضیه به خیر گذشت.
📖 قصه ی نماز آزادگان، ص 153، خاطره ی شکرالله حیدری.
╔═🌷════╗
💟 @namazmt
╚════🌷═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
🍀 اشک پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در نماز از شوق بود یا از غم؟ 🍀
#آیت_الله_جوادی آملی
╔═ 🌼 ═ 🌸 ═╗
http://eitaa.com/joinchat/3794927616C787ef768cc
╚═ 🌸 ═ 🌼 ═