📋 #جاندادوقتیباغبانخستهفهمید
#سبک_روضه (بخش اول صوت)
#متن_روضه
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جان داد وقتی، باغبان خسته فهمید
یک لشگر از روی گل باغش گذر کرد
با اکبر او نیزه کاری کرد مثلِ
کاری که با پهلوی زهرا میخ در کرد
می ریخت بیرون از دهانش لخته ی خون
حال پسر،حال پدر را مُحتضَر کرد
*تا اومد بالا سر جوونش هرچی صدا میزنه ولدی! جوابشو نمیده.
گفت علی جان ! تاحالا نشده بود صدات کنم جوابمو ندی. من حسین ام.
یه روزیم علی اومد بالا سر زهراش هرچی صدا زد فاطمه جان! دید جوابش رو نمی ده. گفت زهرا جان ! من علی ام چرا جوابمو نمی دی؟
پاشو نگاه کن همه دارن بهم میخندن. علی جان!پاشو نگاه کن همه دارن هلهله میکنن کف میزنن.*
@seyedrezanarimani
بالای جسم اکبر خود داد می زد
زینب که آمد کار اورا سخت تر کرد
پیش جوانش داشت جان می داد اما
محض حجاب خواهرش صرف نظر کرد
*حسین جان! پاشو نگاه کن نامحرم ها دارند منو نگاهم میکنن. ابی عبدالله هم یه نگاه به علی اش کرد.
(اون عالم بزرگوار تا به اینجای روضه رسید؛ گفت میخواهید بگم با علی چیکار کردن؟ اینکه میگن ابی عبدالله عبا آورد؛ عباشو پهن کرد دید یه نفری نمیتونه؛ صدا زد آی جوونهای بنی هاشم بیایید...
آخه هر جای بدن رو برمیداشت؛ می دید یه نفری نمیشه؛ اهانت به بدن میشه. یه نفری نمیتونه بدن رو برداره؛ فلذا صدا زد
«جوانان بنی هاشم بیائید
علی را بر در خیمه رسانید»*
@narimani_matn
تا جایی ک یادمه، چشم تو نیمه باز نبود
پاهات هیچ موقع جلوی پدرت دراز نبود
حالا دارم التماست، میکنم پا نمیشی
اونقدر زیاد شدی، که رو عبا جا نمیشی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]