-نامههای اتوبوسی-
-🫀✨-
-لرزه بر دستان و لکنت بر زبان و نبضِ تند-
-وصف حالم چون ببینم یک نظـر چشمِ تو را-
عاشق آن نیست که هرلحظه زند لاف محبت
مرد آن است که لب بندد و بازو بگشاید
دیگری از نظرم گر برود باکی نیست
تو که معشوقی و محبوبی و منظور ، مرو...
-آمدی گفتی به من: ای حوریه!
دلبری هایت بماند بعد فتح سوریه .
پس همینجا از شما دارم سوال!؟
من ندارم در فراقت صبر آقا، زوریه؟
توی قرآن خواندهام، یعقوب یادم داده است:
دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است!