✍#دل_نوشت باورش برایم خیلی سخت بود. محمد دو سالی بود که با سرطان دست و پنجه نرم میکرد و همیشه سعی میکرد تسلیم اش نشود. توی این دو سال هیچ شکوه و گلایه ای نه از خودش و نه از پدر و مادرش ندیدم. بلکه صبر و روحیه بالای مادر و پدرش ستودنی بود. نمونه بارز "المومن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه". امروز دایی سر نعش پسرش، این شعر را بلند بلند خواند 🔹جوانان بنی هاشم بیایید 🔸علی را بر در خیمه رسانید 😭 باز خدا رو شکر تنت سالم بود، محمدجان! من نمیدانم حال و روز ابی عبدالله علیه السلام سر نعش اِرباً اِربا جوان رعنایش -که اشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسول الله بود-، چه بود؟!بی خود نبود که داغ علی کمرت را خم کرد و اگر زینب سلام الله علیها نبود، معلوم نبود چه بر سر زینت دوش نبی می آمد... تازه این یکی از داغها سبط رسول خدا در روز عاشورا بود. 😔 امان از دل حسین!! 👌👌آری همه این ها قرار است به ما بگوید:کل من علیها فان و یبقی ذو الجلال و الاکرام؛ همه میرویم و اوست که تنها باقی است. پس به هیچ دل نبند!