[ شنا، ممنوع ]
- عذرخواهم در افکار شنا کردم، عذرخواهم سرکار.
تابلویی را که نصب کردید بر جویآبی باریك که عمقش تا پاشنهٔ پا نمیرسید دیدیم.
احتمالاً مقصودتان مسئلهای بزرگتر بود، افکار؟ مسائل؟
- نرگسخاتون | ادامه دار *
هوای گرم
خستگیِ مفرط
کلافگی
بیثباتیُ
همهٔ اینا، میتونه قدُ قامتُ زمینگیر کنه
* میگی نه؟ نگاه کن
هدایت شده از خاورمیانهزدگی
قدرت تخیل و پردازش ذهنیم جدیداً حالت استپگونهای به خودش گرفته
آینهٔ کثیف؟ عزیزم محتوایِ این دوتا میگه دههٔاول کلِ ماجرا نیست، ما صفر در پیش داریم[ سرقت ادبی از الون ]
گاهاً تصاویر لب سخن را با انسان آغاز میکند.
آسمان حال گریانش را، سبزهزار حال رشدش را و انسانها گاهگداری برگهای از تظاهر بر پیشانی میچسبانند تا احوال تقلبی را بر مردم قالب کنند.
ایهاالناس، ما داستانهای واقعی شما را دوست داریم.
- نرگسخاتون
هدایت شده از بیرون پراکنی درونییاتم!
سلاماً علی من کانوا سنداً للجمیع
و عند وحدتهم لم یجدوا کتفاً؛
هدایت شده از نرگِث
خیلی میخواستم نظارهگر باشم.
نباید، نباید اینها اینجا گفته بشه.
این ادبیاتِ کودکانه این ادبیاتِ پیش پا افتاده نشأت از درد قلب دارن.
[ تاریخ تکرار میشود ]
هلهله وُ پایکوبیِ زنانِ شام به تکرار روی اورده
* دهنِ بسته
پینوشت: لطفاً به موقعِ انتشار ویدئوهایِ اینچنینی، کمی تأمل کنید تا عادیسازی صورت نگیره؛ گاهاً غایتُ غرض فقط دیده شدنهست فقط اون قبحُ ریختنهَست
[ دیر است برایِ بودن و فغان عشق تو بیفرجام، اینقدر تکاپو، جهد؛ امید و این است پایان؟ من خواب دیدهام مردهام ]
- لیلیث
نرگِث
[ دیر است برایِ بودن و فغان عشق تو بیفرجام، اینقدر تکاپو، جهد؛ امید و این است پایان؟ من خواب دیده
این قسمت، فکر کنم خیلی دوستداشتنیه *
نرگِث
[ شنا، ممنوع ] - عذرخواهم در افکار شنا کردم، عذرخواهم سرکار. تابلویی را که نصب کردید بر جویآبی باری
ادامهٔ شرحشُ چیده بودمُ یادداشت نکردم؛ حتیٰ یكکلمه، ببین حتیٰ یه کلمه یادم نمونده ازش.