این‌روزها خستگی‌ها رویش دارن خستگی دوست‌داشتنی‌تر از روال نرمال‌تره عزیزم. از مهر نامهربون صدای من و می‌شنوی | 02

" چرا خستگی؟ " خستگی‌ها انعطاف روح را بیش‌تر و [ مقاومت ] را دوچندان می‌کند.

لبخندها پیروز میدان تن به تن می‌شوند اگر مشامشان، گذشت را احساس کند. تعبیر عشق بی‌ریا چنین است که اگر گذشت باشد، لب‌خندها به بیرقی سپید می‌مانند که حامل صلحی شیرین‌اند. گذشت کن و لبخند بر دامن دنیا گذار. -نرگسي | 02

جریان دستوری کردن پاراگراف‌ها فقط لب‌خند بوده و به دست‌اومده‌های این چندین و چندسال.

ذهن آزاد مدام پرواز می‌کنه و پرسه‌زنه. ذهن آزاد از بی‌ربط‌ترین مسائل زیباترین ساختار رو خلق می‌کنه. درست مثل تنفس غنچه‌ها که ال شد و بل. ابهامات رو دل‌فریب‌تر می‌کنه. ذهن آزاد پرواز می‌کنه.

امّا انگیزه و اشتیاق فرهاد رو مجاب به کندن کوه کرد. چیه این انگیزه؟ تعاریف‌ها و برداشت‌ها از انگیزه زیادن و غیر قابل شمارش، امّا انگیزه و اشتیاق محدود به این گفته‌ها نیستن و اصلاً قدرت معنوی و معنای لغوی‌شون هم‌خونی نمی‌کنه. این‌طور نیست عزیزم؟

بعد از چهل‌دقیقه دوباره این متن و خوندم. اصلاً فعل‌ها جا به جا شدن و این آثار شبه. مبهم بودن متن نشأت از آشفتگی ذهن داره، نه؟ * حفظ ظاهر

آدمی‌زاد، خودمختار شده و بلا. متکی به قوانین من‌دراوردیه و ال و بل.

" امّا مبداء این کنش انسان کجاست؟

انسان نیازمند مطالعهٔ زیاده. بالاتر هم درج شده، شرح[یات] به منظور کلیشه بارگذاری نمی‌شن عزیزم.

" آدمی‌زاد پیچیدهٔ خوش‌فطرت "

آرامش این آهنگ رو فقط با اشتراک گذاشتنش می‌تونم بهتون انتقال بدم :) واسه حال خوبتون *