eitaa logo
❣️انــارســتــان عــᰔᩚــشـــق❣️
942 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
272 ویدیو
0 فایل
شاعرمهین‌اسدی‌آسترکی ناردهدر_دخترانار 💓 #لربختیاری_هم‌طایفه‌شهیدسلیمانی 💓 #کوه‌زاده‌عشایر 👇 ✅ #توانبخش_درمانگربیماران‌استثنایی ✅ #ارشدفقه‌وحقوق ✅ #روانشناس ✅ #علوم‌تربیتی 👇 باران‌عشق @love_rain1 شـــــاعرشـو @shaer_sho ❣️❣️
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹 شبی سر سردرآورد از _ _ میان دِیـْر نصـــرانی نمی شد باورش راهب مگر شب وقت خورشید‌ست؟! 🖍 ✍ بـداهـہ‌ 🖍 ═════●⃟ ✿ ⃟●᪥᪥᪥════ 💐 @nardohdar1 ✍ 💐 @nardohdar1 ✍ ═════●⃟ ✿ ⃟●᪥᪥᪥════
🌹🌹 شبی در دِیْـر تابیدی خبر پیچید در عالم که راهب ؛ شد مسلمانت کلیسا ؛ شد حسینیه 🖍 ✍ بـداهـہ‌ 🖍 ═════●⃟ ✿ ⃟●᪥᪥᪥════ 💐 @nardohdar1 ✍ 💐 @nardohdar1 ✍ ═════●⃟ ✿ ⃟●᪥᪥᪥════
🌹🌹 نوشته دست عبّاسش به یک دیوارِ کهنه‌دِیْـر شفیعی نیست قومی را_ _که کشته عشق احمد را 🖍 ✍ ۷شهریور۱۴۰۱ 📜 از کتب شیعه و سنی روایت شده است که: حاملان آن سر مقدّس در اول منزل ؛ در کهنه‌دیری که فرود آمدند به شرب و نشاط نشسته بودند که دستی بر دیوار پدیدار شد، که قلمی آهنین داشت و به رنگ خون نوشت: أ ترجو أمّــة قتلت حســـيناً شفاعة جدّه يوم الحسـاب فلا والله ليس لهم شفيع و هم يوم القيامة في العذاب و قد قتلوا الحسين بحكم جور و خالف حكمهم حكم الكتاب آيا آن رژيم و آن امتی كه حسين عليه السلام را كشته اند، اميد شفاعت از جد گرانقدرش را در روز حسابرسي دارند؟! نه، به خداي سوگند كه براي چنين مردمی شفاعتگري نخواهد بود؛ و آنان در روز رستاخيز در عذاب سهمگين خدا گرفتار خواهند بود. آن امت؛ حسين عليه السلام را به فرمان ستم و ستمكاران كشتند و فرمان و كارشان مخالف فرمان قرآن و آورنده ي قرآن بود. 🔺 بيم و هراس آنها را گرفت و از آنجا کوچ کردند! 📚 : کتب شریف 🔻 📗 «دمع السجوم» ص۴۷۶ 📗 بحار، ج۴۴، ص۲۲۴. 📗 معالي السبطين، ج۲، ص ۱۲۶. 🖍 به انارستان عشق بپیوندید❣ ᯽اشعارشاعرمهین‌اسدی‌آسترکی ┣━━━✦‌✦‌❀✦‌✦‌━━━┫ 𖠢➜ @NARDOHDAR1 ᰔᩚ❤️‍🔥 𖠢➜ @NARDOHDAR1 ᰔᩚ❤️‍🔥 ┣━━━✦‌✦‌❀✦‌✦‌━━━┫ ❤️‍🔥 𝐉𝐎𝐈𝐍 ☝️❤️‍🔥 ●●●●●●●●●●●●●●●●●●●
تو که نازِت دل از هر شاه برده فریبِ چشمتو ؛ روباه خورده دو تا اَبروت میگه پای عشقت هزار آهوی خاطرخواه ؛ مُرده 🖍 ✍ بــداهـــہ‌ 🖍 ✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬۰•●✿ 💐 @nardohdar1 ✍ 💐 @nardohdar1 ✍ ✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬۰•●✿
❤️ ؟ (به زبان محلی لری و البته مخلوط با فارسی برای راحت فهمیدن زبان توسط مخاطبین عزیز و حرکت گذاری شده و توضیحات آخر پست) ━⊰♧❀🌸❀‌♧⊱━ ننه زهرا ! تفنگـُوم کو؟؛ برُم جنگ که خالو اومد ُو خاتون‌ُِمه بُرد تونِه قرآن ولـُـوم کن راهه وا کن نمی بینی که ایلِش جون‌ُِمه بُرد؟ ننه زهرا ؛! یتیمُم خا درسته مگه بچه یتیما دل نِدارِن؟ چرا ایلـِش به مُو هی زور میگه؟ چرا هی توی کارُم نَه میارِن؟ اگه کاکا کیانُ‌م واسه ماه‌بس بِـرارِ مادرِ خاتونه کشته (۱) چرا باید که عشق ما فدا شه؟ چرا باید دل ما شه بِرِشته؟ چقد هی کدخدا بردیم سی‌شون(براشون) محل به ریش سفیدا هم نِدادِن ننه کار از وساطت هم گذشته نصیبِ ایل‌مون کم غم نِدادِن چقد رفتیم امامزاده، کیان رو به آقاسیّدعبّاسش سپردیم که با قرآن به ایلش رفت ُو برگشت پَتیری جز نـَه، از سفره‌ش نخوردیم(۲) ننه زهرا ببین مُو مثل بابام قوی‌یُوم غیرتی‌یُِوم پابه‌جنگـُم بگو تا ایل مُو ؛ تا ایل خاتون بفهمِن پایِ ناموسـُم زرنگـُم اتاقـُو زیر و رو کِردُم نبودِش(نِبیدِش) ننه کو اون تفنگ شیرعلیخان؟ می دونُم قایمش کِردی ؛ بیارش تو رُو به پیر ُو پیغُمبر به قرآن قسم به قبر بابا قول میدُم نره دستـُم به ماشه تا که میشه می دونـُم واسه مُو زحمت کشیدی به قربونِ دلت که ریشْ ریشه ننه‌ مُو دختر خالو رُو میخوام دلـُم لَک زِیْ ( زد) برای نازِ خندَه‌ش خودش هم پیش ایلش پیش خالو به مُو گفت عاشقت هستُم سیاوش ننه زهرا خودت گفتی که بابام علیخان؛ مرد جنگیه ؛ شهیده تو گفتی واسه دین ُو خاک ُو ناموس یه مرد غیرتی جونش رُو میده ننه زهرا امون از این یتیمی دلـُوم تنگه برا بابا عزیزُم دعا کن تا که خاتونِه بیارُم که (خون)خینِ ایلِ خالومِه نریزُم زبونـُوم لال اگه ایلش نزاره که تا خاتونـُومهِ خونـُه‌م بیارُم ننه دیوونه میشـُم جنگ میشه ننه مُو تابِ دوریشه نـِدارُم تفنگـُو دیدُمِش ؛ لا رختِ‌خواباس ننه ول کن تفنگه ؛ قول میدُم که تنهایی نـرُم ایلش به مولا میانْ با مُو صَمد ؛کاکاحمیدُم ننه زهرا بیا دستامِه ول کن دعا کن یا بِرُم ایلش بمیرُم وُ یا هر جوریه از دست گرگا مُو حقّ عشق خاتونِه بگیرُم ننه ! خاتون مُو خیلی قشنگه ننه ! خاتون حسابی مهربونِه کِسی غیرِ مُو ، نی در شأنِ خاتون (۳) کسی هم قدرِ مُو ، قدرش نِـَدونِـه ننه ! چشمای خاتون سبز رنگه لباش سرخ اناری، شوخ ُو شنگه ننه ! چادر نمازش نور میده لیاقت داره مرد واسش بجنگه ننه ! موهای خاتون گندمیه حسابی اهل درکه ؛ مردمیِ‌ه نگاه با حیا داره به هر کس گمونُوم جدّ چشمونش قُمیِ‌ه لپش گلگونه وُ مو رنگ پاییز دلش مثل بهشت از عشق لبریز نباید چشم هر کس وا به او شه به پا باید کنُـم یک فتحِ تبریز بِده اون برنُوکوتامِه بزن کِل که مُو یه تازه دومادُم به شادی بکن شیرت حلالـُم ؛ دس‌مریزاد زنی ُو غیرتُو یادِ مُو دادی ننه زهرا تو که قرآنِه حفظی بخون یه آیت الکرسی ُو چارقل برو ایلــُـو خبر کن بِیت بخونین ببر رو به خدا دستِ توکّل ننه زهرا توسّل کن به پنج‌تن مُـونِـه از زیـر قرآنت بکن رد یه کاسه اُوْ(آب) بریز پشت قدم‌هام مُو میرُم تا نـِگــُن از شیر تو بد ننه ! خاتون یه بار شیشه داره عرق از صورت نازش می‌باره گمونم که پسر باشه بگو بِش که اسمش رو علی‌مردان بزاره ننه زهرا ؛ بهشتوم زیر پاته بهِل تا که کف پاته ببوسُم(۴) بریزُم یه دل سیر اشک هامه(حَرس‌هامه) برُم دنبال او تازه عروسُم ننه شُوْ خُوْ(خواب) دیدُم شیرعلی‌خان(۵) مُونِه کـِردِه بغل میخاد بِـرُم باش یه باغ سبز واسه مُو خریده میگه باید بشه کـُر(پسر) مثلِ باباش ننه آسیّدعبّاس صبح می گفت که باغ سبز ، تعبیرش بهشته اگه خین مُونِه ریختن بدون که_ _علی هست عاشقِ آجی فرشته یه وقتی نه نیارین توی راهش علی کاریه؛ غیرت داره مَرده ننه دشتُو ببین که مـِهْ گرفتِش سیاوَش میره شاید برنگرده ننه زهرا اگه مُردُم ؛ به قبرُم تفنگ ُو شیرِ سنگی‌مِه بزارین حلالـُم کـن اگه تنهات هِـشـتـُم (۶) سرِ قبرِ مُو خاتونِـه بیارین 🖍 خالو : دایی . مرد هایی که فامیل مادری هستند. بِرار : برادر پَـتیر : نان محلی نی : نیست بِهِل : بگذار شُو : شب خین : خون زِیْ : زد کـــُـر : پسر هِـشـتـُم : گذاشتم 🖍 ╔═══⊰❀🌸❀⊱═══╗ ║ @nardohdar1 ✍ ║ @nardohdar1 ✍ ╚═══⊰❀🌸❀⊱═══╝
دل از هر شیر خواهی‌بُرد🦁 با روباهِ چشمانت🦊 هزار آهوی وحشی هست🦌 خاطرخواهِ چشمانت تویی که شاهِ عقلم را🤴 به جامِ سفسطه کُشتی!🍷 چراغ راهِ عالِـم ها شده گمراهِ چشمانت 👁👁 🖍 ✍ بــداهـــہ‌ ۱۳ شهریور ۱۴۰۱ 🖍 ✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬۰•●✿ 💐 @nardohdar1 ✍ 💐 @nardohdar1 ✍ ✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬۰•●✿
دو چشمونِت ؛ دو کندوی عسل‌دار لبانِت هم شـــــراب ناب داره نمی دونی که با آغوش گرمت چِقد فصلِ زمستون، خواب داره 🖍 ✍ بـــــداهـــــہ‌ 🖍 ╔═══⊰❀🌸❀⊱═══╗ ║ @nardohdar1 ✍ ║ @nardohdar1 ✍ ╚═══⊰❀🌸❀⊱═══╝
❤️ گاهْ خیرَست ُو گاهْ شر؛ عشق‌ست نقطه ضعفِ بنی بشر؛ عشق‌ست وقتِ بدخُلقی ُو خطای عقل چه کسی می‌زند تَشَر؟ عشق‌َست ثمرش؛ گاهْ کوریِ عقل‌ست بس‌که مکّار ُوفتنه‌گر، عشق‌ست می‌کـُند گاهی امتحان؛ گاهی_ _راهِ چشمِ هدف‌نگر؛ عشق‌ست گاهْ اصلاً تمام مقصدِماست گاهی آن یار همسفر عشق‌ست گرچه ذاتاً چراغِ راهنماست سـیـبِ گمراهیِ پدر عشق‌ست اینکه بد، خوب میشود یعنی_ _ناخدای قضاقَدَر عشق‌ست گاهْ اصلاً صلاح نیست وصال بزنی سخت بال‌ُوپر؛ عشق‌ست می‌دَوی ُو نمیرسی؛ چه غمی؟ همّت از ما؛ حسابگر عشق‌ست دربزنگاهْ آن‌کسی که رسد_ زود به دادِ چشم تر؛ عشق‌ست جمع ضدّین ِتلخ ُوشیرین ُو_ _رو به شمشیرها سپر عشق‌ست اشتباهاً زیاد می‌گویند: هوسِ مردِ هرزه‌سر، عشق‌ست هست آسان در إبتدا حتّی_ _کار هر خامِ رهگذر عشق‌ست برَوی تاکمی جلوتر ازاین_ _کوه ُو دریای پرخطر عشق‌ست گاهْ راهِ بلندِعرفان را گامِ کوتاه ُومختصر عشق‌ست پای لنگ عمل چرا داریم_ این همه ادّعا اگر عشق‌ست؟! ادّعا کرده‌ها اسیر ترند انتقامی شدیدتر، عشق‌ست دل، درخت‌ست ُوسایه‌ی نجّار تبرِ روی این کمر عشق‌ست شاعران را کـُنـَد سپهسالار شاهِ این قشر خوش‌هنر عشق‌ست گاهْ باران نم نمی به بهار گاهْ طوفانِ دردسر عشق‌ست لاف ُو ترس ُوچرا، وَلی ،شایَد اینهمه دُوبه‌شک مگر عشق‌ست؟! ای که دنیادلی! بدان که فقط_ کار یک شیر پُرجگر عشق‌ست گیجِ عشق توام نمی‌فهمم_ که به سودست؟یا ضرر، عشق‌ست؟ تاهمین‌حد رسیده درکم که گاهْ خیرست ُو گاهْ شر؛ عشق‌ست 🖍 ✍ بداهه 🖍 ━━━⊰❀🌸❀⊱━━━ ☘ @nardohdar1@nardohdar1 ━━━⊰❀🌸❀⊱━━━