فکر کنم اینجا داره به تاریخِ اتقضا نزدیكتر میشه
همچُنین اکانتِ سهسالهم.
* دل کندنُ از شما بلد نیستم.
متأسفم از این بابت.
یحتمل که باید بارُ بندیلِ رفتن دستُ پا کنم
غمانگیزه.
از طرفی یه مانعِ گنده سبزِ راهمه، میسپرم خودمُ به قاصدك
تا درودی دیگر به درود
* دیده پر فروغ
دختریوها، سپردمتون دستِ نسیم.
این تنُ بپوشونین تا فردا پس فردا اِل نشینُ بِل.
از سمتِ نرگسی با موشك پرت شه سمتِ شما*
صبح شده؟ آفتابخانوم رخ نشون نداده ولی، حالا گذر کن دختر.
صبحت بخیر( کشیده بخون خاتون*)