📋 #وداعابیعبداللهازحرم
#متن_روضه *بخش اول صوت*
#روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دم در خیمه ایستاده و داره صحنهها رو با چشمش میبینه، ابی عبدالله هم به خواهرش فرمود:« خواهرم! من دارم میرم همهی این زن و بچهها حفاظتشون با توئه خواهرم. مخصوصا سفارش عبدالله و قاسم و کرد.
آخه روایت میگه ده ساله بود که پدرش و از دست داد؛ ابی عبدالله براش پدری میکرد. چند ماه بیشتر نداشت که باباش و از دست داده، ابی عبدالله حکم پدری برا عبدالله رو داره،هرجا میره دنبال ابی عبدالله راه میوفته...
سپرد به زینبش مخصوصا عبدالله رو سنش کمه مواظب این بچه باش.
همچین که با همه خداحافظی کرد و رفت میگن طول کشید وداع ابی عبدالله دم در خیمه همهی زن و بچهها ریختن دور حسین. هرکسی یه جوری دومن حسین و گرفته میگن نرو...
- یکی میگه بابا نمیخواد بری
- یکی میگه داداش نمیخواد بری
یه نفر از دشمن میخواست طعنه بزنه، گوشه بزنه، اذیت کنه از اون دور فریاد زد چی شده حسین؟! رفتی بین زنا خودت و پنهان کردی.
- چرا نمیای از بین خواهرات بیرون؟!
@narimani_matn
همچین که اومد توو گودال اینقدر این بدنش زخمای شمشیر و نیزه خورده، همهی این صحنهها رو از دم درِ خیمه بچهها دارن میبینند. مگه زینب چند نفر و میتونه جلو چشماشون و بگیره؟!
عبدالله داره از دور میبینه، بچهها دم در خیمه ایستادن، دخترا هی دارن توو سرشون میزنند، نزنید بابامون و...
@seyedrezanarimani
توو کوچهها هم که امام حسن دنبال مادرش بوده، همچین که اون نامردا اومدن جلو، هی یه قدم میرفت جلو؛ برید عقب، مادر منه، برید از این کوچه بیرون. اما در خونه رو که آتیش زدن اونجا زینبم بود، اونجا زینب هی توو صورتش میزد، نکنید همچین با مادر من، نزنید اینقدر مادر منو...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال مداحیهای کربلایی سید رضا نریمانی
[ @seyedrezanarimani ]
کانال اشعار مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
[ @narimani_matn ]