#شهادت
#حسرت
#عاشورا
#مهدویت
مائیم و همین حسرت در خون نتپیدن
ماندن وسط راه و به مقصد نرسیدن
آنان که دویدند رسیدند به مقصود
مائیم و زمین خوردن و دیگر ندویدن
بازار غریبی است ، ضرر کرده ام ای عشق
از آمدن و دیدن و یوسف نخریدن
شمعی است شهادت که به سوسو زدن افتاد
از پیله خوشا ! لحظه ی پروانه پریدن
زنده است شهادت که پیاپی شده کارش
در کالبد مرده ی ما روح دمیدن
پرواز ، تو را می طلبد فرصت خوبی است
از لانه نیفتادن و از شاخه پریدن
از شمع و گل و ناله ی پروانه بیاموز
« افروختن و سوختن و جامه دریدن »
آزادگیِ بی تنِ بر نیزه چگونه است ؟!
برخیز که حیف است چنین قد نکشیدن
قد قامتِ ظهرِ عطش از پا نفتاده است
ای سرو ! خوشا پا شدن و قد نخمیدن
مائیم و قراری که قرار است بیاید
مائیم و همین حسرت دلدار ندیدن
بگذار بمیریم و بسوزیم و برآییم
از آتشِ خاکسترِ ققنوس شنیدن
#محسن_ناصحی
t.me/nasehi_mohsen
https://eitaa.com/nasehi_mohsen
#امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
فکر کن ظهر شود روز به آخر برسد
لحظه ها بگذرد و ساعت خنجر برسد
لحظه ی آخر گودال به کندی برود
خنجر کینه سراسیمه به حنجر برسد
فکر کن بین اجانب به چه وضعی به چه حال؟
زینب از تل به تماشای برادر برسد
هرچه بوده است به غارت برود ، در گودال
بوسه ای از رگ خشکیده به خواهر برسد
ازدحام است و در این معرکه زینب مانده
به برادر برسد یا که به معجر برسد
قد خم دارد از این غم چه کسی می دانست؟
ارث مادر وسط دشت به دختر برسد
#محسن_ناصحی
https://eitaa.com/nasehi_mohsen
#امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
اینبار بی مقدمه از سر شروع کرد
این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد
مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را
از جای بوسه های پیمبر شروع کرد
از تل دوید مرثیه ی قتلگاه را
از لابلای نیزه و خنجر شروع کرد
از خط به خط مقتل گودال رد شد و
با گریه از اسیری خواهر شروع کرد
اینجا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست!
طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد
بر روی سر کشید عبا را و صیحه زد
از روضه های سیلی و معجر شروع کرد
برگشت ، روضه را به تمامی دشت برد
از اربن اربنِ تن اکبر شروع کرد
لب تشنه بود خیره به لیوان و... آب شد
از التهاب مشک برادر شروع کرد
هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد
از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد
تیر از گلوی کودک من در بیاورید!
هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد
غش کردروضه خوان نفسش با شماره شد
مدّاحی از کناره ی منبر شروع کرد:
ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین!
دم را برای روضه ی مادر شروع کرد
یک کوچه وا کنید که زهرا رسیده است
مداح بی مقدمه از در شروع کرد
- هیزم می آورند حرم را خبر کنید-
این بیت را چه مرثیه آور شروع کرد
وقتی که شعر قافیه هایش تمام شد
شاعر بدون واهمه از سر شروع کرد.
#محسن_ناصحی
https://eitaa.com/nasehi_mohsen
هدایت شده از شب شعر عاشورا
27.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی آقای محسن ناصحی از اصفهان
چهلمین دوره شب شعر عاشورا
شیراز تالار حافظ ، اول و دوم مردادماه ۱۴۰۴
#عاشورا #اربعین #شب_شعر_عاشورا #شعر_آیینی #شیراز #چهلمین_دوره #محسن_ناصحی #اصفهان