eitaa logo
اشعار کربلایی سیدرضانریمانی
8.5هزار دنبال‌کننده
25 عکس
1 ویدیو
19 فایل
☑️ اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی 🔹کانال سروش: sapp.ir/matn_narimani 🔸کانال تلگرام: t.me/narimani_matn
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 *بخش اول صوت* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گوشه‌ی خیمه نشسته، آروم همینجوری سرش و پایین انداخته، همه یکی‌یکی حرف زدن؛ یکی اون طرف یه چیزی گفت، یکی این طرف یه حرفی زد، همه از فردا سوال کردن از ابی عبدالله اینم خوب مؤدب؛ پا درس عباس بزرگ شده، اصلا این خونواده اینقدر مؤدبند، نه فقط این، همشون اینجوری بودن؛ مادرش اینجوری بود مادربزرگش اینجوری بود، پدربزرگشون امیرالمومنین اینا همشون اینجوری بودن مؤدب بودن. یه کسیم حرفی بهشون میزد هیچی نمی‌گفتن توو گوششونم میزد هیچی نمی‌گفتن. ماها نمیتونیم اینجوری باشیم؛ فقط توو این عالم یه خونواده است که میتونند زنشون و جلو چشاشون بزنند صبر کنند؛ مؤدبند... @seyedrezanarimani نشسته گوشه‌ی خیمه، حرف همه که تموم شد صدا زد:« عمو جان! منم فردا این لیاقت و دارم پا رکاب تو به شهادت برسم»؟! سوال و که پرسید یهو ابی عبدالله جواب دادن عزیز دلم قاسمم! مرگ پیش تو چه مزه‌ای داره در زاویه‌ی تو چه جوریه؟! سریع جواب داد عمو جان: «أحلَی مِنَ العَسَل؛ شیرین‌تر از عسله برام. اصلا عشقمه شهادت... @narimani_matn - میدونی چرا؟! - من عشقمه چون دوست دارم زودتر برم پیش مادربزرگم، زودتر برم پیش بابام دلم برا بابام یه ذره شده. من که ندیدم اما شنیدم بابام خیلی غصه خورده، الان برم زودتر پیشش. أحلَی مِنَ العَسَل شیرین‌تر از عسله برام. تا این حرف و زد ابی عبدالله هم جوابش و داد:« آری! تو هم شهید میشی، چه شهیدیم، چه شهادتیم مثل موم عسل میشی. حالا که مثل عسله برات، تو هم مثل موم عسل میشی. موم عسل و وقتی عسل و میشی هی کِش میاد هی بلند میشه بزرگتر میشه... میدونی چرا اینجوری شد؟! آخه اسبا اینقدر رو بدنش رفتن و اومدن... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
📋 *بخش دوم صوت* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تا لاله‌گون شود کفنم بیشتر زدند از قصد روی زخم تنم بیشتر زدند قبل از شروع ذکر رجز مشکلی نبود گفتم که زاده‌ی حسنم بیشتر زدند این ضربه‌ها تلافی بدر و حنین بود گفتم علی وبر دهنم بیشتر زدند از جنس شیشه بود مگر استخوان من دیدند خوب می‌شِکَنم بیشتر زدند می‌خواستند از نظر عمق زخم‌ها پهلو به فاطمه بزنم بیشتر زدند تا از گلم گلاب غلیظی در آوردند با نعل تازه بر بدنم بیشتر زدند دیدند پا ز درد روی خاک می‌کِشم در حال دست و پا زدنم بیشتر زدند *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
📋 *بخش سوم صوت* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ می‌بینی این لشکر و، چطور می‌بینند تو رو این دَم آخر بذار، ببینمت بعد برو به فکر آسمونی و، زمین نفس‌گیره برات سوار مَرکب که میشی، دل عمو میره برات خشکِ لبات، وایستا ببینن عمه‌هات با این زره چقدر شدی، شکل جوونیِ بابات سفر به خیر، این همه دردسر به خیر میری و توو دلم میگم، یادِ علی‌اکبر به خیر رو خاک و خون یاکریم، پَراش توو چنگ نسیم این کسی که میزنن، بچه یتیمِ یتیم برای بردن تنت، کی و صدا کنم عمو فردا چطور توو صورت، بابات نگاه کنم عمو حالی شده، پیشت چه جنجالی شده یه جا سرت خالی شده می زدنت، چیزی نموند از بدنت گشتم و پیدا نمیشه، یه جای سالم رو تنت @seyedrezanarimani بغضم دیگه وا نشد، غمت توو دل جا نشد چه آرزوها واسه، تو داشتم اما نشد انگاری که دنیا داره، رو سرم آواره میشه پات و که رو خاک می‌کِشی بندِ دلم پاره میشه جان عمو، پاشو نگران عمو سرت و مثل بچگیت، بذار رو دامان عمو دیر شده بود، محشری از تیر شده بود وسط یه عالمه گرگ، تن تو اسیر شده بود ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
📋 *بخش چهارم صوت* (ع) (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یهو صداش بلند شد:«عمو بیا!» اما این صدا خیلی فرق داره، این صدا از لابه‌لای دست و پای اسبا داره بلند میشه یهو همچین که صداش بلند شد، ابی عبدالله مثل باز شکاری خودشو رسوند همچین که اومد همه فرار کردن... میگه این اسبا که می‌خواستن فرار کنن وقتی ابی عبدالله اومد همه هول کردن؛بار دیگه همه رو بدن قاسم رفتن... @seyedrezanarimani اینجا اسبا رو بدن قاسم رفتن، اما در هم خونه همچین که زهرا افتاد... «نامردمان از حرمت کوثر گذشتن در روی زهرا بود و از آن در گذشتن» (این گلا رو جمع کنید بدن و همین جوری جمع کرد رو دست گرفت) @narimani_matn شیخ جعفر شوشتری میگه : وقتی می‌خواست بره میدون زره براش پیدا نمیشد. «علی‌اکبر که جوشَن داشت آن شد تو که جوشن نداری! وای بر من» همچین که گشتن زره پیدا نکردن اما عمامه رو ابی عبدالله از سر مبارک برداشت دو نیمه کرد یه نیمه رو کفن کرد رو لباس قاسم، یه نیمه دیگر رو به سر و صورتش بست از بس قشنگ بود، از بس زیبا بود این پسر. - گفت:« قاسمم اینجوری بری چشمت میزنن؛ آخرش هم همون شد چشمش زدن... بابا می‌خواین منو بُکُشید بکشید، با این بچه ها چکار دارین؟! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هرچی دارم و گرفتم از این در خونه چقَدِ خوبی امام حسین خدا میدونه اگه کج رفتم می‌خوام از این به بعد عوض بشم به تو قول میدم ولی این دفعه رو مردونه اینه حرفای دلِ سینه‌زن به تو واسه این دو سه روز نیست، عشق من به تو از همون قدیم، عشقِ پچگیم روز و شب شدی، کُلِ زندگیم «عشق من حسین، عشق من حسین» @seyedrezanarimani روایت داریم شفاء میده و باور کردم دست کشیدم روی تربت و دوا شد دردم این دفعه اگه اجازه بدی کربلا بیام صد و ده دفعه دور ضریح تو می‌گردم یه جوازِ کربلا، لازمم حسین میشه اربعین بگی، عازمم حسین شاه سر جدا، جان مرتضی اربعین ببر، ما رو کربلا «اربعین ببر، ما رو کربلا» @narimani_matn دوری و دوستی برای قصه‌هاست نه بین ما خیلی تنگه دل من یه کاری کن تو رو خدا اگه آبرو ندارم دیگه پیش تو قبول قَسَمت میدم تو رو حُرمت امام رضا تو رو جون مادرت، کربلا بده آقاجون به نوکرت، کربلا بده جانِ فاطمه، دل پُر از غمه اربعین ببر ما، رو علقمه «اربعین ببر ما، رو علقمه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ماه خیمه‌ی نجمه، قربون قَد و بالات سیزده سالته اما، می‌جنگی مِثِ بابات شبیه بابات، شمشیر میزنی شبیه بابات، تکبیر می‌کِشی شبیه بابات، حمله می‌کنی قیامت و به تصویر می‌کِشی رجز که می‌خوندی می‌گفتم ای جانم یادِ یَل جَمَل می‌افتم ای جانم «میوه‌ی دل من، یادگار حسن» @seyedrezanarimani از بس تشنته نورِ، چشمات داره کم میشه می‌گیره دلم تا که، ابروی تو خم میشه دیدن حریفِ، تو نیستن ولی تا روت و سمت، من کردی زدن تو رو شبیه، جَدت فاطمه دیدم چقدر با، نامردی زدن نیزه به نیزه شد جراحتت، بیشتر سنگ به تو خورده به صورتت، بیشتر «میوه‌ی دل من، یادگار حسن» @narimani_matn زیربارون شدی قاسم، بازم اومده یادم بازم یاد تابوتِ، بابای تو افتادم شبیه زهرا، پهلوت زخمیه بسه تَقَلا، زانوت زخمیه تنت شده، مثل موم عسل به زیر نعلا، بازوت زخمیه شکسته بازوت ولی گردنت، بیشتر سرِ تو زخمیه ولی تنت، بیشتر «میوه‌ی دل من، یادگار حسن» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
📋 (سنگین) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سیزده ساله گلی بود ز گلزار حسن چشم شهلاش چنان چشم گهربار حسن هر که بر او نظر افکنده خدا می‌داند شد دلش سوخته‌ی عشق شرر بار حسن عاشق اویم و با دست غمش می‌خواهد که روم پایِ سرِ دارِ حسن آنچنان بوی پدر داشت که زینب ز تماشای جمالش شده بیمار حسن حالیا آمده تا اینکه شود خاتمه‌ی کار حسن گرم شد در دل آن معرکه بازار حسن او مگر کیست؟!، رخش ماه شب تار حسن @seyedrezanarimani سیزده سال زمین دور قدش گردیده سیزده سال زمان صورت ماهش دیده سیزده سال به خورشید، صفا بخشیده سیزده سال حسین ‌ابن‌ علی روی مهش بوسیده سیزده سال دل از دست عمو دزدیده سیزده سال به دنبال علمدار مُریدانه دویده است و از او یکسره طرز سر و دست زدن در وسط معرکه دیده سیزده سال مدینه ز خودش پرسیده چه کسی ماهتر از صورت زیبای دل آرای گل نجمه به عالم دیده؟! سیزده سال خودش را به بر اکبر لیلا دیده سیزده سال سحر منتظر یک سحر چشمانش سیزده سال قمر در به در چشمانش سیزده سال فلک چرخ زده دور سر چشمانش سیزده سال سمک تشنه‌لب پلک تر چشمانش سیزده سال ملائک همه دلباخته و دعواشان بر سر یک نظر چشمانش @narimani_matn کاش می‌شد که شوم کشته‌ی تدبیر قضا و قدر چشمانش ما چه دانیم و چه گوییم و چه خوانیم از او این همان است که یُحیی و یُمیت است تب پر شرر چشمانش حربه‌ی قتلِ جهانیست نهان زیر سر چشمانش وای اگر تیغ کشد از کمر چشمانش عالمی پر شود از کشته‌ی بی‌بال و پر و دست و سر چشمانش حالیا آمده تا جانب میدان برود دیدن جانان برود آمد و رخصت میدان ز عمو کرد طلب با دل پر ز طرب با وجودی پرِ تب غرق تعب بی‌زره! خود ندارد @seyedrezanarimani بسته بر چهره‌ی خود نیمه‌ی عمامه که با صورت پنهان برود بسته شمشیر عمو را به کمر با لب عطشان، دل سوزان برود تا کند صلح حسن را ز غم فاطمه جبران برود اشک‌ریزان عقبش عمّه عمو محو عبور پُرِ شورش گوئیا جان ز تن خسرو خوبان برود گفت ارباب هم‌اکنون همه‌ی کفر به یکسو و به جنگش همه ایمان برود با صدای ملکوتیِ رسایی قاسم آمد و در وسط معرکه سر داد ندایی قاسم که منم عشق حسن، سبط علی شیر خدایی قاسم کرد هنگامه به پایی قاسم زیر لب داشت نوایی قاسم داشت چون اکبر لیلا به سرش شوق رهایی قاسم ازرق شامی بی‌ریشه فرستاد به جنگ پسر فاطمه یک‌یک پسرانش که همه با لب شمشیرِ یل نجمه فتادند خودش آمد و با ضربه قاسم به درک رفت صدای همه‌ی خیمه به تکبیر رها گشت از این رزم تماشابی قاسم @narimani_matn ناگهان از همه سو سنگ به سوی گل سرخ حسن آمد و یک ضربت شمشیر به فرقش، و یک نیزه لب تشنه درآورد سر از سینه‌ی غوغایی قاسم فتاد از فرس و زد نفس افتاد میان قفس مرکب و فریاد برآورد پیاپی که عمو جان به ره عشق تو کرده است فدایی قاسم چاره‌ساز همه‌ی عالم امکان به خدا لرزه فتاده است به جانش رفته از دست توانش گوئیا تازه شده داغ جوانش هرچه می‌گشت نمی‌بست نشانش با دل خسته‌ی بشکسته صدا زد که کجایی قاسم *شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای ستون تکیه‌ی تو تکیه‌گاه من ای، خیمه‌ی تو تا همیشه سرپناه من ای، سوی پرچم تو تا ابد نگاه من ای آبروی دو عالم، تنگه دلم برا تو با بدی نوکرات، کی میسازه اِلا تو تویی که جز به کربلات یه لحظه رو نمیکنم تویی که جز با پرچمات خدایی خوو نمیکنم تویی که خط قرمز تموم خونوادمی تویی که بیشتر از همه توو سختیا به یادمی «تویی حسین آقام، تویی حسین آقام» @seyedrezanarimani ای تموم خاطرات نوجوونیمون ای، آدرسای هیئتای تو نشونیمون ای، صاحبی که سوی روضه می‌کِشونیمون ای معشوقٌ اِلَی الأبَدِ، تنهام نذاری آقا من غیر تو تا آخر، ندارم کاری آقا تو که حساب اشکای نریخته منم داری حساب زنجیرایی که به شونه خورده رو داری حساب لرزه‌ی پاهام زیر علامت و داری بگو هوای بی‌کسیم توی قیامت و داری «تویی حسین آقام، تویی حسین آقام» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دوباره نیمه‌ی راه و دوباره نام حسن دوباره دست کریم عَلَی الدَّوام حسن جون میگیرم تا میخونم منم غلام حسن با یادت آرومه قلب بی‌قرارم من غیر از عشق تو دلخوشی ندارم من بی‌تو خدا میدونه دلخونم تا آخرش پات میمونم یه گوشه چشمت درمونم آقا جونم «حسن آقا جونم، حسن آقا جونم » @seyedrezanarimani بزن دوباره به لشکر تو فاتح جَمَلی رجز بخون برا دشمن بگو اَنَا بنُ العَلی ماشاءالله مثل حیدر امیر بی‌بدلی می‌لرزه دشمن با خشم توو نگاهت توو میدون سرهاشون میشه فرش راهت ای جانم حسن بازم توو میدونه تو معرکه می‌تازونه سپاه دشمن حیرونه سرگردونه «حسن آقا جونم، حسن آقا جونم» @narimani_matn یه شب دیدم توی خوابم مدینه بردی من و دیدم چه پرچم سبزی رو گنبدت زدن و پا ایوونت میدیدم من یه عده سینه‌زن و تا چشمام محو اون گنبد طلا شد پای سقاخونه‌ت حاجتم روا شد توو صحنت یه روشن‌دلی بینا شد بساط گریه برپا شد سر لباس دعوا شد باز غوغا شد ای جانم حسن بازم توو میدونه تو معرکه می‌تازونه سپاه دشمن حیرونه سرگردونه «حسن آقا جونم، حسن آقا جونم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
▪️ ۱۴۴۳ 🔹۲۴ مرداد ۱۴۰۰ [@narimani_matn]
📋 با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ شکر حق روز و شبم با روضه‌ات سَر میشود چشم‌های من فقط با نام تو تَر میشود قیمتی داده به من، این کیمیای مِهر تو خاک هم زیر قدم‌هایت، چُنان زَر میشود خوانده‌ام آقا ثواب زائران کربلا هم‌تراز با نود حج پیمبر میشود هرکسی که جان دهد پای بساط روضه‌ا‌ت چون شهیدان پیکرش پاک و مطهر میشود لحظه‌ی مرگم سرم را روی زانویت بگیر خار در آغوش گل باشد معطر میشود @seyedrezanarimani حرف گل آمد گریز روضه‌ام اینگونه شد گل اگر بی‌آب باشد زود پرپر میشود مادری خیمه به خیمه در پِی یک جرعه آب در دل صحرا روان مانند هاجر میشود اسمَعیلم پا مَکِش بر خاک اینجا کربلاست حال و روزت از عطش هر لحظه بدتر میشود نه غذایی خورده‌ام نه آب که شیرت دهم چنگ بر سینه مزن شرمنده مادر میشود کودک لب تشنه‌ام اینگونه بی‌تابی نکن میرسد سقا گلوی خشک تو تَر میشود عاقبت این تیرهای حرمله شَر میشود مقصد تیر سه‌شعبه حلق اصغر میشود *شاعر: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
📋 (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ نای بستنِ چشات و نداری با چشای باز داری خواب می‌بینی من دارم توو گریه‌هام غرق می‌شم تو می‌خندی اشکام و آب می‌بینی یادته قصه‌شون و گفته بودم اون شبی که ما بودیم و جبرئیل حالا اینجا زیر گنبد کبود من مثِ هاجرم و تو اسماعیل همیشه قصه‌ی اونا روضه بود من می‌فهمیدم که هاجر چی کشید ولی آخرش لبای تشنه‌شون به بهشتِ خنکِ چشمه رسید یعنی قصه‌ی ما هم اون‌طوریه؟! یعنی آخرش تو هم آب می‌خوری؟! یعنی میشه ببینم مثل قدیم داری رو دست بابا تاب می‌خوری؟! @seyedrezanarimani بیا آرزوهام و باهم بازی کنیم یه کم از تشنگی‌مون فرار کنیم به عموت بگیم بیاد کمک کُنه مَشکا رو رو ناقه‌مون سوار کنیم مثلاً توو اولین تولدت داری بیشتر شبیه بابا میشی آخ که اون لحظه برات غش می‌کنم دست بابا رو می‌گیری پا میشی مثلاً یه سال گذشته از عطش یه نگاه به من و بابا می‌کنی که داریم بهت می‌گیم بگو علی یاعلی میگی زبون وا می‌کنی عزیزم من چشام آب نمی‌خوره به تو یک قطره سرابم برسه می‌دونم که آخرش تشنه میری اگه حتی به تو آبم برسه @narimani_matn یه صدای مهربون می‌گه رباب! عمه اومده منو بیدار کنه می‌گه بچه‌تو بده دست باباش نمی‌دونم که می‌خواد چی‌کار کنه اگه یک بار دیگه بشه خدا تو رو به آغوش من هدیه کنه جوری لالایی می خونم واسه تو که خود حَرمَله هم گریه کُنه رفتی و تا آخر عمر می‌بَرم روی دوشم بارِ اشک و گریه رو حرمله تو رو با تیر زد و حالا با کمونش میزنه رقیه رو *شاعر: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی @narimani_matn
📋 *بخش اول صوت* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ اینقدر بی‌تابی میکرد، ابی‌ عبدالله اومد توو خیمه صدا زد:« دیگه کسی نمونده؟! - نه همه رفتن یهو صدای گریه این شیرخواره بلند شد« من هنوز هستم بابا». - تو که الان خیلی کوچولویی... @seyedrezanarimani بچه همچین که گریه میکنه مادرش می‌خواد خودش و بزنه اگه نتونه دردش و بفهمه چیه؛ همچین که بچه گریه میکنه همه میگن این گرسنه‌ست، بعضیا میگن تشنه‌شه، یکم آب بهش بدید. هر کاری کردند آروم نمیشد. آخه آبم نیست توو خیمه بهش بدن؛ بی‌بی زینب اومد بچه رو گرفت گذاشت توو بغل حسین. - داداش! این و ببر شاید اینا دلشون به رحم بیاد یکم آب بهش بدن؛ بچه داره تَلَف میشه... @narimani_matn بچه رو  رو دستش گرفت، اومد وسط میدون این بچه رو بلند کرد:« اگه دین ندارید آزاد مرد باشید، خودتون بگیرید سیرابش کنید و برگردونید»... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی @narimani_matn
📋 *بخش دوم صوت* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فرقی نداره دیگه روز و شبش یکی دو روزه خیلی خُشکه لبش یه کاری کردیم ولی فایده نداشت یه ذره هم پایین نیومد تَبش تکون میدن بچه‌ها گهواره‌ش و پاک میکنن خونِ لب پاره‌ش و عمه‌هاش اومدن کنار رباب آروم کنن مادر بیچاره‌ش و حالش و هی دیدم و غصه خوردم یه جوری ناله می‌زنه که مُردم حسین! بیا قنداقش و بغل کن به خدا بعد خدا اون و به تو سپردم قنداقش و بگیر نگاهش کنی صورت نازش و نوازش کنی یه وقت غرور زینب و نشکنی یه وقت نری از اینا خواهش کنی @seyedrezanarimani یه لحظه صَبر کن سرش و ببوسم گونه‌های لاغرش و ببوسم مراقب سفیدی گلوش باش چون که نشد حنجرش و ببوسم علی داره تو رو صدا می‌زنه آتیش به قلب بچه‌ها می‌زنه مراقب تیرای حرمله باش حرمله خیلی بی‌هوا می‌زنه از قفس سینه دلم کَنده شد دوباره سهم گریه‌هات خنده شد هرکی پِی آب واسه‌ی علی رفت یه جوری از رباب شرمنده شد *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی [ @seyedrezanarimani ] کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی [ @narimani_matn ]
📋 عبدالله *بخش سوم صوت* (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ یهو دید این بچه داره دست و پا میزنه، همچین که این بچه رو رو دست گرفته دید این بچه‌ای که تا حالا اصلا تکون نمی‌خورد داره همین جور دست و پا میزنه تا این قنداقه رو آورد پایین« فَذُبِحَ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ». دید این سر به پوسته آویزان شده، خدا حسین چیکار کنه؟! این بچه رو زیر عبا پنهان کرد. هی یه قدم میره سمت خیمه‌ها، هی یه قدم برمی‌گرده... @seyedrezanarimani اما همه دیدن یه مرتبه حسین راهش و عوض کرد، پشت خیمه‌ها زمین نشست، تا این خنجر و درآورد قبر کوچولویی آماده کنه روایت میگه ابی عبدالله دو رکعت نماز صبر خونده. اینقدر این داغ حسین رو داره اذیت می‌کنه نماز صبر خوند، اومد این بچه رو توو خاک بگذاره... اما یه مرتبه دید یه مادری داره میگه:« صبر کن! بزار یبار دیگه بچه‌م و ببینم»... @narimani_matn میدونی چرا ابی عبدالله این بچه رو خاک کرد؟! چون خبر داره این بچه کوچولوئه طاقت سُم مَرکب رو نداره. - خبر داره چند ساعت دیگه قراره اسبا بیاد، این بدن و خاک کرد. اما یه مرتبه همه دیدن یه عده‌ پشت خیمه‌ها هی دارن نیزه توو زمین میزنند. انگار دارن دنبال چیزی می‌گردن؛ یه مرتبه همه دیدن سرِ علی اصغر بالای نیزه‌ست... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی @narimani_matn