ء
آخر سال شد جانم لطفاً سریعاً، عاجزاً، التماساً " دست بگیر دست مرا تا که نور وصل، بیوفتد در میان شب و روز انتظار " چون ما آدمیزندهای خیلی " طومار طولانی انتظار " هستیم جانم.
لطفاً دست بجنبون
۲۸ امین روز اسفنده و ویگن میخونه " دلم میون سینم به خون نشسته " پنجره بازه، سرما اذیتم نمیکنه، امّا عزیزم خیلی " دیگه دنیا برا من تاریکه " اذیتم میکنه.
آدمیزاد طفلکی
عزیزم. هیچکدوم از ما بعد یه فروپاشی نمردیم.
اصلاً غم با درجه شدید " پذیرفتن " رو به همراه داره.
فکر کن، [ پذیرفتن ]. در حالی که خورده شیشههات و داری جمع میکنی زیر لبت میگی " پیش میاد به هر حال ".
و هر چی میگذره سِر تر میشی
در واقع عزیزم ما بعد هر فروریزی و فروپاشی روانی نمردیم، سرخوشتر شدیم. :)))))
/ نرگس - بیست و نهِ اسفند صفر سه /
هی دارم آخرینا رو ثبت میکنم.
آخرین روز از صفر سه
آخرین بغل صفر سه
آخرین بوس صفر سه
آخرین پیشی نازنازی کردن صفر سه
آخرین خرید صفر سه
ولی با این وجود هنوز باورم نشده که صفر سه تموم شد.