سلام ننه
من همیشه فانتزی شوهر خوش صدا داشتم ک بریم مشهد روبرو گنبد بشینیم من سرمو بذارم رو شونش به گنبد نگاه کنیم ایشون بخونه و گریه کنیم
اولین بار ک رفتیم مشهد گفتم میشه بخونی دو خط روضه؟ گفت مگه من مداحم؟ هندسفری بذار گریه کن منم زیارتنامه مو بخونم😁😁
ینی خودم پودر شدم
یه فانتزی دیگه هم داشتم این بود ک وقتی حرف از مردن خودم میزنم بغض کنه و عصبانی بشه که چرا این حرفارو. میزنی
چند شب پیش بهش گفتم آخرشم من میمیرم تو میری یه زن دیگ میگیری میاد از وسایلم استفاده میکنه
واکنشش: خمیازه کشان به طرف تخت رفت و یه خدانکنه که من آخراشم به زور شنیدم گفت و رفت خوابید😂😂😂همینقدر احساسی
#واقعا_همینه😂