منم فقط تو رودرواسی قبول کردم🥸
فرمش رو نگاه کردم:
_ تحصیلات دختر حتما مهندسی کامپیوتر یا برق باشد.
_ قد حداقل ۱۶۵ باشد. ( قد خودش ۱۷۰ بود)
_ چهره ی روشن و بور داشته باشد.
و ...
انقد پسر مودب و متواضعی بود که تصمیم گرفتم درباره ملاک هاش باهاش حرف بزنم و قانعش کنم.
رفتم کنارش ایستادم، گفتم چرا اصرار دارید بالای ۱۶۵ باشه؟ شما کنار دختر با قد ۱۶۵، کوتاه به نظر میاید! حتی کنار من که قدم ۱۶۳ هست، همقد به نظر میرسیم!
گفت بله درست میگید.
بعدم گفتم چرا با رشته انتخابتون رو محدود میکنید؟
بقیه ملاک ها هم به همین ترتیب🚜🚜
تهشم گفتم اگه با همین فرمون پیش بری، شش ماه شریف بودی به نتیجه نرسیدی، شش ماه هم بهشتی هستی، شش ماه بعدی هم باید بری دانشگاه تربیت مدرس یا الزهرا... فکراتو بکن🦦
#قسمت_سوم
#ادامه_دارد
@naneebrahim
یه پسری رو به یکی از دوستام معرفی کرده بودیم...
یکی از دوستای دیگم متوجه شد و بهم گفت این پسره خیلی مشکوکه، خواستگار من بوده و همون جلسه ی اول بهم گفته من شغلم حساسه و یه جای مهم تو سپاهه و یه سری چیزایی درباره شغلش تعریف کرده که هیچ آدمی که شغلش حساس باشه، جلسه اول نمیگه!
دیگه منم دلشوره گرفتم که نکنه دوستم بدبخت شه😕 به دوستم گفتم با یه بهانه ای، کدملی اش رو بگیر!
خلاصه کدملی پسر رو گرفتیم و استعلام کردیم و متوجه شدیم که بله! ایشون اصلا تو سپاه نیست!
و هرچی گفته دروغه😵💫
#ادامه_دارد
#داستان_واقعی
@naneebrahim
خلاصه ما به یه بنده خدایی زنگ زدیم و گفتیم ایشون دروغ گفته و قضیه اینجوریه؛ گفت شماره اش رو بدید به من، من به بهانه ی اینکه از بستگان دختر هستم و میخوام ازش تحقیقات کنم باهاش قرار میذارم و بقیه اش رو بسپرید به ما🥸
قرار شد دختر هم عادی رفتار کنه و چیزی به روی خودش نیاره اما
قبل از اینکه قرار منعقد بشه، دختر خانم طاقت نیاورد و به پسر گفت که جوابم منفیه و برات متاسفم که انقدر بهم دروغ گفتی و خونِ شهدا گردنته😶 که انقدر درباره ی شهدا حرف زدی تو جلسات!
و حتما هم به حسابت رسیدگی میشه و ولت نمیکنیم!
#ادامه_دارد
#داستان_واقعی
@naneebrahim
بعد پسره کاملا انکار کرد و گفت من دروغ نگفتم که!!
ما هم گفتیم پس چرا تو سامانه، اصلا کدملی شما رو بالا نیاورد؟
پسر هم همش میگفت: توضیح میدم. صبر کنید توضیح میدم
ما هم گفتیم آره داره فکر میکنه که دروغای جدید تحویلمون بده😏😏
بعد پسر گفت من آدرس محل کارم رو میدم که پدرتون بیان برای تحقیقات!
و آدرس رو داد🚶♀️
#ادامه_دارد
#داستان_واقعی
@naneebrahim
خیلییییی دلم میخواست آخر داستان اینجوری تموم شه که بگم ما یه جاسوس موساد رو گرفتیم و جاسوسِ موساد، عاشقِ دختر مذهبیِ داستان ما شده بود😶و وقتی فهمید ما حقیقت رو فهمیدیم دست کرد تو موهای پرپشتِ خرمایی رنگش و اشک تو چشمایِ درشت عسلیش جمع شد و قسمم داد که از موساد میام بیرون، فقط بذار به عشقم برسم😕 ولی من کوتاه نیومدم و منو گروگان گرفتن و اینا...
ولی خب تهِ داستان اینجوری تموم شد که بابای دختر رفت تحقیقات و همه چی درست بود🐒 و چون واقعا شغلش یه جایِ حساس تو سپاه بود، کدملیش تو استعلام نشون داده نشده بود🙊
قسمت اینجوری بود که تهِ داستان با خیط شدن من و دوستم تموم شه و همگی سینه خیز رفتیم از پسره حلالیت گرفتیم👩🦽👩🦽
#داستان_واقعی
#ادامه_دارد
@naneebrahim
چند وقت پیش یه خانمی به خانم میرزاده پیام داد که یه بچه فلج دارم و همسرمم مریضه!
تو نون شب بچه هام موندم و کمک کنید.
یه بنده خدایی رو فرستادیم تحقیق، گفت حرفاش درسته! دختر فلج داره و همسرشم مریضه. نیازمنده و کمکش کنید.
با خانم ارتباط گرفتم و گفت همسرم کارگره، گاهی کار گیرش میاد، گاهی نه! خودمون هم فقط وعده شام میخوریم! به نون شبم محتاجم و یک هفته هست شامپو و صابون نداریم و بچه ها با آب خالی حموم کردن.
یه مبلغ کمی بهشون کمک کردیم.
چند روز بعد بهم پیام داد که همین الان کولرمون سوخت و خونه مثل کربلا شده و داریم میسوزیم از گرما و ...
بهشون گفتم برن کولر قیمت کنن ولی از اونجایی که تو کارِ خیریه خیلی بدبینم، شک کردم که چرا تا با ما ارتباط گرفت، کولرش سوخت🤔
تو پیج اینستاگرامم استوری گذاشتم و یه نفر که ساکن همون روستا بود رو پیدا کردم!
گفت این خانواده رو میشناسیم، فرزند فلج دارن و همسرشم بیماره ولی وضعشون بد نیست و سمند دارن و همسرش با ماشین گازوییل کشی میکنه و کولر و لباسشویی و ... هم دارن 😐😐
#ادامه_دارد
#کارآگاه_ننه
#خیریه_زورکی
@naneebrahim
این عکس رو تو اینترنت دیدم و یادِ اولین سفرِ اربعینم افتادم!
سال ۹۸ دوتایی رفتیم اربعین، یه مقدار زود رفته بودیم و موکب ها کامل راه نیفتاده بود و غذا کم بود!
شب اول بعد از کلی پیاده روی، رسیدیم به موکبِ امام رضا...
دیگه با خوشحالیِ اینکه اینجا حتما موکبِ خوبیه رفتم داخل...
اون قسمتِ گوشه ی موکب داشتن یه چیزی پخش میکردن، گفتم ببخشید ساعت چند شام میدید؟🤤🤤
گفت: شام نمیدیم😐 فقط آب داریم امشب😐
منم خیط شدم نشستم یه گوشه!🗿
یه مادر و دختری کنارم بودن، یه کم هم صحبت شدیم، کم کم از تو کیفشون خوراکی درآوردن و به منم تعارف کردن👀
مامانه گفت: چه خوبه شما ازدواج کردی، دخترِ منم همسن شماست ولی سخت میگیره و خواستگاراشو رد میکنه!
دختره گفت: من الکی رد نمیکنم که؛ من رو تیپ و قیافه حساسم! تیپ و قیافه خیلی مهمه👀
منم از ترسِ اینکه خوراکی ها رو جمع نکنه، همینجوری که میخوردم، تایید میکردم که آره بالاخره مهمه🥸🤝
آخراش انگار یه حسِ سرخوردگی و ناراحتی داشت که ازدواجش جور نشده!
#ادامه_دارد
#اربعین
#بنده_شکم
@naneebrahim
نکاتی که برای پیاده روی اربعین لازمه بدونید:
۱. از خوردن غذاهای چرب به خصوص کباب، پیتزا، کباب ترکی پرهیز کنید🥸🙏
۲. اگه عرق سوز شدید، لازم نیست از پماد استفاده کنید؛ بذارید همینجوری بمونه! اون عرق سوزی که تو روی بدنت حس میکنی، ماهایی که نیومدیم کربلا، تو قلبمون حس میکنیم😕 بذار جاش بمونه تا به یاد ما جامونده ها باشی😕
۳. اگه دیدید کسی داره عکس دونفره یا عکس هنری میندازه، تمام تلاشتون رو بکنید که عکسشو خراب کنید🙏 جوری که بعدا که عکسو دید بگه:" کاش این کنه تو عکس نبود😒"
#نکات_اربعین
#ادامه_دارد
@naneebrahim
و اما جواب این سوال:
کسی که اهلِ تحقیرکردن باشه و حسِ حقارت دادن به دیگران، جزو الگوهای رفتاریش باشه، حتما و قطعا تو زندگی یه چیزی پیدا میکنه که به وسیله ی اون تحقیرت کنه!
حتی از نقاط مثبتت، برای تحقیر کردنت استفاده میکنه.
مثلا یکی از نقاط مثبتت اینه که درس خوندی...
با کوچکترین اشتباهی که ازت ببینه، پوزخند میزنه و میگه:
" خیر سرت دانشگاه رفتی😏 ولی هنوز چیزای ساده رو بلد نیستی؛ بیا چند تا دیپلمه نشونت بدم که چجوری زندگیشونو میچرخونن. "😏
(قطعا الان نمیخوام بگم دانشگاه رفته ها، مزیت دارن به دیپلمه ها! منظورم اینه که حتی اگه تو زندگیت تلاشی هم کردی، اونو به عنوانِ یه نکته ی منفی، میکنه تو چشمت!)
#ادامه_دارد
#تحقیر
@naneebrahim
چند وقت پیش تو جمع بچه های دانشجو بودم....
یکی از بچه ها گفت:
درباره افسردگی بعد از زایمان زیاد شنیدیم...
اما کسی بهمون نگفته بود یه " افسردگیِ بعد از ازدواج"🥲 هم داریم!
البته شاید نشه اسمش رو افسردگی گذاشت... اما برای بعضیا، حالتی شبیه به بحران هویت پیدا میشه!
مخصوصا برای دخترایی که خیلی فعال و برونگران و یهو بعد از ازدواج، سطحِ فعالیت هاشون، کاهش پیدا میکنه!
من همیشه به دخترا میگم بعد از ازدواج، یکهو تمام فعالیت هاتون رو رها نکنید، اوایل سرتون شلوغه، اما بعد از یه مدت ممکنه دچار سردرگمی و حال بد بشید🥲
#ادامه_دارد
@naneebrahim
زنگ زدم به مادر دختر...
گفتم حق تنصیف اموال که خیلی خوبه! چرا نظرتون تغییر کرد؟
گفت: تو کشور ما ضمانت اجرایی نداره!
گفتم: داره! اگه محضری ثبت بشه، داره. شما با چند تا وکیل صحبت کنید!
مادره گفت: این پسر و خانوادش خیلی خوبن. اما چرا کوتاه نمیان؟
مگه دختر ما بیوه است که فقط ۱۴ تا سکه مهریه اش باشه؟😐 دختر من هیچی کم نداره!
قشنگ معلوم بود دوست و آشنا و فامیل، این حرفا رو تو گوشش خوندن☹️
گفتم: دست شما درد نکنه! یعنی ما هم که مهریه مون ۱۴ تا سکه بوده، بیوه بودیم؟😐 باور کنید ما هم چیزی کم نداشتیم! (البته که خانم بیوه هم چیزی کم نداره☹️)
گفت نه ولی خب اونا هم باید کوتاه بیان!
پیشنهاد دادم که به گزینه ی ۱۴ سکه عندالمطالبه و ۱۰۰ تا عندالاستطاعه هم فکر کنن...
گفت با همسرم صحبت میکنم و خبر میدم!
پسر هم هی شکلک 😭😭 میفرستاد که چی شد؟!
تهشم گفت: نذر کردم اگه درست شه، پونصد هزار تومن به خیریه کمک کنم😐 ( واقعا همونجا میخواستم به مادر دختر پیام بدم که کلا قضیه رو منتفی کنه😕😂
باز به خیریه رسید، همه چی تپید؟😕 یهو فقیر و بی پول شدید؟😕)
#مهریه
#ادامه_دارد
@naneebrahim
19.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اپیزود دوم
تو دلم گفتم: من که هیچوقت نمیتونم از پول خیریه برای سفر کربلا هزینه کنم...
ولی اربعین همیشه بانی داره... شاید بتونن برن...
فرداش دو تا از دوستام زنگ زدن: زائر اولی میشناسی؟ میخوام یه نفرو بفرستم کربلا...
به مسئول کاروان زنگ زدم؛ گفتم یه کاروان ۴ روزه هم باشه خوبه! پولمون کمه!
گفت حیفه بعد این همه سال...
بقیه ی پولش مهمانِ ما...
یه هفته ای برن...
میکُشی مرا حسین...😭
#ادامه_دارد
@naneebrahim