پی‌نوشت: بچه‌ها این‌جا محتوایِ خیلی خیلی مراعات شده‌ای داره. خیلی از زیرِ صافی رد شده، خلاصه که بازم خیلی مطلوبُ دوست‌داشتنی نیست. چرا؟ چون اگه بدون سانسور به اشتراك در می‌اومد جذاب‌تر می‌بود.

این قسمت، خانوم این قسمت لب‌خند خلق کرد *

از بین صفحات اینُ خیلی پسندیدم. منشاءش می‌تونه داغِ 25 ساله باشه *

قال رسول‌الله: نیز زنی که خود را زینت و خوشبو نماید و از خانه‌اش خارج شود و شوهرش به این کار راضی باشد برای هر قدمی که این زن بر می‌دارد برای شوهرش خانه‌ای در جهنم بنا می‌شود اگر کسی چنین مردانی را که بی‌تفاوت در مقابل همسر دختر و خواهرانشان باشند دیوث بنامد گناهی نکرده.

ام‌روز، خیلی دوست دارم پشتِ سر هم از روندِ کارا بگم. نمی‌شه دختر نمی‌شه؛ این‌دفعه مثلِ دفعه‌هایِ قبل نیست اینُ مطمئن‌م * چشمك

عزیزم، بخند. * نانوشته‌هایِ نرگس | نیمه‌هایِ شب

عزیزم؛ صبر عزیزم؛ صبر عزیزم؛ صبر عزیزم؛ صبر عزیزم؛ صبر

خب راست‌ش از احوالاتِ حنجرهٔ این مرد، یه استکان چای با غنچهٔ گل‌محمدیِ روش می‌مونه دختر * مهمون چی، مهمون باشیم؟

دِ نه دیگه؛ هجی باید کرد " بگذر " رو * آره عزیزم

" به راستی که دل‌گیر شدن چیست؟

ادبیاتِ کتابیُ جدی نگیر. دل‌گیر شدن چیه؛ چه‌طوریاست جریان، چرا دل‌گیر شدن به وجود می‌آد؟ آدمی‌زاد ان‌قدر بی‌جنبه وُ بی‌دفاعه که با انرژیِ صدا قدُ قامت‌ش مچاله می‌شه وُ آره عزیزم چشماش تیره وُ تار * لب‌خند

بیاید موضوعُ تراژدی نکنیم بچه‌ها. آدمی‌زاد ان‌قدر دل‌ش گنجیشکیه با مسائل مسروربخش به اوج می‌رسه وُ چشماش خیس‌س‌س‌س *