✍️ #حکایت
⭕️ فرزند #شهید_مصطفی_اردستانی می گوید:
🔸روزهای چهارشنبه با دوستانش به کلاس درس یکی از شخصیت های مذهبی می رفتند. در آخرین چهارشنبه با ماشین اداره رفت.
یکی از دوستانش گفت:
«چی شده حاجی؟ با ماشین اداره آمدی؟»
پدرم گفت: «برای آخرین بار، اشکالی نداره.»
🔹در روزهای آخر، هر کسی را می دید، حلالیت می طلبید. صبح پنجشنبه، یعنی همان روزی که شهید شد، در آستان در قرار گرفت و گفت:
«منیر، اعظم، مریم، بیدار شوید! من رفتم.» و چندین بار این جمله را تکرار کرد. در میان خواب و بیداری چشم هایم را باز کردم و گفتم: «خداحافظ بابا!»
🔸ای کاش می دانستم این بار رفتنش فرق می کند. اما آخرین جمله اش را فراموش نمی کنم.
«بیدار شوید! من رفتم. بیدار شوید!»😭
🌹با صلواتی #شهداء را یاد کنیم. 🌹
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
🆔 @nardeban_sooud