کمکم دارم وفق میدم خودمُ با تنهایی تو محیطِ مدرسه.
حوصله سر بره اما کاچی به از هیچی.
دردها بالاتر میرود و دل غمناكتر؛ بیمت نباشد ای بشر، سر اعجاز میآید با ردایِ نبی و ذولفقارِ علی.
نرگسخاتون | بداههطورُ خیلی خیلی فشرده
کماکان چشممُ خشكِ در کردم تا زودتر از موعد دریافت کنم این کادو ها رو.
ببخش دختر این میزان از پرروییُ.
لبخندِ پتُ پهن*
فکر کنم اینجا داره به تاریخِ اتقضا نزدیكتر میشه
همچُنین اکانتِ سهسالهم.
* دل کندنُ از شما بلد نیستم.
متأسفم از این بابت.
یحتمل که باید بارُ بندیلِ رفتن دستُ پا کنم
غمانگیزه.
از طرفی یه مانعِ گنده سبزِ راهمه، میسپرم خودمُ به قاصدك
تا درودی دیگر به درود
* دیده پر فروغ
دختریوها، سپردمتون دستِ نسیم.
این تنُ بپوشونین تا فردا پس فردا اِل نشینُ بِل.
از سمتِ نرگسی با موشك پرت شه سمتِ شما*