🌷مهدی شناسی ۱۸۹🌷
🔷زیارت آل یاسین 🔷
🌹و أَنَّ محمداً عبده و رسوله🌹
🍃بعد از پذیرش توحید و اقرار به یگانگی خداوند، شـهادت بـه عبودیـت و نبـوت حضـرت ختمـی مرتبـت مهم ترین اعتقاد است و لازمه ی ایمان به حق تعالی ایمان به رسولان و اوصیاء اوست .
🍃امام صادق علیه السلام فرمودند: بعد از شناخت خدا، معرفـت و شهادت به نبوت حضـرت رسـول صلی الله علیه و آله واجب است و کمترین حد معرفت رسول این است که به پیامبری او اعتراف کنـی و معتقـد باشـی هـر
آنچه آورده از طرف خداوند متعال است.
💠 عبودیت مقدم بر رسالت💠
🍃 قبل از اقرار به رسالت و محبت خـاص پیـامبر ابتـدا بـر مقـام عبودیـت آن حضـرت اعتـراف می کنیم. این تقدم بیانگر این حقیقت است که عبودیت آن حضرت زمینه ی رسیدن به مقـام رسـالت و سایر مقامات ایشان بوده است.
🍃 در موارد متعددی در قرآن شریف وقتی خداوند متعال می خواهد، از بلندای مقام آن فخر کائنـات و
اشرف مخلوقات سخن به میان آورد؛ مثلا نزول قرآن و یا ماجرای اختصاصی معـراج پیـامبر را ذکر کند، با مدال بندگی و مقام عبودیت از حبیب خود یاد می کند.
💠 حقیقت عبودیت 💠
🍃 رسیدن به عبودیت حقیقی، قطعا نیازمند درک حقیقت و شناخت ارکان و اجزاء اصلی آن است.
🍃 امام صادق علیه السلام سه رکن حقیقت بندگی را معرفی فرمودند:
🍃 کلمـه عبـد:
🔸حرف "عین": علم و معرفت بنده بـه پروردگـار خـود
🔸 حرف "باء":بریدن و دور شدن از غیر خدا
🔸حرف "دال":نزدیکى و قرب عبد به خداوند عزیز
💠ولایت اهل بیت محور بندگی خدا💠
🍃دست یافتن به حقیقت پرستش و بندگی خدا، در گـروی درک صـحیح از حـق و معرفـت بـه دیـن خداست.
🍃ائمه معصومین به عنوان جانشینان پیامبر و عالمان الهی تمـام عمـر خـود را در مسیر تبیین و دفاع از دین حق مجاهدت کردند و چه بسیار مصـائب و مشـقات کـه در ایـن مسـیر تحمل کردند؛ تا حق بر اهلش مخفی نماند و آیندگان بهـره و بـه برکـتی از حـق داشـته باشـند.
با تلاش و مجاهدت آن ذوات مقدسه است که حق به حق جویان می رسـد و خداونـد متعـال عبـادت می شود.
🍃 بر اساس همین حقیقت است که امام صادق علیه السلام می فرمایند:"با تلاش و مجاهدت ما امامان، خداوند عزوجل عبـادت مـی شـود و اگر ما نبودیم خداوند عبادت نمی شد...
#مهدی_شناسی
#قسمت_189
#زیارت_آل_یاسین
@namazshabkhanha
نماز شب خوانها
#رمان_محمد_مهدی 5 🔰حاج اقا از روحانیون خوش نام محل بود، مردم خیلی به ایشون اعتمادی همراه با اعتقاد
#رمان_محمد_مهدی 6
🔰 اقا هادی به همسرش نگاهی کرد و یاد نذری افتاد که اون شب در مسجد بعد شنیدن صحبت های حاج اقا کرده بود.
فرزندی که دوست داشت اون رو خادم امام زمان (عج) کنه ، و حالا اسمی که قراره انتخاب بشه مزین به نام حضرت ، ترکیبی از نام اصلی حضرت و مشهورترین لقب ایشون. #محمد_مهدی
💠 تو راه برگشت به منزل ، رفتن پارک محل ، روی صندلی نشستن و به بچه های در حال بازی خیره شده بودند ، توی دل خودشون آرزو می کردن که روزی هم بیاد و بچه خودشون رو بیارن پارک تا جلوی چشم اونها بازی کنه و لذت ببرن
سالهاست این آرزو رو داشتن، اما هیچوقت ناامید نمی شدن، اصلا ناامیدی در زندگی اونها معنایی نداشت ،
همون صندلی ای که روی اون نشسته بودن، برای اونها یاداور خاطره ای شیرین بود
🌀 همین چند سال قبل بود که می خواستند خونه بخرن، اما هرجایی رو می دیدن یا گرون بود یا باب میل اونها نبود، خسته و کوفته از گشتن دنبال خونه ، روی همین صندلی های پارک نشسته بودند ، هر کدوم داشتن به توسلات و ختم هایی که برای خونه گرفتن انجام داده بودن و به جایی نرسیده بود، فکر می کردن ،
حاج هادی یاد این افتاد که امروز صبح چقدر با چشمان گریان تو نماز ابوبغل ، از امام زمان (عج) خواسته بود تا کمک کنه برای پیدا کردن خونه ، اما نشد.
نرگس خانم هم داشت به ختم قرآنی که به نیت هدیه به حضرت زهرا (س) خونده بود فکر می کرد،
هر دو با چشم خودشون می دیدن که اعمالشون به نتیجه نرسید، اما هیچوقت ناامید نمی شدن
✳️ تو این فکرها بودن که یه اقای میان سال و مودب و با وقار که مهربانی خاصی در چشم هاش بود ، از کنار اونها رد شد ، مست بوی عطر لباسش شدن، سرشون رو به طرف اون مرد برگردوندن، اون مرد هم برگشت و نگاهی به اونها کرد، رفت پیششون
با عطوفت و گرمی خاصی سلام کرد، گفت چرا ناراحتین؟ حیف شما دو نفر نیست که به این جوانی ، اینقدر ناراحت و غمگین؟
حاج هادی گفت سلام حاج اقا، از بس دنبال خونه گشتیم تا بخریم و جایی پیدا نکردیم ،خسته شدیم
اون بنده خدا که اسمش آقای رحمتی بود رو به هادی کرد و گفت
چرا اصرار داری حتما خونه بخری؟ با این پولی که شما دارین میشه خونه خوب اجاره یا رهن کرد.
نرگس خانم گفت اولا واقعا نمیشه تو این زمونه به هر صاحب خونه ای اعتماد کرد ، ثانیا هرسال موقع تمدید اجاره ، تن و بدن آدم می لرزه که نکنه صاحب خونه منو جواب کنه و باید بلند بشم و دوباره استرس اسباب کشی و ...
خلاصه آدم خونه بخره بهتره، درسته پول ما برای خرید خونه خیلی زیاد نیست، اما میشه یه چهاردیواری نقلی خرید و توش زندگی کرد
❇️ حرف که به اینجا رسید، آقای رحمتی نگاهی به آقا هادی کرد و توی چشمهاش خیره شد و گفت اگه صاحب خونه خوبی داشته باشین ، تا اون حد خوب که به شما بگه تا هر وقت دلتون خواست اینجا بشینین و هر چقدر دلتون خواست پول پیش و اجاره یا رهن بدین، چی؟
اونوقت هم حاضر به اجاره نشینی نیستین؟
🌀 هادی و همسرش با هم گفتن حاج اقا چی از این بهتر؟ ولی بعید هست تو این دور و زمونه چنین آدمی پیدا بشه ،
❇️ یه دفعه آقای رحمتی کلید منزلش رو از جیبش در میاره ، میده به اقا هادی و میگه بلند بشین برین خونه من به فلان آدرس، خانمم عصرانه درست کرده و من هم اومدم برای خرید نان گرم ، برین خونه و به حاج خانم بگین ما مهمان خدا هستیم و آقای رحمتی ما رو فرستاده، خودش میدونه قضیه چیه
برین تا من هم نان بگیرم و بیام.
🔰 نرگس خانم نگاهی به همسرش کرد و ...
( ادامه دارد ...)
✍️ احسان عبادی
سیره آیت الله بهاءالدینی
حيف است که خود را ترغيب نکنيم برای بهره وري بيشتر از سحر، از بين الطلوعين، از نظم در عبادت، از ارتباط با قرآن؛ خدا رحمت کند آيت الله بهاءالديني زياد سفارش می کردند: «سحر بيدار شويد، اگر دیدید حس عبادت نداريد، خيلي بر خودتان تحميل نکنيد، همان بيداري کافي است، مي توانيد بخوانيد، بخوانيد، مي توانيد گوش بدهيد، گوش بدهيد، مي توانيد فکر کنيد، فکر کنيد، بگذارید طراوت عبادي برايتان بماند، باطن خودتان را با فشار و فشار و فشار کور نکنيد.»
گاهي شب ها نیز در سفر خدمتشان بوديم، نافله شان را نشسته مي خواندند و مي فرمودند چايي را بياريد، مي نشستند، ايشان مراقبه عجيبي در حرف زدن، حتي در فکر کردن داشتند، اينها ديگر حاصل يک عمر مراقبه بود.
رفقا خيلي از مجالست با ايشان و گاهي يک نماز جماعت ايشان لذت مي بردند و روحيه شان تأمين بود، گاهي صحبتي مي شد، گاهي هم نمي شد؛ ولي معلوم بود هجرت کرده است، از خود سفر کرده است و دعوتش به خويشتن نيست.
نماز شب خوانها
🧔🏻 #دوست_شهید_من ❤️ 🌹 شهید مدافع حرم #حمیدسیاهکالی مرادی 5️⃣ اجاره خانه🏠 🔸 بعد از تعیین شدن تاریخ
🧔🏻 #دوست_شهید_من ❤️
🌹 شهید مدافع حرم #حمیدسیاهکالی مرادی
6️⃣ عروسی بدون گناه 💕
🔸 دوم آبان عید غدیر سال ۹۲ روز برگزاری جشن عروسی ما بود. با حمید نیت کردیم برای اینکه در مراسم عروسی مان هیچ گناهی نباشد سه روز روزه بگیریم🙏🏻.
🔸 عروسی خیلی خوبی داشتیم همیشه به خود حمید هم می گفتم که از عروسی راضی بودم، هم گناه نبود، هم ساده بود، هم دلخوری پیش نیامد.
🚗 به خانه که رسیدیم بعد از خداحافظی و تشکر از اقوام و خانواده اول قرآن خواندیم. حمید سجاده انداخت و بعد از نماز از حضرت معصومه سلام الله علیها تشکر کرد🧎🏻♂️ خیلی جدی به این عنایت اعتقاد داشت. همیشه بعد از هر نماز از کریمه اهل بیت تشکر میکرد که بانی این وصلت شده است. دستهایش را بلند می کرد و همان جمله ای را گفت که بعد از تحویل سال کنار من رو به ضریح گفته بود:
➖ یا حضرت معصومه ممنونم که خانمم را به من دادی و من را به عشقم💖 رسوندی.
✅ گاهی ساده توکل کردن قشنگ است...
📚 کتاب «یادت باشد ...» ❣️ صفحه ۱۲۷
🌞صبح ها با:
#دوست_شهید_من بشاش و سرحال با ما همراه باشید😍
👌 آقا در نماز شب برایم دعا کنید
📚 برشهایی از روایت بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب سیودوم
چندقدم مانده بود رهبر انقلاب از نمایشگاه خارج شوند که از داخل یکی از غرفهها، چند غرفهدار ایشان را صدا کردند و خواستند به غرفهشان بیایند.
آقا هم به سمتشان رفتند.
یکی از خانمهای داخل غرفه از آقا خواست که در نماز شب به اسم دعایشان کنند و گفت که نامش سیده فاطمه است.
خانم دیگری که در غرفه بود، کتاب زندگینامهی شهید حاج عماد مغنیه را به آقا داد و گفت که میخواهیم برای سیدحسن نصرالله هم بفرستیم و خواست که آقا آن را امضا کنند تا آقای نصرالله بر آن متنی بنویسند.
آقا هم کتاب را امضا کردند...
@namazshabkhanha
🌷مهدی شناسی ۱۹۰🌷
🔷زیارت آل یاسین 🔷
🌹لَا حبِیب إِلَّا هو و أَهلُه🌹
💠معنای حبیب💠
🌱 "حبیب" از ریشه ی "ح ب ب" و صفت مشبّهه است و به معنای تمایل شدید و نقیض بُغض است.
🌱در اینجا چون عبارت مطلـق و بدون قید است، می تواند هر دو معنا را در بر داشته باشد. یعنـی هـیچ محـب و یـا محبـوبی جـز پیامبر و اهل بیت او نیست.
💠معنای اهل💠
🌱اهل به معنای خانواده و خاندان است و معنای اختصاص و قرابـت در آن لحـاظ شـده اسـت.
🌱 به همسر، فرزندان و ساکنین خانه،اهل گفته می شود. و در بعضی موارد بـه پیـروان پیامبر اکرم هم اطلاق شده است.
🌱خداوند متعال اهل بیت پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله را ستوده و هر گونه رجـس و زشـتی را از آنهـا در آیه تطهیر زدوده است. روایات متعددی در ذیل این آیه شریفه در منابع شـیعه و اهـل سـنت آمـده و حضـرت زهراء و امیرالمومنین وائمه اثنی عشر را به عنوان اهل بیت پیامبر مشخص کـرده
است.
💠معنای عبارت "لَا حبِیب إِلَّا هو و أَهلُه"💠
🌱 ظاهر این عبارت معنای حصر را افاده می کند، چون استثناء در سیاق نفی است و ایـن قالـب بـرای بیان انحصار استفاده می شود.
🌱 در ادبیات عرب این گونه جملات در موارد متعـددی، بـه منظـور نفی جـنس استعمال می شود، نه نفی کمال. یعنـی هـیچ محـب یـا محبـوب کـاملی جـز
پیامبر و اهلش نیست.
🌱چهار احتمال در معنای این عبارت
با توجه به دو معنای حبیب و نیز با توجه به اینکه، متعلق دوستی ذکر نشده و دو معنای خلق و خالق هر دو احتمال داده می شود، مجموعا چهار معنا در اینجا قابل تصور است:
1⃣محب و دوست دارنده کامل خدا: فقط پیامبر اکـرم و خانـدان او محب "الله" هستند.
2⃣محبوب کامل خدا: فقط حضرت ختمی مرتبت وعترت پـاک او محبـوب الله هسـتند.
3⃣محب کامل خلق و بندگان: فقط رسول خاتم و دودمان او دوستدار مردم و محب الناس هستند.
4⃣محبوب کامل مومنین: فقط نبی مکـرم اسـلام و اهـل بیـت او محبـوب الناس هسـتند.
که معنای اول و دوم صحیح تر است.
🌱در زیارتنامه های مختلفی که برای پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نقل شده در موارد متعدد یکـی از القاب و اوصاف آن حضرت "حبیب الله" ذکر شده است.
🌱ظاهر عبارت در مقام مدح و تمجید از وجود نورانی آن حضرت است و آنچه بیشتر با ایـن مقـام تناسب دارد این است که مقصود حبیب الله باشد .
🌱 معنی این عبارت این است که پیامبر و عترت پاک او در بالاترین درجه از محبـت نسـبت بـه خداوند متعال قرار دارند، و این ذوات مقدسه چنان درجه ای از محبـت و محبوبیـت را برخوردارنـد کـه گویـا هیچ محب و محبوبی غیر از این چهارده نفر وجود ندارند .
🌱البته رمز محبوبیت خاص چهارده معصوم نزد خداوند سبحان، محبت خالص و دوسـت داشـتن حقیقـی ایشان نسبت به خداوند مهربان است.
🌱اولیای الهی در سایه ی معرفت و شناختی که نسبت به خالق هستی دارند، به درجه ای از محبت می رسند که محبت دیگران در برابر آن، قطره ای ناچیز در مقابل دریـایی بی کران است.
#مهدی_شناسی
#قسمت_190
#زیارت_آل_یاسین
@namazshabkhanha
⚜ «عبادت» یا «عادت»؟!
🌸 اخلاق معنایش این است که انسان اراده خودش را بر عادات خود غلبه بدهد؛ یعنی اراده را تقویت کند.
🌸 حتی اراده باید بر عادات خوب هم غالب باشد، چون کار خوب اگر کسی به آن عادت پیدا کرد خوب نیست.
🌸 مثلا ما باید نماز بخوانیم اما نباید نماز خواندن ما شکل عادت داشته باشد. از کجا بفهمیم که نماز خواندن ما عادت است یا نه؟ باید ببینیم آیا همه دستورات خدا را مثل نماز خواندن انجام میدهیم؟ اگر اینطور است، معلوم میشود که کار ما به خاطر امر خداست.
🌸 اما اگر ربا را میخوریم و در عین حال، نماز را هم با نافلههایش میخوانیم، یا اگر خیانت به امانت مردم میکنیم ولی زیارت عاشورایمان هم ترک نمیشود، میفهمیم که اینها عبادت نیست، عادت است.
📚 استاد مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ج۱، ص۲۱۱
#نکته_اخلاقی
@namazshabkhanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚜ منشا بسیاری از ناروایی های اجتماعی!
🎤 مقام معظم رهبری
#نکته_اخلاقی
@namazshabkhanha
@Namazshabkhanha
دَغدَغه و شوق شب زنده داری
🌟از محضر علامه حسنزاده آملی میپرسیدند:
🔹ما از کجا بدانیم در کدام مقام و منزل معنوی هستیم و سیر می کنیم؟
🌟 ایشان میفرمودند:
🔸عزیزان من! نمی گویم چه دارید و چه ندارید! اگر میل به شب زنده داری و سحر خیزی را دارید، همه چیز دارید،
🔹خدا شما را دعوت کرده و مهمان یار هستید.
🔸کمال نفس به این است که عاشق شب و سَحر و خلوت با ملکوت نظام هستی است
🔹که وقتی شب می شود و دغدغه در تو ایجاد می شود و بهانه گیری میکنی و هوای خدا پیدا می کنی و به سرت می زند از رختخواب فرار کنی!
🔸نماز شب و تهجد فقط همان یازده رکعت نیست، بلکه از سر شب باید این دغدغه در تو ایجاد شود.
🔹قدر خودت را بدان! هر اتفاقی که می افتد(در امور معنوی) برای همین نَفسی می افتد که میل به شب دارد.
@Namazshabkhanha
نماز شب خوانها
🧔🏻 #دوست_شهید_من ❤️ 🌹 شهید مدافع حرم #حمیدسیاهکالی مرادی 6️⃣ عروسی بدون گناه 💕 🔸 دوم آبان عید غد
🧔🏻 #دوست_شهید_من ❤️
🌹شهید مدافع حرم #حمیدسیاهکالی
7️⃣ غذای مورد علاقه🤤
🍳 بابت آشپزی واقعاً نگران بودم. احساس می کردم هنوز یک پای آشپزی هایم می لنگد. از حمید پرسیدم:
➖ برای شام چی بذارم❓
حمید با قاشق چند ضربه به بشقاب زد و گفت:
➖ می دونی که من عاشق چه غذایی هستم ولی میترسم به زحمت بیفتی.
جواب نداده میدانستم که پیشنهادش فسنجان است🍲 از بین غذاها عاشق این غذا بود جانش در میرفت برای فسنجان. امان میدادی برای صبحانه هم دوست داشت فسنجان درست کنم. تنها غذایی بود که هم با نان🍞 می خورد هم با برنج🍚 هم با ته دیگ 🍪.
از ساعت ۳ بعد از ظهر⏰ مشغول درست کردن فسنجان شدم. از وقتی که می گذاشتم لذت می بردم ولی دلهره داشتم غذا آنطور که حمید دوست دارد نشود. ساعت ۸ شب سفره را انداختم وسط سفره شاخه گل💐 گذاشتم. پلو را کشیدم و فسنجان را داخل ظرف ریختم. حمید همینکه سر سفره نشست دهانش به تشکر باز شد طوری رفتار کرد که من جرأت کردم برای آشپزی بیشتر وقت بگذارم و شور و شوقم را برای این کار دوچندان کرد. اولین لقمه را که خورد چنان تعریف کرد که حس کردم غذا را سرآشپز یک رستوران نمونه درست کرده است👌🏻.
📚 کتاب «یادت باشد ...» ❣️ ص ۱۳۴
🌞صبح ها با:
#دوست_شهید_من بشاش و سرحال با ما همراه باشید😍
✍ آیتالله جعفر سبحانی تبریزی:
☀️ لازم است در هر کاری، از جمله عبادات و #مستحبات، تعادل و حد وسط را رعایت کرد.
☀️ اما در میان مستحبات، آنکه میتواند واقعا رحمت حق را بر انسان نازل کند، #نماز_شب است.
☀️ نماز شب چیزی نیست که ما به آسانی آن را ترک کنیم. یعنی واقعا کسی که میخواهد درهای رحمت به رویش باز بشود، در میان نوافل، نافله شب مقدم است.
@namazshabkhanha
🌷مهدی شناسی ۱۹۱🌷
🔷زیارت آل یاسین🔷
💠شهادت بر حجیت ائمه💠
🌹و أَشْهد أَنَّ أَمیرَ الْمؤْمنینَ حجتُه و الْحسنَ حجتُه و الْحسینَ حجتُه و علی بنَ الْحسینِ حجتُه و محمـد بـنَ علی حجتُه و جعفَرَ بنَ محمد حجتُه و موسى بنَ جعفَرٍ حجتُه و علی بنَ موسـى حجتُـه و محمـد بـنَ علی حجتُه و علی بنَ محمد حجتُه و الْحسنَ بنَ علی حجتُه و أَشْهد أَنَّک حجۀُ اللَّه🌹
🌼امامت ادامه نبوت است و امام بعد از پیامبر حافظ دین خدا و رهبر و راهنمـای امـت بـه خیـر و صـلاح است.
🌼 در این قسمت از زیارت پس از اینکه جداگانه نام ائمه را ذکر می کنـیم، بـر امامـت و حجـت خـدا بودن آنها اقرار می کنیم.
🌼 مهم ترین وصفی که اینجا مورد تاکید قرار می گیرد،لقب حجت الله است.
🌼معنای حجت الله را در قسمت سلام بر اوصاف حضرت بیان کردیم.
🌼نکته ی لطیف در اینجا این است که، بعد از یاد کردن از حجج یازده گانه ی خدا، امام عصر را خطاب قرار می دهیم و ایشـان را جداگانه با لقب "حجت الله" یاد می کنیم.
🌼گویا این لقب اختصاص ویژه به حضرت پیدا کرده است. شاید سـِرّ این مطلب این باشد که تحقق عملی و خارجی حجت الهی که همه عذر و بهانه ها را قطع می کند، به دسـت شریف حضرت مهدی موعـودی اسـت که بـه برکـت ظهـور و قیـام ایشـان اسـت کـه حجـت بـودن ائمـه یازده گانه تبیین می گردد و در واقع وجود پر خیر و برکت ایشان، ثمـره ی عملی همه ی حجـت هـای قبلی است.
#مهدی_شناسی
#قسمت_191
#زیارت_آل_یاسین
@namazshabkhanha
نماز شب خوانها
#رمان_محمد_مهدی 6 🔰 اقا هادی به همسرش نگاهی کرد و یاد نذری افتاد که اون شب در مسجد بعد شنیدن صحبت
#رمان_محمد_مهدی 7
🔰 نرگس خانم نگاهی به همسرش کرد و هر دو با نگاهی خوشحال کننده به آقای رحمتی گفتند چه قضیه ای رو خانم شما میدونه؟
گفت : شما برین ، کاریتون نباشه
🌀 حاج هادی و همسرش رفتن به آدرسی که آقای رحمتی داده بود، آخر یک کوچه بن بست ، سر کوچه یک مسجد قشنگ و زیبا داشت که بچه ها داشتن داخل حیاطش تنیس روی میز و فوتبال دستی بازی می کردن، هادی گفت اگه واقعا اینجا بتونیم خونه بگیریم عالی میشه، هم کنار مسجد هست، هم مسجدی که پر رونق هست و بچه ها هم داخلش فعالیت دارن
هیچ کدوم از خانه هایی که دیدیم تا الان، کنار مسجد نبودن
به آخر کوچه که رسیدن، مواجه شدن با یک خانه شیک و تمیز که طبقه دوم اون تازه ساخت بود ، زنگ طبقه بالا رو زدن، اما کسی در رو باز نکرد،
یه مرتبه نرگس خانم گفت هادی جان، فکر کنم طبقه بالا کسی ساکن نیست، چون پنجره ها اصلا پرده کشیده نیست ، زنگ طبقه پایین رو بزن،
هادی با تعجب گفت ، یعنی صاحب خونه خودش طبقه اول هست و طبقه بالا که نو و تمیز هست خالیه؟ مگه میشه؟
زنگ طبقه اول رو زد و یه خانمی با صدای گرم جواب داد کیه؟
آقا هادی گفت ما رو حاج اقای رحمتی فرستاده ، گفتن به شما بگیم که مهمان خدا هستیم.
تا این رو گفت، خانم رحمتی گفت خوش آمدین، منتظر شما بودیم، آقای رحمتی کلید بهتون داده؟ چون آیفون ما خراب هست و درب رو باز نمی کنه ، اگه نداده من بیام پایین باز کنم
حاج هادی گفت ، بله حاج خانم دادن، شما زحمت نکشید ، درب رو باز کردن وارد حیاط شدن، خانه ای تمیز که چندتا برگ پاییزی داخل حیاطش ریخته بود، یا یک حوض کم عمق که چند تا ماهی قرمز داخلش بازی می کردن و پله ای که از پایین تا بالای اون گل های رنگارنگ جلوه می کرد
خانم رحمتی که اومده بود روی پله ها ، سلام و احوالپرسی گرمی کرد و رفت دست نرگس خانم رو گرفت و این زوج مومن رو برد داخل خانه.
🌀 هرچی خانم رحمتی گرم می گرفت و با اونها صحبت می کرد، هادی و خانمش تو بهت و تعجب بودن که قضیه چیه و این زن و شوهر برای چی دعوتشون کردن داخل منزل و از اونها پذیرایی می کنن
انگار خانم رحمتی فهمیده بود، بهشون گفت تعجب نکنین ، صبر کنین حاج اقا رحمتی بیاد خودش توضیح میده
شما فعلا پذیرایی کنین از خودتون
🔰 حاج هادی همین طور که داشت چایی و میوه می خورد نگاهی به دور و بر منزل هم انداخت و یه مرتبه توجهش به یک عکس جلب شد، یه پسر جوان و با چهره مذهبی ، روی حاشیه قاب عکسش هم یه نواز سیاه بود که نشون می داد فوت کرده.
اما کمی خجالت می کشید بپرسه این پسر کی هست ، منتظر موند تا خود صاحبخانه اگه صلاح هست بگه
❇️ سرگرم غذا خوردن و کمی حرف زدن با حاج خانم بودن که زنگ خانه به صدا در اومد ،
هادی فهمید آقای رحمتی هست و کلید هم نداره، بلند شد و رفت در رو باز کرد ، دید اقای رحمتی با یک جعبه شیرینی و چند تا نان به دست برگشته
تعجب هادی بیشتر شد! شیرینی دیگه برای چی؟
( ادامه دارد ...)
✍️ احسان عبادی
نماز شب خوانها
🧔🏻 #دوست_شهید_من ❤️ 🌹شهید مدافع حرم #حمیدسیاهکالی 7️⃣ غذای مورد علاقه🤤 🍳 بابت آشپزی واقعاً نگران
🧔🏻 #دوست_شهید_من❤️
🌹شهید مدافع حرم #حمیدسیاهکالی
8️⃣ بدهی مردم رو باید داد 💸
🔸 یک روز که با موتور 🏍 مرا به دانشگاه می رساند به سر خیابان که رسیدیم با دست یک مغازه پنچری را نشانم داد و گفت:
➖ عزیزم به این مغازه ۵۰۰ تومن بابت تنظیم باد لاستیک موتور بدهکاریم دیروز که اومدم اینجا پول خرد نداشتم حساب کنم الان هم که بسته است حتما یادت باشه سری بعد رد شدیم حساب کنیم.
گفتم:
➖ چشم مینویسم توی برگه📝 میذارم کنار اون چند تایی که خودت نوشتی که همه رو با هم بدیم.
همیشه روی بدهی های خردی که به کاسبها داشت حساس بود روزهایی که من نبودم روی برگه های کوچک بدهی هایش را می نوشت و کنار مانیتور می چسباند که اگر عمرش به دنیا نبود من باخبر باشم و بدهیهای جزئی را پرداخت کنم ✅✅✅
📚کتاب «یادت باشد ...» ❣️ صفحه ۱۴۷
🌞صبح ها با:
#دوست_شهید_من بشاش و سرحال با ما همراه باشید😍