نرگِث
دخترایِ نرگس، سلام. و اما جریانِ همیشهَمون، بناتالحوراء کارِ سنگینی نسبت به دفعاتِ قبلُ تقبل کرده
اینُ داشته باشید محضِ امرِ خیر
* امرِ خیرِ واقعی همینه، چشم سفید بازیَم نداریم.
تکیه بده به طاقچه وُ صدایِ رادیو فیلیپسُ بده وُ با قاشق تهِ بستنی زیزیگولو رو بکش
* بلاخره چارهجویی باید کرد
یهورِ آسمونِ اینجا تیکهتیکه وُ ورِ دیگه لعابداره.
* ما چاکرِ این خورشید خانمم هستیم که هر دم یه مزاج ور میداره.
ابتهاج . houshang-ebtehaj.Bazicheye-Ayyam(128).mp3
زمان:
حجم:
1.5M
مستیُ لمس کردم با همین قطعه وُ پالهنگ گم کردم
آقایِ امیرهوشنگ نمیشد ترکیبِ بلعیدنیِ استادُ شما رو بارگذاری نکنم
* گمِ گم
هدایت شده از انسآن .
[ همین امروز ]
بلاخره سالآخری بودن دردسرایِ خودشُ هم داره، گرچه روز از نو، روزی از نو.
این پروسهٔ سهساله هم تهکشیدُ آخر سر چیزی عایدم نشد جز دلایِ مهربون.
نرگس معتقده محبتِ دو سویه نونُ نمك خوردنِ این روحه.
تموم شد
* لبخند
- نرگسی | خرداد
[ ترعه ]
گذر از زمین و زیر زمین است برای لطافتِ آب.
بانیِ این زلالی را چه کسی بر آدمی بوَد که آنقدرها چشم مینوازد و لمس میکند بر دیده ثناگویی را، تزلزلِ کلامی که انداخته به بیرون است چه؟
کوچک بخشی از جوانه را به رخ کشیدیم و این تمامِ ماجرا نیست.
مفلس بودن را گر کمبودِ مادیات بینی مفلوکی.
- نرگسخاتون | ادامه داره این اپیزود.
فعلاً لبخندِ پتُ پهنُ دارم از بابتِ زیباییِ این قاب
* آقا مهدی ممنونِ ممنونم از این تشکیلاتِ عشق.
نرگِث
فعلاً لبخندِ پتُ پهنُ دارم از بابتِ زیباییِ این قاب * آقا مهدی ممنونِ ممنونم از این تشکیلاتِ عشق.
خرمالوچهَ رو که بلدید؟ حیاطُ سبز کرده این بلا.
[ زمستونی نفری یه خرمالو مهمونتون میکنم ]