تو بگو ...
🔻شعرخوانی پسر فلسطینی در فراق مسجد الاقصی، کنار خواهر مجروحش در بیمارستان والله لن انسى مسجدنا الأق
و چه شاعرانه می شوند جان ها در دل این طوفان...
و چه خطایی کرد بشرِ امروز که فکر کرد هرچه آسایش بیشتری داشته باشد آرامشش هم بیشتر می شود ، گمان کرد هرچه ساکت باشد و گوشه نشین تا ظالمان جهان برایش اخم نکنند همه چیزش حل می شود.
این مردم به دنیا نشان دادند که آرامش، همین جا در دل همین طوفان ها و در مقابل ظلم قد عَلَم کردن هاست.
بگو پسر ، بخوان ، بخوانید که یک دنیا از مُرده بودنِ خودش خسته شده و با همین شعرسراییدن هاست که دارد زنده می شود.
#بیداری
#شاعرانگی
#طوفان_الاقصى
@nanetazeh
6.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را
اول مرا سیراب کن وآنگه بده اصحاب را
من نیز چشم از خواب خوش برمینکردم پیش از این
روز فراق دوستان شبخوش بگفتم خواب را
هر پارسا را کآن صنم در پیش مسجد بگذرد
چشمش بر ابرو افکند باطل کند محراب را
من صید وحشی نیستم در بند جان خویشتن
گر وی به تیرم میزند اِستادهام نُشّاب را
مقدار یار همنفس چون من نداند هیچکس
ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را
وقتی در آبی تا میان، دستی و پایی میزدم
اکنون همان پنداشتم دریای بیپایاب را
امروز حالا غرقهام تا با کناری اوفتم
آنگه حکایت گویمت درد دل غرقاب را
گر بیوفایی کردمی یَرغو به قاآن بردمی
کآن کافر اَعدا میکشد وین سنگدل اَحباب را
فریاد میدارد رقیب از دست مشتاقان او
آواز مطرب در سرا زحمت بُوَد بواب را
«سعدی! چو جورش میبری نزدیک او دیگر مرو»
ای بیبصر! من میروم؟ او میکشد قلاب را
#شاعرانگی
@nanetazeh