مجلسِ روضهٔ ملا باجیُ که آقا سید مقتل میخوندهَ رو نگفتم؟ دختر فلان همسایه وُ بهمان همسایه که سرُ دست میشکونن برای چایی دادنُ چی؟ گفتم؟
کوچههایِ بلوارِ امینُ که پرچم سیاه از این سر تا اون سر بویِ یاسُ پیچونده تو کوچه چی گفتم؟
همین الان بارُ بندیلتُ ببندُ برو عماریاسرِ قم تا شاهد باشی این پیشآمدهایِ نیشکرُ.
اینکه پودر شد رفت اون صمیمتِ مادر دختری بینِ منُ شما به کنار.
چرا محیطُ انقدری سفتُ سختش کردین؟
آب اینجا یخ میبنده.
خورشید که اومد وسطِ آسمون، اندی باید کفِ سرِ مارو نشونه بره که انقدری گیجُ منگ میزنم.
این کادو میتونه یکی دو پاراگراف از کتابِ مورد علاقه یا عکس از بابونه یا سنتورزنی یا نقاشی باشه.
* پررویی زیاد بخشیده شه.
قلب پرنور.
نرگِث
این کادو میتونه یکی دو پاراگراف از کتابِ مورد علاقه یا عکس از بابونه یا سنتورزنی یا نقاشی باشه. * پ
خیلی خیلی بهینه فکر میکنمُ این ریختُ پاشا رو نچسبونید بیخِ ریشِ ما که چه و چه و چه.