نرگِث
تگرگُ بارونُ هدیهٔ الهیُ خیسِ خیس شدنِ محض*
خیر سری رفتیم تجمع دخترایِ حاجقاسمُ اینچُنینی پذیرایی شدیم.
پینوشتُ پین کنم که بنوش این فنجونِ زهرمارُ که فردا از شانسِ درخشان امتحانم افتادیم*
نرگِث
بیا اَی دلِ غافل که رفت این اردیبهشت.
کاسهَ رو مملوءِ اشكِ دیده نکردم که راهی شه وُ سال بعد پر بارتر بیاد.
به درود اردیبعشقِ زیبا، به درود.