❤️ #عاشقانه_تفنگــُمکو؟
(به زبان محلی لری و البته مخلوط با فارسی برای راحت فهمیدن زبان توسط مخاطبین عزیز و حرکت گذاری شده و توضیحات آخر پست)
━⊰♧❀🌸❀♧⊱━
ننه زهرا ! تفنگـُوم کو؟؛ برُم جنگ
که خالو اومد ُو خاتونُِمه بُرد
تونِه قرآن ولـُـوم کن راهه وا کن
نمی بینی که ایلِش جونُِمه بُرد؟
ننه زهرا ؛! یتیمُم خا درسته
مگه بچه یتیما دل نِدارِن؟
چرا ایلـِش به مُو هی زور میگه؟
چرا هی توی کارُم نَه میارِن؟
اگه کاکا کیانُم واسه ماهبس
بِـرارِ مادرِ خاتونه کشته (۱)
چرا باید که عشق ما فدا شه؟
چرا باید دل ما شه بِرِشته؟
چقد هی کدخدا بردیم سیشون(براشون)
محل به ریش سفیدا هم نِدادِن
ننه کار از وساطت هم گذشته
نصیبِ ایلمون کم غم نِدادِن
چقد رفتیم امامزاده، کیان رو
به آقاسیّدعبّاسش سپردیم
که با قرآن به ایلش رفت ُو برگشت
پَتیری جز نـَه، از سفرهش نخوردیم(۲)
ننه زهرا ببین مُو مثل بابام
قوییُوم غیرتییُِوم پابهجنگـُم
بگو تا ایل مُو ؛ تا ایل خاتون
بفهمِن پایِ ناموسـُم زرنگـُم
اتاقـُو زیر و رو کِردُم نبودِش(نِبیدِش)
ننه کو اون تفنگ شیرعلیخان؟
می دونُم قایمش کِردی ؛ بیارش
تو رُو به پیر ُو پیغُمبر به قرآن
قسم به قبر بابا قول میدُم
نره دستـُم به ماشه تا که میشه
می دونـُم واسه مُو زحمت کشیدی
به قربونِ دلت که ریشْ ریشه
ننه مُو دختر خالو رُو میخوام
دلـُم لَک زِیْ ( زد) برای نازِ خندَهش
خودش هم پیش ایلش پیش خالو
به مُو گفت عاشقت هستُم سیاوش
ننه زهرا خودت گفتی که بابام
علیخان؛ مرد جنگیه ؛ شهیده
تو گفتی واسه دین ُو خاک ُو ناموس
یه مرد غیرتی جونش رُو میده
ننه زهرا امون از این یتیمی
دلـُوم تنگه برا بابا عزیزُم
دعا کن تا که خاتونِه بیارُم
که (خون)خینِ ایلِ خالومِه نریزُم
زبونـُوم لال اگه ایلش نزاره
که تا خاتونـُومهِ خونـُهم بیارُم
ننه دیوونه میشـُم جنگ میشه
ننه مُو تابِ دوریشه نـِدارُم
تفنگـُو دیدُمِش ؛ لا رختِخواباس
ننه ول کن تفنگه ؛ قول میدُم
که تنهایی نـرُم ایلش به مولا
میانْ با مُو صَمد ؛کاکاحمیدُم
ننه زهرا بیا دستامِه ول کن
دعا کن یا بِرُم ایلش بمیرُم
وُ یا هر جوریه از دست گرگا
مُو حقّ عشق خاتونِه بگیرُم
ننه ! خاتون مُو خیلی قشنگه
ننه ! خاتون حسابی مهربونِه
کِسی غیرِ مُو ، نی در شأنِ خاتون (۳)
کسی هم قدرِ مُو ، قدرش نِـَدونِـه
ننه ! چشمای خاتون سبز رنگه
لباش سرخ اناری، شوخ ُو شنگه
ننه ! چادر نمازش نور میده
لیاقت داره مرد واسش بجنگه
ننه ! موهای خاتون گندمیه
حسابی اهل درکه ؛ مردمیِه
نگاه با حیا داره به هر کس
گمونُوم جدّ چشمونش قُمیِه
لپش گلگونه وُ مو رنگ پاییز
دلش مثل بهشت از عشق لبریز
نباید چشم هر کس وا به او شه
به پا باید کنُـم یک فتحِ تبریز
بِده اون برنُوکوتامِه بزن کِل
که مُو یه تازه دومادُم به شادی
بکن شیرت حلالـُم ؛ دسمریزاد
زنی ُو غیرتُو یادِ مُو دادی
ننه زهرا تو که قرآنِه حفظی
بخون یه آیت الکرسی ُو چارقل
برو ایلــُـو خبر کن بِیت بخونین
ببر رو به خدا دستِ توکّل
ننه زهرا توسّل کن به پنجتن
مُـونِـه از زیـر قرآنت بکن رد
یه کاسه اُوْ(آب) بریز پشت قدمهام
مُو میرُم تا نـِگــُن از شیر تو بد
ننه ! خاتون یه بار شیشه داره
عرق از صورت نازش میباره
گمونم که پسر باشه بگو بِش
که اسمش رو علیمردان بزاره
ننه زهرا ؛ بهشتوم زیر پاته
بهِل تا که کف پاته ببوسُم(۴)
بریزُم یه دل سیر اشک هامه(حَرسهامه)
برُم دنبال او تازه عروسُم
ننه شُوْ خُوْ(خواب) دیدُم شیرعلیخان(۵)
مُونِه کـِردِه بغل میخاد بِـرُم باش
یه باغ سبز واسه مُو خریده
میگه باید بشه کـُر(پسر) مثلِ باباش
ننه آسیّدعبّاس صبح می گفت
که باغ سبز ، تعبیرش بهشته
اگه خین مُونِه ریختن بدون که_
_علی هست عاشقِ آجی فرشته
یه وقتی نه نیارین توی راهش
علی کاریه؛ غیرت داره مَرده
ننه دشتُو ببین که مـِهْ گرفتِش
سیاوَش میره شاید برنگرده
ننه زهرا اگه مُردُم ؛ به قبرُم
تفنگ ُو شیرِ سنگیمِه بزارین
حلالـُم کـن اگه تنهات هِـشـتـُم (۶)
سرِ قبرِ مُو خاتونِـه بیارین
🖍 #مـهیناسدیآسـترکی_ناردُهْدَر
خالو : دایی . مرد هایی که فامیل مادری هستند.
بِرار : برادر
پَـتیر : نان محلی
نی : نیست
بِهِل : بگذار
شُو : شب
خین : خون
زِیْ : زد
کـــُـر : پسر
هِـشـتـُم : گذاشتم
🖍 #کپیبـاذکرمـنـبـع
╔═══⊰❀🌸❀⊱═══╗
║ @nardohdar1 ✍
║ @nardohdar1 ✍
╚═══⊰❀🌸❀⊱═══╝