781.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•••
🔰 وقتی حسن کچل، لاتِ قمهکش میشود!
🔻تحلیلی بر چراییِ میل به #خشونت در ایران!
➖چند سالی است که برای سینما و سینماگران ایرانی، جنوب شهر تهران جذاب شده است و سینما و شبکههای خانگی پر شده از فیلمها و سریالهایی که بخشی از اخلاق و رفتار مردمان جنوبشهری را به تصویر میکشند اما نه برای نمایش اخلاق و مرامِ از خودگذشتگی و پهلوانی آنها و نه برای نمایش درد و یا فقرشان بلکه برای پررنگ کردن رفتارهای ناهنجاری که بعضاً در جنوبشهر به واسطه نبود عدالت و یا وجود فقر، شکل گرفته است!
🔻 فضای غالب روشنفکری در سینما باعث شده تا آثار ساخته شده متناسب با فضای سیاسیِ موجود باشد و افکار عمومی را با آنچه که نیازهای سیاستمدارن سکولار است، هماهنگ مینماید. زمانی که نیاز به ایجاد جامعهی تسلیمشده بود، «دموکراسی در روز روشن»، «مادر قلب اتمی» و ... ساخته میشد تا در انتخابات بهرهبرداری شود و اما در چند سال اخیر، در جهت ساخت جامعه #خشن تلاش شد طوریکه سریالهای زیادی تولید شد و تعداد آن طوری بالا بود که از نوید محمدزاده تا مجید صالحی، فرزاد فرزین و میلاد کیمرام در نقش خلافکار و یا لات به کار گرفته شدند. سریالها و فیلمهایی که برای سازندگانش برگشت سرمایه اهمیتی نداشت و برای رسیدن به دست مردم با کمترین هزینه، برنامهریزی میشد!
___________________ـ
🅰️ کانال تحلیلی مجله نامیرا
🆔 @namiramag 👈 عضویت
🔰 سینما در خدمت اراذل و اوباش
و اراذل در خدمت سیاسیون!
📌پیرو پست قبل
🆔@namiramag 👈 عضویت
ایستگاه خوش غیرت
هفت هشت نفری وسط مترو ایستاده و گرم صحبت بودند.
از لباس های یک دست سورمه ای و کوله های آویزان مشخص بود دختر دبیرستانی اند.
هر کدام یک گوشی دستشان گرفته بودند. مدام چیزهایی را به همدیگر نشان می دادند و با هیجان در موردش حرف می زدند.
من که هر جمع نوجوانی را به چشم فرصت مطالعاتی می بینم، طاقت نیاوردم و چند قدم بهشان نزدیک شدم تا سر از کارشان در بیاورم.
روی نزدیک ترین صندلی به جمع شان نشستم. چرخیدن واژه شهید توی دهان بعضی شان، گوش هایم را تیز کرد. آخر هیچ رقمه به قیافه شان نمی خورد، گعده ی شهدایی وسط مترو راه انداخته باشند.
تمرکزم را روی صحبت هایشان بیشتر کردم.
غیرت...شجاعت...معرفت...داداش مشتی...
واژه هایی که این روزها با تک تک شان زندگی کرده بودم. حالا فهمیدم دارند درباره چه کسی حرف می زنند.
بدون معطلی از جایم بلند شدم و به طرف شان رفتم.
با کمی مِن و مِن سلام و احوال پرسی کردم و با خنده گفتم:« اسم همشهریمو شنیدم تو حرفاتون. دلم خواست بیام ببینم دارین چی میگین پشت سرش!»
یکی شان که به سختی داشت تلاش می کرد مقنعه اش را از دور گردن به سرش بچسباند، گفت:« همشهری شما دیگه کیه؟!»
گفتم:« خب معلومه شهید الداغی! مگه از ایشون حرف نمی زدین؟»
دختر دیگری که کنارش ایستاده بود گفت:« چرا مگه شمام سبزواری هستین؟»
بادی به غبغب انداختم و گفتم:« خب معلومه. شهر صدور غیرت به کل ایران.»
دختر بغل دستی ام که تا آن موقع خودش را سفت گرفته بود، یک هو زد زیر خنده و گفت:« ماشاءالله شما سبزواری ها عجب اعتماد به نفسی دارینا. ولی اینو خوب اومدی. شهید الداغی واقعا یه بار دیگه غیرتو به این پسرا فهموند! اینا اگه غیرت داشته باشن، چشمشونو درویش کنن ما مجبور نیستیم تو این گرما انقد رخت و لباس به خودمون بچسبونیم.»
از این نتیجه گیری سمی حسابی یخ کردم. حالا مانده بودم با این قیمه های وسط ماست چه گلی به سر بگیرم.
بحث را کشاندم به شهید. گفتم الان اگر پاسخ گویی به شبهات حجاب راه بیندازم معلوم نیست سر از کجا دربیاوریم.
گوشی را از توی کیفم در آوردم و رفتم سراغ کانال شهید الداغی. صفحه گوشی را به طرف شان گرفتم و گفتم:« بچه ها راستی این کانال رو دیدین؟ این جا در مورد شهید مطلب و اطلاعات میذارن، فک کنم اگه عضو بشین خیلی به دردتون می خوره.»
یکی شان گفت:« شما که همشهریش هستین راسته میگن خانواده اش رو سپاه تهدید کرده که این حرفا رو بزنن؟ دیشب بی بی سی می گفت اینا اصلا اهل این حرفا نیستن و به زور زن و مادرشو مجبور کردن بیان جلو تلویزیون بگن با حکومتیان.»
واژه حکومتی ها را که می گفت از ژست اپوزسیون طورش علیه نظام خنده ام گرفت. گفتم:« خب خودت چی فک می کنی خانم؟؟؟ راستی اسمت چی بود؟»
موهایش را زد توی مقنعه اش و گفت:« سوده ام.» حرفم را ادامه دادم و گفتم:« خب سوده خانم چی فک می کنی؟ به نظرت به قیافه و حرفاشون می خورد مجبور شده باشن؟»
کمی مکث کرد و گفت:« نمی دونم. به قیافه شون که نمی خورد. ولی خب به قیافه شونم نمی خورد با اینا باشن.»
با ترمز مترو در ایستگاه بازوی یکیشان را محکم چسبیدم و گفتم:« مگه چه شکلی بودن؟ مثلا هرکس ظاهرش فرق داره به نظرتون با نظام دشمنی داره؟ »
دخترک سبزه رویی که کوله اش را توی بغل گرفته بود، گفت:« به نظر من که نه! من خودم با حجاب مشکل دارم دوست دارم آزاد باشم ولی کشورمو دوس دارم. همیشه هم به سوده میگم به چرت و پرتای بی بی سی گوش نکن حالیش نمیشه!»
لبخندی زدم و گفتم:« نه بابا خیالت راحت! سوده هم می دونه اینا چرت و پرت میگن. برا همین پرسید ببینه قضیه چیه!»
سوده نگاه عاقل اندر عاقلی بهم انداخت و گفت:« معلومه من خودم حواسم هست. همون شبم تو گروهِ بچه ها گفتم این بی بی سی چرت و پرت میگه.»
ازشان پرسیدم:« راستی می دونید شهید یه دختر هم سن و سال شماها داشت؟»
سرشان را به نشانه تایید تکان دادند. ادامه دادم و گفتم:« به نظرتون چیکار میشه کرد آوا و خانواده اش حالشون خوب بشه؟ به این کارا فک کردین؟ اصلا مثلا هشتک اش رو راه بندازین! چون شماها هم سن و سال آوا هستین.»
نگاهی به یکدیگر انداختند و هرکدام چیزی گفت.
یکی می گفت:« براشون دعا کنیم خدا دردشونو کم کنه.»
یکی که از بقیه شیطنتش بیشتر بود، با خنده می گفت:« به قول شما مذهبیا راهش را ادامه بدهیم!»
دیگری می گفت:« من پیشنهادم پویشه. اسمشم بذاریم خوش غیرت. هرکار خوبی کردیم با هشتک خوش غیرت تو تلگرام و اینستا پخش کنیم.»
نگاهی به ردیف اسم ایستگاه ها کردم. چیزی تا خط پایان نمانده بود.
با آب و تاب کلی از پیشنهاد هایشان تعریف و تمجید کردم و گفتم:« منم دوست دارم تو پویش تون باشم. اگر تشکیل دادین، منم عضو کنید.»
یکی شان صفحه گوشی را بالا آورد و گفت:« خانم بگو شمارتو بزنم. به عنوان همشهری شهید باهات حال کردیم.»
خندیدم و گفتم:« راستی چی میخوای ذخیره ام کنی؟»
چشم هایش را ریز کرد و گفت:« همشهری داداش خوش غیرت!»
@koookhak
•••
🔰 عواقب ترکِ فعلِ فهمیدن چیست؟!
♦️ما نباید نخِ تاریخ را رها کنیم و به روزمرگیهای سیاسی عادت و چرندیات مبتذلان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. روزمرگیهای سیاست مانند روزمرگیهای زندگی را میسازند تا در واقع با ساخت لایههایی از واقعیت دروغین، حقیقت پوشانده شود و بشر و به ویژه ما که همیشه پر موقعیت حساس کنونی هستیم، گیج و گم شویم و اصل مطلب که تعالی روح، فهم جهان و رهایی از دامِ جهالت است را فراموش کنیم!
آیا شما هم میخواهید در این دام جهالت بیفتید و فعل فهمیدن جهان و انسان را ترک کنید؟!
🔻عالَم سیاست پر است از سوتیها و شیطنتها، تقطیعها و توطئههای ریز که پر شدن حافظههای ما از این ابتذالیات، خواست سازندگانِ دام جهالت است!
میخواهید سرگرم دعوای فلان بازیگر با فلان خواننده باشید و یا سرگرم پشمهای زیر بغل شازده؟!
عواقب سرگرم شدن با این روزمرگیها و ترک مطالعه و تفکر، غلبه انسانهای پوچ و دوزاری بر همه ماست!
_______________________ـ
🅰️ کانال تحلیلی مجله نامیرا
🆔@namiramag 👈 عضویت
•••
♦️ در واقع، یکی از اهداف مهم گسترش شبکههای_اجتماعی، ساخت یک «هزارتو» برای مشغول بودن همه انسانها به امورات ساختگی (برساخته) است و در پسِ این امور ساختگی، مناسبات و روابط ساختگی نیز بوجود میآید تا هزارتو تبدیل به میلیونتو شود!
_ هرچه انسانها مشغولتر، تقاضا برای
رسیدن به #آزادی_حقیقی، کمتر میشود و
ساخت این هزارتوها، ترفندی است که از ابتدای حضور بشر بر روی زمین، سلطهگران و استعمارگران از آن برای استثمار و به بند کشیدنِ خودخواسته بقیه، استفاده میکنند!
_______________________ـ
🅰️ کانال تحلیلی مجله نامیرا
🆔 @namiramag 👈 عضویت
•••
♦️ مثلا ببینید که چطور با ساخت #روزمرگی در سیاست، اجازه فهم اتفاقات عجیب و غریب و حیرت انگیزِ یک سال اخیر را ندادند:
_ فاصله میز پوتین و رییسی
_ پررنگ کردن حضور شمخانی در جلسه توافق ایران و عربستان
_ شیطنت در ترجمه حرفهای امیرعبداللهیان با ویز خارجه روسیه
ـ ...
_ عکس منتشر شده از رییسی با زنان در ورود به سوریه
_ پررنگ کردن اشتباه کلامی معاون وزیر کار
_ سخنرانی فلان امام جمعه
و ...
🔻 شما مشغول این روزمرگیهای ساختگی نشوید که هدف همین است؛
مشغول شدن به امور مبتذل و
فراموشی اصل مطلب
🆔@namiramag 👈 عضویت
•••
🔰 ... و ما هرچه جلوتر میرویم، به تعداد سرگرمیها، سرگرمی سازان یا همان
سلبریتیها و پلتفرمهای (سَکو) صوتی و تصویری برای هر گروه سنی و جنسی،
بیشتر میشود!
_ 🔻 با بیشتر شدن این سرگرمیها،
مناسباتِ درون هزارتو بیشتر میشود
و انسانها خودشان با دستهای خودشان،
هزارتو را تو در تو تر میکنند.
_ مثلا به #سلبریتی_بلاگرها توجه کنید که در فضای مجازی، با خود کنشهای جدید آورد و این کنشها، مناسبات و قوانین جدید آورد!
_________________ـ
🅰️ مجله تحلیلی نامیرا
🆔@namiramag 👈 عضویت
7.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•••
🔰 استالین، مظهر جنون قدرت؛
[۱ از ۲]
🔻#استالینیسم یک مکتب و یک ایسمِ خاص نیست.
_استالینیسم در فرهنگ سیاسی امروز منظور خاصی را میرساند و این اصطلاحِ جا افتاده ای شده و مراد از آن، اشاره به یک شیوه برخورد خاص در عالم سیاست و یا در عرصه تشکیلات است. یک شیوۀ سرکوب. سرکوب متکی به قدرت و ابزار قدرت.
🆔@namiramag 👈 عضویت
[۲ از ۲] استالین: مظهر جنون قدرت
🔰 پس از مرگ لنین در ۱۹۲۴، از بین افراد نزدیک به او، بر سر جانشینی، جنگ قدرت در گرفت. مهمترین رقبا هم جوزف استالین، سازماندهنده اصلی حزب کمونیست و #لئون_تروتسکی، تئوریسین و فرمانده ارتش سرخ شوروی بودند. هر دوی آنها شاگرد و دست پرورده شخص لنین محسوب میشدند، ولی با وجود جذابیت و کاریزمای آشکار تروتسکی، استالین به لحاظ کار تشکیلاتی بسیار کاربلد و مکار بود.
🔻 استالین به محض مسلط شدن بر اوضاع، هزاران جوان مسلح کمونیست را از شهرها به روستاها فرستاد تا #دهقانان را آمادهی دوران جدیدی کنند و اگر آنها همراهی نمیکردند، نابود میشدند. او قصد داشت در عرض چند سال، شوروی را نیم قرن به لحاظ صنعتی پیش ببرد. برنامه استالین این بود که مهر پایانی بر تزاریسم، ارباب-رعیتی، خرده مالکان، کلیسای ارتدوکس و خلاصه هر چیز مربوط به روسیه قدیم بزند.
🔻در دوره استالین، خرده مالکان مقصر اصلی کمبود غذا و قحطی شناخته شدند و به اتهام پنهان کردن غلات، یا توسط جوانان انقلابی اعدام میشدند یا به سفر بیبازگشت به اردوگاههای مخوف کار اجباری در سیبری فرستاده میشدند.
___________________ـ
🅰️ بخش اندیشه مجله نامیرا
🆔@namiramag 👈 عضویت
16.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰فیلم رنگی از حضور روزولت، استالین و چرچیل در تهران - سال ۱۳۲۲
🔻هدف این کنفرانس، تعیین ساختار و چهره ی جهان پس از جنگ جهانی دوم بود.
- مهم ترین توافق این کنفرانس باز کردن جبهه ی جدیدی در غرب اروپا بود.
- در خلال این کنفرانس، در روز ۲۹ نوامبر، چرچیل به جهت شجاعت و دلاوری نیروهای ارتش شوروی در پاسداری از شهر استراتژیکِ استالینگراد، یک شمشیر را که به شمشیر استالینگراد شهرت یافت، به استالین اهدا کرد.
- پس از کنفرانس تهران و تجهیز ارتش شوروی از طریق خاک ایران، ارتش آلمان نازی در دروازه های استالینگراد زمین گیر شد و از آنجا ایران پل پیروزی متفقین نام گرفت.
🆔@namiramag 👈 عضویت
•••
♦️ مبحث کمونیسم به زبان ساده،
از این پست شروع شده و تا الان
درباره مارکسیسم، لنینیسم و استالین
صحبت شده
📌 لینک شروع 👇
https://eitaa.com/16654187/1009
🆔@namiramag 👈 عضویت