بغضِ گندهٔ تو حنجره وُ انقباض ماهیچهها رو که استرس داره از پا درش میارهَ رو کجای دلم جا بدم؟
کم اوردم اوستا.
نرگِث
[ بسمالله ] روزِ آن هفده ساله را که بوَد عزیزِ رضا، روزِ خود بدان. ما نیز در میلادِ چُنین مولود جش
دخترایِ نرگس
اگه ارومیهاید دریغ نکنید برایِ اومدن.
نرگس چشم به راهتونه.
تك به تكُ کلی میکنمُ دخترایِ نرگسی، بازم روزتون مبارك.
فکر کنم لازم بود سوایِ یه متنِ بلندبالا صمیمیتُ اینطوری برقرارترتر کنم.
* نرگس دوستتون داره خیلیُ بابونه با رایحهٔ گلاب تقدیمتون.
خاتونایِ من
غمُ غصهَ رو ببوسیدُ بزارید کنارُ امروزُ اختصاص بدین برایِ خودتون.
گل بچینید برایِ دلتونُ دسته گلش کنید.
نوشیدنیُ مهمون خودتون کنید.
جامهٔ رنگیرنگی به تن بزنید.
سرخآب سفیدآب؟ دخترا از قلم نندازینش.
نرگِث
تگرگُ بارونُ هدیهٔ الهیُ خیسِ خیس شدنِ محض*
خیر سری رفتیم تجمع دخترایِ حاجقاسمُ اینچُنینی پذیرایی شدیم.