📋 #غریب_گیر_آوردنت
#متن_روضه / بخش دوم صوت
#روضه_امام_حسین (ع)
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خواهی گرفت روز حساب و کتاب خلق
بر نوکران فاطمه آسانتر از همه
آخه فردای قیامت که میشه، ندایی میاد فاطمه جان بهشت رو برات آذین بستن تا وارد بهشت بشی.
اما بیبی اونجا وارد بهشت نمیشه، میایسته میگه خدا یه قولی به من دادی؛ قول دادی من همه گریهکنای حسینم رو شفاعت کنم. اول اونا باید برن داخل بهشت؛ تا اونا نرن من نمیرم.
(یه لحظه تصور کن.) بیبی تو صحرای محشر تو اون گرما ایستاده، میگه یکییکی مثل مرغی که از رو زمین دونه رو جدا میکنه، یکییکی به اسم صدا میزنه. میگه تو بیا؛ تو برا حسینم گریه کردی...
(بعضیا فهمیدن امشب در خونهی کی باید بریم.)
هم شب جمعهست شب زیارتی حسین فاطمهست، هم شب شهادت باباش امیرالمؤمنینه. امشب همه کربلا هستن؛ انبیا کربلان، اولیاء کربلان، شهدا کربلان، مادرش هم کربلاست.
امشب کربلا غوغائیه. یه خانم قدخمیدهای هی به سینه میکوبه، هی صدا میزنه بُنیّ ، بُنیّ...
بُنیَّ قتلوک و من الماء منعوک ؛ ذبحوک... سر از بدنت بریدن. پسرم، پسرم...
@narimani_matn
غریب گیر آوردنت
به زور نیزه بردنت
با لب تشنه کشتنت
امام سجاد(ع) اونموقع که برمیگشتن مدینه، قبل مدینه خیمهای زدن. بشیر اومد خبر شهادتها رو به مردم مدینه داد، مردم فوج فوج میومدن به امام سجاد(ع) تسلیت میگفتن، آقا فقط گریه میکرد. هرچی میگفتن آقاجان، باباتون رو چطوری کشتن؟...
(دیدی یه نفر از یه جا برمیگرده همه میان دورش بهش میگن برامون تعریف کن؟)
هی میگفتن آقا از کربلا برامون بگو. امام سجاد گریه میکرد فقط یه جمله جواب میداد. این جملهست که همه رو میکُشه....
هی میفرمودند فقط همینو براتون بگم؛ حیوونا هم تو کربلا آب خوردن. اما بابای من هرچی داد میزد میگفت جگرم میسوزه انگار نه انگار....
(خیلی عجیبه این روایت)
میگه ده نفر از این نامردا ظرف آب برداشتن، اومدن روبهروی گودال ایستادن؛ گفتن: 'تشنهته؟' این آبها رو رو زمین میریختن، میگفتن نمیذاریم آب بخوری....
مادر آب کجایی پسرت آب نخورد
پدر خاک کجایی پسرت خاک نشد
بالحسین الهی العفو....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@seyedrezanarimani
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
@narimani_matn