📋 #روایتی_از_سادهزیستی_آقاامیرالمؤمنین (ع)
#متن_روضه / بخش اول صوت
#روضه_امام_علی (ع)
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو اوج گرما دید یه پیرمردی داره تو نخلستون بیل میزنه. سلام کرد: آقا خسته نباشید. میخواید کمکتون کنم؟ گفت نه احتیاجی به کمک ندارم.
اومد نشست. دید سر ظهر که شد پیرمرد الله اکبر گفت نماز خوند. بعد نماز دید سفرهش رو پهن کرد؛ تعارف زد گفت بیا سر سفره. گفت آقا دست شما درد نکنه. گفت نه، بیا...
تا سفره رو باز کرد دید نون جو خشکیدهست اصلا نمیشه خورد. هی اینپا اونپا کرد. گفت انگار از غذای ما خوشت نیومد. اگه غذای خوب میخوای برو محلهی بنیهاشم. اونجا بپرس خونهی حسنابنعلی کجاست...
اومد دید در خونه بازه. تا نشست سر سفره آقا غذا آورد، (نمیشناخت که) غذاها رو جمع کرد خواست ببره؛ امام حسن(ع) اومد جلو، فرمود برا کی میخوای ببری؟ گفت یه آقایی تو نخلستونه؛ دیدم از صبح تا ظهر داره بیل میزنه؛ خسته، کوفته، تازه سفره روهم پهن کرد دیدم نون خشک میخواد بخوره.
آقا شروع کردن به گریه کردن: چی میگی؟ مگه نشناختی اون آقا رو؟ گفت نه آقا. فرمود اون بابام علیه...
میشه امشب به ماهم یه آدرسی بدی آقا؟...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn