نرگِث
بچهها صبر کنید یه پینوشت بدم بیرون از این.
خانووم، آب دستته بزار زمینُ بزار این ماجرا هم مثل قبلیا خیلی ترتمیز باشه
حتیٰ با نشرُ فوروارد.
نرگِث
[ برگرفته از کتابِ قالیچهٔ شناور ]3 گفتهاند که " خانه از پایبست ویران است، خواجه در بندِ نقشِ ایوا
[ برگرفته از کتاب قالیچهٔ شناور ]4
دستانت را مشت کن
حال انگشت سبابه را به طرف دیگری گیر، اکنون سه انگشت بر سمت تو است.
در نیتت چه کاشته بودی؟ تعریف یا تخریب؟
هرچه باشد تو خود سرتری
- نرگسخاتون | کتاب وجود خارجی نداره
نرگِث
ساعت دوازده. عزیزم، مثل تموم پاراگرافایی که اینچُنینی هستن باید یادآوری کنم، خبری از سنگیننویسی
ساعت دوازدهُ هفده؛ عزیزم سلام.
قرار مدار گذاشتم تا سربسته بیام آخرِ روز، روزمُ تعریف کنم تعریف کنم.
از پیچوندنِ کلاس بگیر تا خیالبافیُ زیر بارون خوابیدن.
کلی لبخند ریخته سرم که به موقع باید تحویلشون بدم.
کلی آدمِ گلِ گلاب چیدم کنار تا هر سری یه کم نازشونُ برم.
امّا تو نگران نباش
* لبخند
نرگِث
ساعت دوازدهُ هفده؛ عزیزم سلام. قرار مدار گذاشتم تا سربسته بیام آخرِ روز، روزمُ تعریف کنم تعریف کنم.
ببین، این هوایِ بارونی قابلیتِ سیو کردن نداره.
امّا میمونه اینجا تا هروقت چشمم خورد ذهنم بغل کنه آخرای مردادِ صفر دو رو *
هدایت شده از - دلدادھ مٺحول -
از روزی که بویِ پاییز میداد.
؛
طهران. خیابانِ شریعتی. کافه مس.
2.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قرار بود فیلم احساسی بشه؛ تا اینکه متوجه شدم سرسرهٔ پلاستیکی تو کادره.
آآآآآآآره عزیزمم
* چشمك
هدایت شده از خاورمیانهزدگی
دستانش را دایره وار دور تنهٔ ماه فراهم آورد، او را سخت به سینه چسباند و در آغوش کشید. گونهاش در یکی از دهانههای برخوردی سطح ماه هنگام به آغوش کشیدن روی ماهش، برای همیشه محبوس شد!
ما از اولش با گلاب انس گرفتیمُ اینجا بویِ گلاب میده
گلاب خانم، طبعِ مرکبالقوی داره وُ سردمونُ گرم کردُ گرممونُ سرد.
خلاصه که اینجا عجین شده با گلآبه *