زمزمه میکردم " من نمازم تو رو هر روز دیدنه " و جدّی نماز من دیدنِ تویِ مخلوقِ نازِ خدائه که موهبته. حالا بیشتر از هر وقت من " نیازم تو رو هر روز دیدنه ".🩸
ء. فاطمه درست میگفت، میگفت هر وقت حال نرگس بد باشه لاک میخره.
عزیزم، همه پولام تموم شد از بس لاک خریدم و خیلی " درد به استخوان رسید وصل دوا نمیکنی " اَم، نمیخوای دوا کنی؟🩸
ء
آخر سال شد جانم لطفاً سریعاً، عاجزاً، التماساً " دست بگیر دست مرا تا که نور وصل، بیوفتد در میان شب و روز انتظار " چون ما آدمیزندهای خیلی " طومار طولانی انتظار " هستیم جانم.
لطفاً دست بجنبون
۲۸ امین روز اسفنده و ویگن میخونه " دلم میون سینم به خون نشسته " پنجره بازه، سرما اذیتم نمیکنه، امّا عزیزم خیلی " دیگه دنیا برا من تاریکه " اذیتم میکنه.
آدمیزاد طفلکی
عزیزم. هیچکدوم از ما بعد یه فروپاشی نمردیم.
اصلاً غم با درجه شدید " پذیرفتن " رو به همراه داره.
فکر کن، [ پذیرفتن ]. در حالی که خورده شیشههات و داری جمع میکنی زیر لبت میگی " پیش میاد به هر حال ".
و هر چی میگذره سِر تر میشی
در واقع عزیزم ما بعد هر فروریزی و فروپاشی روانی نمردیم، سرخوشتر شدیم. :)))))
/ نرگس - بیست و نهِ اسفند صفر سه /