به نظرم تجربه کردن چیزی که به خاطرش کلّی دعا کردی، چلّهی شونصدتا دعا رو برداشتی، به صد و بیست و چهارهزار پیامبر متوسل شدی، دربارهش با کائنات حرف زدی، قانون نوشتن رو روش پیاده کردی و چه و چه و چه خیلی خیلی عجیبه. هی با خودت میگی واقعاً شد، یعنی شد؟ خوابم یا بیدار؟
ندومبه ولی واقعاً یه احساس صد از صدیه.
نرگِث
به نظرم تجربه کردن چیزی که به خاطرش کلّی دعا کردی، چلّهی شونصدتا دعا رو برداشتی، به صد و بیست و چها
نه صد از صد نه. واقعا بیلیون از صد، چمیدونم شایدم بینهایت از صد
امروز به این نتیجه رسیدم بیشترین اوقاتی که غم حمله میکنه بهت و هجمه میآره و خرِتو میگیره وقت بیکاریته. واگرنه اگه وقت سر خاروندن نداشته باشی غم غلط کرده به تو سر زده، کارا مگه مردن؟
امروز تقریباً روز ۵ امیه که به جز مسیر خونه تا درمونگاه و درمونگاه تا خونه جای دیگهای نرفتم، و هم امشب و هم دیشب و هم شبای قبل داشتم فکر میکردم چهقدر آدم غمزده و مغمومی هستم. واقعاً تو خونه بودن آدما رو دیوانه میکنه.
4.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راننده ماشینش بوی آشنا میداد، صدای چاووشی.
واقعاً اقا به به.
تازه اسم عطرشم گفت.