ایتا - نرگِث

پی‌نوشتُ پین کنم که بنوش این فنجونِ زهرمارُ که فردا از شانسِ درخشان امتحانم افتادیم*

331 مشاهده16:30

نرگِث

سنگِ بارونُ به سینه می‌زدمُ آسفالت شدم.
* اشكِ گلوله‌ایُ ببینُ لبخندُ فاکتور بگیر.

337 مشاهده17:28

نرگِث

بَه؛ صبح‌تون به کام.

331 مشاهده01:47

نرگِث

همین الانُ همین لحظه.
زنده‌م.

332 مشاهده03:49

نرگِث

عرقِ سردِ رو تیرهٔ کمر خبر از یه رعشهٔ طویلُ گنده‌منده می‌ده.

315 مشاهده06:03

نرگِث

بیا اَی دلِ غافل که رفت این اردی‌بهشت.

313 مشاهده06:05

نرگِث

بیا اَی دلِ غافل که رفت این اردی‌بهشت.

کاسهَ رو مملوءِ اشكِ دیده نکردم که راهی شه وُ سال بعد پر بارتر بیاد.
به درود اردیبعشقِ زیبا، به درود.

334 مشاهده06:05

نرگِث

بَه.
می‌شه بی‌راهه رفتنُ آبدار ببوسیدُ بزارید کنارُ درموردش اظهار نظر کنید؟
یه دودوتا چهارتاییُ برقرار کنیمُ رفتارِ مختصِ طلابُ بزاریم کفِ سینیِ ارزیابی.
* ممنونِ ممنونم.

346 مشاهده13:56

نرگِث

سنجاق پیغام

17:04

نرگِث

ممنونم مثلِ همیشه دخترا*
چای‌نباتُ که هورت کشیدین نخود نخود هرکه رود خانهٔ خود.
* چاخلصاتِ خیلی‌خیلی.

364 مشاهده17:58

نرگِث

سلامُ می‌پذیرید؟ هرچند غیرِ موعدِ مقرر*

1 مشاهده05:08

نرگِث

نوش کن این فنجونِ صبرُ.
تموم می‌شه این تاکتیكِ پدردرار*

1 مشاهده07:50

مطالب بعدی

پرسش‌ها

قوانین

داغ‌ترین‌ها

چندسکویی