بازنشر
#دهه_فجر
#امام_خمینی
#ظهور
همان قدر از زمان بس بود تا مردی برای راندن قابیل برگردد
و از تقویمها برگی که موسایی عصا در دست سمت نیل برگردد
مِنا در انتظار گامهای استواری بود تا مردی تبر بر دوش
و با تصمیم ابراهیم هم پیمان به قربانگاه اسماعیل برگردد
صلیب و جلجتا بر پایه های وهمِ صدها ساله ی تاریخ می کوبند
اگر عیسی به تقدیر زمان با آیه های تازه ی انجیل برگردد
بگو خواب تو آشفته است ای فرعون شب تبعید را پایانی از روز است
اگر یوسف ترین تاریخ این زندان برای خواندن تاویل برگردد
کماکان از طلوع فجر بیش از یک هزار و چارصد آینده رد شد تا
پیمبرزاده ی دیروزها امروز با اعجاز عام الفیل برگردد
پُر از گلهای شیپوری ، پُر از فریادهای سرخ و پرپر می شود این دشت
که مرد باغبان اینک به رستاخیز گل با صور اسرافیل برگردد
به کوچ آسمانیهای این خاکی ترین جغرافیای پیر خندیدند
نمی دانند می گریند اگر فردا – همین فردا – بزرگ ایل برگردد
#محسن_ناصحی
#امام_خمینی
#انقلاب_اسلامی
در خاطر ما خاطره نام خمینی است
ما مکتبمان مکتب عشق است حسینی است
طوفان همه اش غیرت ایرانی ما بود
فریاد ، سرآغاز رجز خوانی ما بود
از همت ما بود اگر کوه به پا خاست
ما اهل توسل شده بودیم خدا خواست
پروانه به پروانه در آتش زده بودیم
با آیه والفجر به لب آمده بودیم
ما آمده بودیم که شیطان بگریزد
دیو ستم از دیدن انسان بگریزد
گفتیم مبادا که خریدار نباشیم
یوسف برسد ما سر بازار نباشیم
گفتیم چه غم دشمن ما گرچه زبیری است
خونی که درون رگ ما هست زهیری است
از نعره جاء الحق ما رعد خروشید
ما چشمه شدیم از دل ما حادثه جوشید
ای عشق بفرما که در این خانه بمیریم
بگذار بر این میکده مستانه بمیریم
مستانه بمیریم ولی تاک نیفتد
تا پرچم این قافله بر خاک نیفتد
#محسن_ناصحی